به گزارش خبرگزاری بسیج استان خراسان رضوی، مادر شهید زینال زاده از شهدای امنیت که چندی پیش در خیابان حر عاملی مشهد در اثر ضربات چاقو به شهادت رسید، دلنوشته ای خطاب به فرزند شهیدش نوشته است.
دراین دلنوشته آمده است:
سلام به فرزند ارشد شهیدم
سلام از مادری که به تو افتخار میکند
سلام از مادری که تو را تحسین میکند
و سلام از مادری که تو را دنیا دنیا دوست دارد
میخواهم درددلی را شروع کنم ولی نمیدانم از کجا؟ از جای خالیت شروع کنم یا از بیقراریهای هرشب خانه؟ از گرد و غبار روی رخت و لباست یا از عطر تو که دیگر در خانه نیست؟ یا شاید بهتر باشد از صدایت شروع کنم.
حسینم! چند ماهی میشود با من حرف نزدهای. دلتنگ صدایت هستم، صدای خندهی از ته دلت، صدای سلامت وقتی از راه میرسیدی، صدایت از پشت تلفن که میگفتی در راهی، گفتوگوهای نیمهشبمان.
حسین جان! این حرفهای نزده کار دستمان میدهد پسرم. گاهی از میان ما رد شو و سلامی بده و مادر را ذوقزده کن. برگرد و آن لباسهای نو را تنت کن و چند قدمی روبهرویم راه برو شاید که دوباره چشمانم برق بزند نور چشم من. بیا و دو لقمه پابهپای خانواده شام بخور شاید که دوباره در اعماق دلمان شادی را حس کنیم.
پسر من! من عاجزم از آرام کردن دل برادرت. کاش بیایی و دوقطرهای از اشکهایش را پاک کنی!
راستش را بخواهی دل خودم از همه آشوبتر است. حال که تو نیستی دلم چون موجی رو به صخره بهم میریزد. گویی سنگی گوشه تیز، درون سینهم فرو میرود و هرلحظه خراشی بر گوشه گوشهی دیوارههای دلم به جای میگذارد.
با این همه راضیام. از تو راضیام و به تو احترام خواهم گذاشت. تو را تاجی خواهم کرد و بر سرم خواهم گذاشت. سر تا پایت را تحسین میکنم.
شهید من. افتخار من. مایهی سربلندی من. تو نوری شدی در زندگی ما و راه هدایت و امنیتی شدی بر مردم این شهر. تو چراغی شدی بر گمراهان و گلی شدی و سبز شدی و عطر خوش تو تمام آسمان را پر کرد و از سرازیری خون تو زمین سیراب شد و نقش تو بر زمین خواهد ماند مثل اثری از یک نقاش ماهر و تا ابد از خون تو لاله خواهد دمید.
گاهی به ما سری بزن و دستم را رها نکن تمام زیبایی زندگی من. چشم به راهتم چشمه حیاتم.
آن مست همیشه با حیا چشم تو بود
آن آیینهی رو به خدا چشم تو بود
دنیا همه شعر است به چشمم اما
شعری که تکان داد مرا چشم تو بود
پسرم روزت مبارک
دوستدارت مادرت