به گزارش خبرگزاری بسیج، محمد لسانی در یادداشتی تحت عنوان «رونمایی از نقش آفرینان در جنگ جهانی رسانه ای ۱۴۰۱» نوشت: اتفاقات ماههای گذشته در کشور از یک طراحی رسانه ای چندلایه و فرابخشی پرده برداشت. این طراحی که بخش هایی از آن توسط اندیشکده ها و رسانه های خارجی نیز افشا شد، توانست برخی رکوردهای جهانی را جابجا کند و شدت و عمق "عملیات تأثیر" که اجرا شده است را به اثبات برساند.
باشگاه "عملیات تأثیر جهانی"
تاریخچه عملیات تأثیر از بستر فضای مجازی (Online Influence Operations) به دو دهه می رسد و تکامل آن در دوره های مختلف صورت گرفته و عملا نسخه های تکامل یافته تری پیدا کرده است. نکته جالب توجه این است که مجریان این عملیات در کلان مقیاس تنها ایالات متحده و روسیه می باشند که یک باشگاه بسته و محدود در جنگ روایتها را شامل می شود.
در مقیاس گروهکی نیز داعش و منافقین تلاش هایی را انجام داده و می دهند اما از انسجام و استمرار برخوردار نیستند. از آنچه پیدا است عملا نقش آفرینان و عاملان انسانی و غیرانسانی این “جنگ جهانی رسانه ای” را باید شناخت و آنها را دسته بندی کرد.
این مطلب در تلاش است تا نگاهی به نقش های اصلی این عملیات داشته باشد.
الف) نقش آفرینان ساختاری
۱-بیگ تک ها: پنج شرکت اصلی که بر بازار فناوری و تبادل اطلاعات، استیلای کامل دارند از چهار طریق شامل در اختیار قراردادن خدمات خاص، ارائه راه های دورزدن اینترنت، تحلیل کلان داده (Big Data) و نیز الگوریتم های گزینش و نمایش محتوا بر افکار عمومی تأثیرگذاری کردند. دستکاری عمدی در الگوریتم های هوش مصنوعی باعث شد اخبار جعلی، موارد نفرت پراکنی و اقدامات خشونت آمیز با شدت بسیار زیاد و به صورت هدفمند منتشر شود.
۲-میکروبلاگینگ ها: عدم اعمال سیاست مقابله با محتوای خشن، آسیب رسان و دستکاری (Manipulation ) در شبکه های کوتاه نوشت به گونه ای اتفاق افتاد که اولا مرامنامه های قبلی در این خصوص را کنار گذاشتند و عامدانه بر ضد سیاست های اعلام شده خود حرکت کردند. به صورت مثال شبکه توییتر اعلام کرده بود بیش از ۲۴۰۰ توییت در روز را جزو ربات ها و حساب های بیش فعال قلمداد و آنها را محدود می کند اما در ماههای اخیر شاهد فعالیت حساب های کاربری با بیش از ۴۰۰۰ توییت در روز بودیم که شناسایی و محدود نشد. از سوی دیگر فعالیت خشن و تشویق به قتل و جرح گروهی در این شبکه محدود نشد. توییتر مهمترین شبکه اجتماعی در این حوزه بوده است.
۳-کمپ های سایبری : تعداد زیادی از کاربران شبکه های اجتماعی که دارای سلیقه سیاسی خاص هستند به صورت همگرا به کنشگری علیه اهداف از پیش تعیین شده می پردازند. مهمترین کمپ های سایبری عبارتند از: مرکز اعتدال عربستان سعودی (المرکز العالمی لمکافحة الفکر المتطرف) ، واحد ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی، پادگان لیبرتی منافقین و ... . کمپ های سایبری عملا "صدای جمعی جعلی" تولید می کنند.
ب) نقش آفرینان خط دهی کننده و جهت ده
۴-نیوز روم ها: اتاق خبر رسانه هایی از جمله ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، منوتو و رادیوفردا در این ماهها با کارویژه بحرانسازی و بحران نمایی فعال بود. این شبکه ها عملا با برجسته سازی عامدانه خبرهای سیاه و حذف سایر اخبار باعث هدایت ذهنی و تغییر اولویت بندی شناختی و عاطفی در بینندگان شد.
۵-اکانت های اجاره ای: چهره ها یا صفحاتی که دارای مخاطب ویژه هستند معمولا مورد توجه سفارش دهندگان هستند تا در موضوعات تجاری و سیاسی همچون یک پل به افکار عمومی نقش ایفا کند. این چهره ها یا صفحات با قراردادهای پنهان، اقدام به واگذاری یک فضا (استوری، پست) یا کل حساب کاربری (اکانت) خود کرده اند. مهناز افشار، علی کریمی و بسیاری از چهره های دیگر در این دسته قرار می گیرند که عملا صورتحساب خود را نه در اشل قیمت های تبلیغی داخلی بلکه در مقیاس رقم های بین المللی و با صورتحساب دلاری نقد کرده اند.
ج) نقش آفرینان در ایجاد فشار و تخریب
۶-هکرها و هکتیویست ها : انونیموس یک گروه هکری است که در این مدت به فعالیت علیه زیرساخت ها و پایگاه های اطلاعاتی و اطلاع رسانی کشور اقدام کرد. از سوی دیگر هکتیویسم که از دو واژه هک و اکتیویسم گرفته شده به معنی استفاده نادرست از فناوری برای اهداف اجتماعی یا سیاسی است. هکتیویستها معمولا دانش فنی بالایی دارند و از تکنیکهای هکری استفاده میکنند تا در اهداف سیاسی و اجتماعی به فشار رسانه ای در راستای اهداف جنبش ها بپردازند. Doxing یا افشای هویت مرتبطان و عاملان نظام، یکی از راهبردهای اصلی آنان در ماههای گذشته برای زیر فشار قراردادن نیروهای میدانی بود.
۷-ترول ها: اوباش مجازی کسانی هستند که یا بر اساس سازماندهی (Troll farms: مزارع ترول ها) یا بر اساس کینه شخصی به صورت گروهی به مدافعان نظام، ساکتین یا افراد منتقد حمله و آنها را تهدید و تحقیر می کنند.
۸-CJ ها : خبرفرست های میدانی با الگوگیری از مدل شهروند خبرنگاران (Citizen Journalists) به عنوان بازوی رسانه ای کف خیابان نسبت به ارسال محتوا برای رسانه های خارجی اقدام به جریانسازی خبری کردند.
د) نقش آفرینان در جریانسازی جعلی
۹-فیکرها: آژانس های تولید انبوه اخبار جعلی که در حجم گسترده سفارش می گیرند یکی از ارکان جنگ جهانی رسانه ای اخیر بود. در این مدت علاوه بر توان سازماندهی شده تولید فیک انبوه، فیکرهای خرد نیز وارد میدان شده و بر اساس الگوی جلب توجه مبتنی بر خبر متفاوت و تازه به نقش آفرینی پرداختند.
۱۰-اَستروتِرفرها: "مردم نمایان" کاربران اجیرشده ای هستند که به صورت هدایت شده و با منبع و جهت دهی پنهان در بین دیگر کاربران حضور پیدا می کنند و سعی می کنند، خواسته ها و گفته های خود را به عنوان خواسته مردم جا بزنند. کمپین های استروترفینگ (Astroturfing) در دهها کشور جهان راه اندازی شده و به سختی می توان آن را ردیابی و افشا کرد. حضور و نقش آفرینی استروترفینگ در رخدادهای ایران به صورت ویژه مورد رصد اندیشکده های رسانه ای بوده است.
۱۱-کامنتِرها: ورود جدی و همه جانبه “کامنت گذاران حرفه ای" به صفحات چهره های داخلی و خارجی، سازمان ها و مقامات دولتی باعث شکل گیری نوعی از مارپیچ سکوت شد به گونه ای که هیچکس نتواند و حتی نخواهد خارج از موج ایجاد شده فکر و یا صدایی بلند کند.
۱۲-ربات ها: حساب های کاربری دارای زیست رباتیک که با ویژگی های ۱- تازه ایجاد شده ۲- دنبال کننده کم تعداد ۳- فقدان "درج نظر" شناخته می شوند اصولا به عنوان ریتر و شبکه انتشار گفته های دیگران شناخته می شوند. این ربات ها در توسعه خشم و بازنشر مطالب خشونت بار ایفای نقش کردند.
۱۳-"صحنه زنان": گروه هایی که شامل عامل میدانی (که معمولا با فحاشی به نیروهای انتظامی و نظامی در صدد واکنش گیری می باشد) و عامل ضبط ویدیویی در این مدت نسبت به ضبط میدانی اتفاقات فعال بودند و به اصطلاح "صحنهزنی" می کردند.
ه) نقش آفرینان در همراهسازی عمومی
۱۴-سلبریتی های قرمز و زرد: چهره های رسانه ای در دسته بندی های مختلف وارد عمل شدند. ۱- سلبریتی های قرمز با کارویژه تولید خشم و نفرت (مهدی یراحی و ...) ۲- سلبریتی های زرد با کارویژه همراهی با موج ایجاد شده و همنوایی با موج ایجاد شده به ایفای نقش پرداختند.
۱۵- مجری-مدل های شبکه های ماهواره ای: شبکه های فارسی زبان با نقش آفرینی مجریان خود در شبکه های اجتماعی کنشگری می کردند. ایران اینترنشنال با حضور ۲۱ مجری و عامل انسانی که هر کدام به صورت جداگانه به کنشگری می پرداختند عملا نسل جدیدی از کنش ترکیبی بین شبکه و مجری را پیاده سازی و اجرا کرد.
۱۶-CG ها: محتواسازان (content generators) از طریق همراهی با موج ایجاد شده و تولید محتواهای مختلف از آموزش تهیه کوکتل مولوتف تا حمله به نیروهای انتظامی در صدد برآمدند تا محتوای آموزشی و اطلاع رسانی برای جنگجویان خیابانی ارائه کنند. از سوی دیگر آرت استودیوهای مختلف در اقصی نقاط جهان از طریق ساخت کارهای هنری، سطحی از جذابیت و تنوع را در براندازی به ارمغان آوردند. تولیدات هنری موسیقایی با سردمداری "برای آزادی" توانست به انگیزه بخشی و امیدآفرینی به کف خیابان ها کمک کند.
۱۷-آمپلی فایرها: انتقال صدای داخلی به عرصه جهانی از طریق چهره های بین المللی ممکن می باشد. باید صدای داخل ایران به صورت تشدیدشده به فضای جهانی منتقل می شد. خابی لیم، شارون استون، بلا حدید، ابرو گوندش و .. در این دسته قرار می گیرند.
۱۸-کمپین ها: کمپین ایجاد شرمساری، تحریم میهن و اسنپ و دیجی کالا، کمپین عمامه پرانی، کمپین بایکوت کردن سلبریتی های همراه نظام، کمپین بایکوت جام جهانی و ... در این مدت سعی داشت تا با یارگیری در لایه های مختلف اجتماع نسبت به ایجاد یک جریان و تبدیل آن به جنبش فعالیت نماید.
جمع بندی: بازخوانی نقشه نقشآفرینان برای مهندسی معکوس
نقص، ضعف، تعلل و بدعملی توانست روزنه نفوذ ایجاد کند و یک خطا را به فاجعه تبدیل کند. نباید از زمینه های داخلی که فرصت را برای فعال شدن کنشگران متخاصم فراهم کرد غافل شد.
این زمینه ها ریشه در آرایش سازمانی و غیرسازمانی، راهبرهای ورود و عملیات و نیز تاکتیک های پایش و کنش در میدان رسانه دارد. چرا یک اندیشکده تخصصی در حوزه عملیات رسانه ای نباید وجود داشته باشد؟ کجا به تهیه گزارشات کاربردی و تحلیل های میدانی در حوزه رسانه ای می پردازد؟ فاصله میان دانش و کنش رسانه ای را کدام نهاد پر می کند؟ چرا انتشارات به روز، دوره های قوی و تشکلهای کنشگر به افول گراییده است؟ حلقه کنشگران چریکی و نامتقارن در جنگ جهانی رسانه ای اخیر کجا تعریف شده بود؟
این سوالها و دهها سوال دیگر عملا ما را به یک بازطراحی در میدان رسانه رهنمون می شود چرا که نهاد رسانه و رسانه ای ها در طول سالیان اخیر کم توان و کم رمق شده اند.
آنچه در مطلب بالا و پنج دسته از نقش آفرینان گفته شد عملا یک نقشه هجوم است که امکان بکارگیری در عملیات های رسانه ای پیش رو را دارد. تهیه لجستیک و عقبه رزم رسانه ای همسان تاکتیک های عملیاتی و کنشگران قهار و ماهر مهم و حیاتی است. باید طرح مطلوب را ترسیم و ضعف های موجود را ترمیم کرد. شهید حاج قاسم سلیمانی به ما یاد داد میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست.