چند روزی از او خبری نبود اهل خانه همه جا دنبالش گشتند . بیمارستانها، کلانتری ها، دوستان، فامیل و.... اما از او خبری نبود. پدر و مادر و سایر اعضای خانواده ناراحت و غمگین در خانه نشسته بودند و دلواپس و نگران منتظر خبری از او بودند که ناگهان تکه ای آجر به پنجره خانه اصابت کرد و شیشه های پنجره فروریخت. اهل خانه سراسیمه به کنار پنجره رفتند تا ببینند چه کسی این حرکت جنون آمیز را انجام داده است، که با تعجب دیدند پسر همسایه با کمال گستاخی و بی شرمی ناسزا می گوید و عربده می کشد و فریاد می زند. پدر خانواده خطاب به او گفت: پسرجان مگر آزار داری! برای چه شیشه خانه ما را شکستی؟ جوان سرکش فریاد زد : آزادی، آزادی ؛ آزادی
مرد پاسخ داد: ما که شما را نگرفته ایم . شما الان هم آزادی! پسرک گفت: چرا علی را اذیت کردید چرا به او گیر دادید که آب زیاد مصرف می کند، برق زیاد مصرف می کند؟ ولخرجی می کند؟ پدر خانواده گفت: گیرم که ما بابت این چیزها علی را سرزنش کرده باشیم خوب به شما چه ؟
پسر جوان گفت: علی دوست من است بهترین گلزن است. مقام جهانی دارد. گفته باید خواهرم هرطور که دوست دارد در خیابان بچرخد. پدر خانواده گفت: گیرم که علی این چیزها را گفته باشد باز هم به توچه؟
پسرجوان گفت: ما حجاب اجباری نمی خواهیم یا بگو دخترت بدون روسری و مانتو بیاد توکوچه یا....
ناگهان شیشه ای پر از بنزین به کنار پنجره برخورد کرد و به دنبال آن صدای انفجار و آتش که ساختمان را فرا گرفت.
این خانه علی کریمی و پدر علی کریمی نبود که آتش می گرفت، بلکه خانه های پدران و مادران علی هایی بود که با آتش کینه علی شعله می کشید.
به راستی علی دستور آتش زدن و قتل عام اعضای خانواده اش را صادر کرده بود؟!
مگر می شود که یک نفر بر سر موضوعی در خانه دلگیر و از خانه فراری شود اما آتش کبر و غرور و کینه در دلش موج بزند و اعضای خانواده خود را نابود کند؟ و به همسایه ها و هم محلی ها و هم نوعان و هم شهری ها و هموطنان خودش فرمان کشتار پدر، مادر، برادر و خواهران خود را صادر کند؟
با مروری بر سوره مائده در قرآن کریم متوجه می شویم که این اتفاق خیلی وقت پیش ها در دنیا افتاده بود. ماجرای هابیل و قابیل اولین نمونه برادر کشی در میان نسل انسانها است که الهام بخش انسان برای ممنوعکردن قتل بوده و مقصود خداوند از نزول این سوره این بوده است که گرفتن جان فردی بیگناه به اندازه قتل تمام انسانها بد است و نجات جان یک فرد به اندازه نجات تمام انسانها کاری نیک است..... هرکس که کسی را… در زمین بکشد، مانند این است که همه انسانها را کشته باشد و هر کس که کسی را نجات دهد، مانند این است که همه انسانها را نجات داده باشد.
متاسفانه حس قدرت طلبی و خودخواهی علی به جایی می رسد که گرفتن جان صدها انسان بی گناه برایش بی اهمیت می شود و بدون توجه به عواقب اظهاراتش فرمان قتل عام برادر که نه؛ بلکه فرمان قتل عام برادران، خواهران، پدر، مادر، اقوام و هموطنانش را صادر می کند.
معلوم نیست آیا وقتی که «علی کریمی» در اتاق فرمان به معترضان، که سوء استفاده کنندگان و برهم زنندگان امنیت و آرامش جامعه هم در میان آنها لباس اعتراض بر تن کرده اند اعلام می کند که مراقب ماشین هایی که پلاک شخصی هستند و شیشه آنها دودی است، باشید و به آنها حمله کنید چون آنها ماموران در لباس شخصی هستند، این موضوع را می دانست که اغلب صاحبان خودرو شیشه های ماشین خودشان را دودی و تزیین می کنند ! آیا فکرش را می کرد که یک خانواده در شهرستان ایذه قربانی این استراتژی نظامی علی می شوند و یک نوجوان جان خود را از دست می دهد؟ که به گفته قرآن گرفتن جان یک انسان بی گناه قتل عام تمام انسانها است. و به دنبال آن شرایطی پیش می اید که صدها انسان دیگر در شهرهای دیگر قربانی این تعصب کور و تفکر شیطانی می شوند.
به نظر می رسد علی کریمی نه تنها دستور قتل عام خانواده خود، بلکه فرمان قتل عام تمام انسان ها را صادر کرده است.
علی اشرف خانلری