شعر

گربه‌ی آرام

همدلی ها رفت یکسو عاقبت داعش آمد با همه خیره سری
کد خبر: ۹۴۶۶۵۶۷
|
۱۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۵

مدتی بودیم از فتنه بری
فتنه ها برخاست زیرِ روسری

از شهیدان بود ما را اتحاد
تا گرفته خونشان را سرسری

همدلی ها رفت یکسو عاقبت
داعش آمد با همه خیره سری

نیک دانم ، نیک دانی هموطن
چون تو از احوالِ خود آگه تری

گربه ات آرام و سگها دَورِ آن
می درندش ، غافلی یا خودسری؟

از خزر تا این خلیجِ فارسِ ما
شرق و غرب و هر کجایش بگذری

تُرک و کُرد و گیلکی و یا بلوچ
یا عرب را هر ولایت بنگری

پرچمِ ایران کفن برخود کنند
باز با بالِ سعودی می پری؟

روسری بردار گفتت خیره گفت
در خیالت کرده با تو خواهری؟

احمدِ موسی (ع) به خون غلتید دوش
ننگِ این آیا تو با خود می بری؟

محمد مشتاقی

انتهای پیام/

ارسال نظرات