به گزارش خبرگزاری بسیج از بوشهر، رخت عزا به تن پیر و جوان و حتی نوجوانان بود. سیاهی لباسشان گویای بغض نهفته در قلبشان است. با هر سینه که میکوبند اشکی از گوشه چشمها جاری میشود. مردم خونگرم بوشهر اکنون در عزای شهدای مظلوم استان همسایه خود، فارس هستند.
عزاداری که تمام شد خطبههای کوبنده ائمه جمعه استان نیز شروع شد. امروز نه تنها سراسر استان بوشهر بلکه تمام ایران پای خطبههای ائمه جمعه خود بر سر آنان که مهسا امینیها را بهانه تفرقهافکنی کردند فریاد میکشند.
امروز تمام ائمه جمعه با یک سخن یکسان پشت این سنگر فرهنگی قرار گرفتهاند تا هتک حرمت به حرم حضرت احمد بن موسی علیه السلام در شیراز و شهادت زائران آن حضرت را محکوم کنند.
آزادی بهانهای برای زنجیر کردن امنیت بود
خطبهها سراسر از فتنهای میگویند که شعارش «زن، زندگی، آزادی» بود اما اکنون نتیجه این شعار نه تنها سنگ فرش شدن خون دهها تن از مردم بیگناه در کوچه پس کوچههای ایران بود بلکه عملیات تروریستی داعش در قلب این سرزمین را هم به دنبال داشت.
نمازجمعه که پایان مییابد دلهای این مردم خونگرم هنوز هم در تپش است. تپش برای ایران امنی که چند روز قبل در چنگال ناامنی تروریستهای داعشی قرار گرفت.
سراسر استان در جایگاه های نماز جمعه شهر خود جمع شدند. مسئولان نهادهای مختلف هم در میان جمعیت درست دوشادوش مردم عادی ایستاده اند.
اکنون بانگ شعارهای استکبارستیزی بر زمین طنین انداز شده است. کودکان بر دوش پدر خود، شعارهای وطن دوستی سر میدهند و پیر و جوان برای هدف مشترکشان یعنی محکوم کردن این جنایتها، هم قدم شدهاند.
پیرمردها هم میداندار میشوند
آفتاب گرمتر از همیشه میتابد و شاید این بهانهای است تا اجر این دستان مشت شده را بیش تر کند. پیرمردی در بین جمعیت، لنگ لنگان عصا بر زمین میکوبد و یک دست دیگرش را چنان محکم گره کرده که سرخیاش را میبینم.
جمعیت تمام توانش را در صدای خود انداخته است و شعار از حق طلبی و دشمن ستیزی میدهد. آنها مدعیان دروغین حقوق بشر را محکوم میکنند و داعشیهای وطنی و خارجی را محکوم به جبران این نسل کشی وحشیانه میدانند.
مردم دل خون، گویا دلشان راضی به اتمام این راهپیمایی نمیشود. آنها به دنبال یک حماسه راه افتادهاند. حماسهای برای سرکوب کردن آنهایی که با طرح کشتهسازی و اعمال دروغ بر سر ملت ایران از خارج از مرزها با احساسات این مردم بازی کردند.
همه برای ایستادن پشت این نظام آمدهایم
دست بر روی شانه دختری جوان میزنم و از او میخواهم تا از هدف خود برای همقدم شدن با مردم زیر این آفتاب داغ سخن بگوید. دختر جوان، صدایی که به خاطر شعار دادن کمی گرفته است را صاف میکند و میگوید: «آمدهام بگویم که منِ دخترِ نوجوان، برخاسته از دل این مردمی هستم که به دنبال استقلال خود هیچ گاه حربه دشمنان داخلی و خارجی، رویشان اثر نمیگذارد.»
وقتی این حرف را زد چند قدمی دوید تا به جمعیت برسد اما چند ثانیه نگذشت که این بار خودش به سمتم آمد و خنده کنان گفت: «ممکن است این را هم اضاف کنی؟ این که مردم استان بوشهر پشتوانه نظام جمهوری اسلامی ایران هستند و از منِ نوجوان تا آن پیرزنی که آخر جمعیت ایستاده همه با بصیرت در این میدان قدم گذاشتهایم.»
امروز حتی آتش گرمای جنوب هم نتوانست مردم استان بوشهر را خانه نشین کند و هرکس با هر سلیقه و نقش و لباسی به پشتوانه نظام جمهوری اسلامی ایران به راهپیمایی آمد تا به همه بفهمانند که تمام فتنههای اخیر باز هم بینتیجه بوده است و کسی نمیتواند عشق این سرزمین را از دل مردمش بیرون کند.
انتهای پیام/