همزمان با دومین روز از هفته ی بسیج رسانه و سالروز تشکیل شورای انقلاب به فرمان حضرت امام خمینی(ره) و با حضور « سروان پاسدار عباس احسانی فرد جانشین فرمانده ی سپاه ناحیه ی شوش دانیال ، عباس کرم الهی مدیرکانون بسیج رسانه ی سپاه ناحیه و جمعی از اعضای این کانون » ـ یادبود حجت الاسلام شهید سید محمد کاظم دانش عضو هیئت تحریریه ، سرمقاله نویس و گزارشگر ماهنامه مکتب اسلام و مزار شهید فریدون سگوند خبرنگار هفته ی نامهی کیهان بچه ها ؛ غبار روبی و گل افشانی شد .
حجت الاسلام شید سید محمد کاظم دانش :
شهید حجت الاسلام سید محمدکاظم دانش فرزند سید محمد باقر روز 5 آبان ماه 1318 در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود . پدر و اجداد وی از روحانیون به نام منطقه ی دزفول بودند . پدرش امام جماعت مسجد محمدیه ی شهرستان اندیمشک و مسجد جامع شهرستان شوش بود .
شهید دانش ، پس از اتمام کلاس ششم ، در سال 1330 وارد حوزه ی علمیه ی دزفول شد و به فراگیری علوم دینی همت گماشت . وی در این دوران ، گذشته از فراگیری درس های حوزوی ، به تبلیغ می پرداخت و به رغم سن کم خود ، منبر می رفت .
در نوزده سالگی یعنی در سال 1336 برای ادامه ی تحصیل راهی حوزه ی علمیه ی قم شد و در درسِ خارجِ امام خمینی(ره) شرکت جست . پیش از آن او دوره ی سطح را در محضر آیات عظام مشکینی ، نوری و فاضل به پایان رسانده بود . در سال 1343 ازدواج نمود و همیشه به همسر خود می گفت : « آیت الله العظمی خمینی اعلم مجتهدان است و تقلید باید از او باشد . » ....
ترجمه و نویسندگی :
شهید دانش جز هیئت هفت نفره ی هیئت تحریریه ی ماهنامه ی مکتب اسلام و مسئول پاسخگویی به سئوالات این مجله بود و علاوه بر آن در ماهنامه ی مکتب اسلام سرمقاله نویس بود و گزارشگر توانمندی بود که برخی از گزارش های ایشان در همین مجله چاپ شده است . او همچون استاد مرتضی مطهری ، برای آگاهی نوجوانان و جوانان به نگارش داستان اصحاب پیامبر پرداخت . این داستان ها پس از چاپ در ماهنامه ی مکتب اسلام ، با عنوان « سیمای فداکاران» در دو جلد منتشر شد و در سال های پیش ، به عنوان کتاب درسی استفاده می شد . گرچه او می توانست فقط مقالات فلسفی ، دیالکتیک و متافیزیک بنویسد ، ولی ترجیح داد همه ی همه فهم و خواص پسند بنگارد و از این راه خدمت بزرگی هم به اسلام نمود هم به جوانان و نوجوانان آن زمان .
شهادت :
سرانجام در شامگاه روز یکشنبه 7 تیرماه1360 یعنی 41 سال و شش ماه و 15 روز پیش بر اثر انفجار در مقر حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل ، همراه با شهید مظلوم آیت الله سید محمد حسین حسینی بهشتی و 72 تن از یاران امام خمینی(ره) که برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عده ای هم کابینه ی دولت و فعالان سیاسی حزب جمهوری اسلامی بودند به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید .
شهید فریدون سگوند :
شهید فریدون سگوند فرزند کوچعلی در روز پنجشنبه 29 اسفندماه1347 یعنی 53 سال و 9 ماه و 2333 روز پیش در روستای اسلام آباد « قلعه میرزاخان» از توابع بخش مرکزی شهرستان شوش متولد گردید . کودکی خود را در همان روستا سپری کرد . ایشان قبل از رفتن به مدرسه به علت مشکلاتی که وجود داشت ، مجبور به ترک روستا شده و به شهر شوش مهاجرت نمود .
تحصیلات ابتدایی و دوره ی راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و تا سال سوم دبستان ادامه ی تحصیل داد . در این موقع چون خیلی به ورزش فوتبال علاقه داشت در زمین های خاکی منطقه باستانی شوش چند بازی در حال برگزاری بود که از بین آنها تیم شاهین به مربیگری عباس کرم الهی را انتخاب کرد و به عضویت این تیم درآمد .
وقتی که متوجه شد مربی تیمش به عنوان خبرنگار با روزنامه ی کاروکارگر فعالیت دارد ، به مربی اش پیشنهاد داد که اگر امکان دارد مرا هم به عنوان خبرنگار به یکی از نشریات معرفی نمائید .عباس کرم الهی به ایشان گفت : « من باید نمونه خبر یا مقاله ای از شما ببینم تا بعد بتونم تصمیم نهایی را بگیرم » فریدون سگوند چهار مقاله برای مربی اش آورد و وقتی که این مربی کهنه کار مقالات شهید فریدون سگوند را مطالعه کرد ، او را به سید محمود موسوی ، نماینده ی مؤسسه ی کیهان معرفی نمود تا مراحل معرفی ایشان را به عنوان خبرنگار هفته نامه ی بچه ها بدهد ، چند روز گذشت و دو مقاله ی این شهید والامقام به نام « غرض از رفتن به مدرسه چیست؟ » و « اربعین حسینی» در دو شماره ی پی در پی هفته نامه ی کیهان بچه ها به چاپ رسید ، پس از آن ده/10 اثر دیگر از شهید فریدون سگوند در هفته نامه ی کیهان بچه ها منتشر گردید .
تا اینکه یک روز قبل از یک مسابقه ی دوستانه فریدون سگوند با کسب اجرا از مربی خود از بازیکنان تیم شاهین حلالیت طلبید و گفت : « دوستان ، عزیزان ، باورکنید بهترین خاطرات زندگی خود را در کنار شما و با مربیگری استاد عباس کرم الهی گذراندم ، در این تیم به آرزویم که خبرنگاری بود رسیدم ، اما الان می خواهم از طریق بسیج دانش آموزی به جبهه اعزام شوم ، از شما حلالیت می طلبم و اگر روزی حرفی از من شنیدید و نباید می شنیدید حلالم کنید و قبل از رفتن از مربی پرتلاشم که برای خیلی از جوانان و نوجوانان این شهر زحمت کشیده یک انتظار دارم . » عباس کرم الهی در حالی که داشت اشکهایش را پاک می کرد و از خداوند طول عمر و عاقبت بخیری را برای فریدون سگوند دعا می کرد گفت : « ان شاءالله مری و برمی گردی و دوباره شاهد گل زدن های شما در تیم شاهین خواهیم بود ولی درخواستت را بگو که بدانم چه توقعی از من داری » فریدون سگوند ادامه داد : «اگر شهید شدم انتظار دارم شما و بازکنان تیم یک یادواره ی فوتبال به نام من برگزار کنید و اگر زنده برگشتم مرا به یک روزنامه ی کثیرالانتشار به عنوان خبرنگار معرفی نمایی . این قول رو به من می دی ؟ »
عباس کرم الهی در حالی که بغضش ترکیده بود با همان حالت اظهار داشت : «ان شاءالله که سالم برمی گردی و مطمئن باش که قلمت آنقدر قوی و گیرایی دارد که به عنوان خبرنگار به یکی از روزنامه ها که در شوش خبرنگار ندارد معرفی می کنم اینو بهت قول می دهم.» فریدن سگوند با مربی و بازیکنان تیم شاهین رو بوسی کرد و گفت فردا عازم هستم نیمه ی اول را بازی می کنم و بعد میرم که از خانواده هم حلالیت بطلبم چون هنوز به خانواده نگفته ام .
شهادت :
عاقبت بعد از مدتی که در جبهه حضور داشت در روز یکشنبه 22 دی ماه1364 یعنی 37 سال پیش در چنین روزی در منطقه ی هورالهویزه با اصابت ترکش گلوله های بعثیون عراقی به خیل عظیم شهیدان پیوست و به آرزویش رسید و پیکرپاک و مطهرش در گلزارشهدای شوش در جوار دیگر یاران عاشقش به خاک سپرده شد .
