۰۵ / مرداد / ۱۴۰۴ - 27 July 2025
03:57
کد خبر : 9488888
۰۹:۱۸

۱۴۰۱/۱۱/۱۶
زنان بعد از انقلاب اسلامی:

انقلاب اسلامی فصل دیگری از حیات و حضور زنان در عرصه های بین المللی

یکی از مهم‌ترین افتخارات و دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران، هویت‌بخشی به زنان است که توانسته‌اند با اتکا به نفس و توانمندی‌های خود در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ورزشی بدرخشند.

 مسيری را كه‌ پهلوی‌ها برای توسعه‌ و نوسازی ايران‌ پذيرفته‌ بودند، الگوی ناقصی از غرب‌ بود كه‌ تنها در ظواهر تمدن‌ غرب‌ متوقف‌ می‌ماند و بالطبع‌ زنان‌ نيز در اين‌ دوره‌، بخشی از اين‌ الگو محسوب‌ می‌شدند. به‌ همين‌ سبب‌ در دوران‌ پهلوی الگويی از زن‌ معرفی شد كه‌ نسبتی با جامعه‌ و زنان‌ ايرانی نداشت‌.

كشف‌ حجاب‌ اجباری، رنج‌های فراوانی را برای زنان‌ و حتی مردان‌ ايرانی به‌ همراه‌ آورد، ولی در نهايت‌، برخلاف‌ تمامی آن‌ سختی‌ها و رنج‌ها و در عين‌ حال‌ فشارها به‌ سامان‌ نرسيد و عقيم‌ ماند. با وجود اين‌، رژيم‌ پهلوی همواره‌ سياست‌ ضدمذهبی خود را حفظ‌ کرد و با شيوه‌های مستقيم‌ و غيرمستقيم‌، همواره‌ درتلاش‌ بود تا با مذهب‌ مقابله‌ نمايد؛ برای مثال‌، درباره‌ی جايگزين‌ ساختن‌ كلاه‌نمدی اروپايی به‌ جای كلاه‌‌پهلوی در سال‌ 1315 چنين‌ گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ رضاشاه‌ اين‌ كلاه‌ را نه‌ تنها با هدف‌ ريشه‌كن‌ كردن‌ هويت‌های قومی بلكه‌ عمدتاً به‌ اين‌ دليل‌ انجام‌ داد كه‌ با نمازگزاران‌ مسلمان‌ كه‌ هنگام‌ نماز مجبور به‌ سجده‌ بودند، به‌ نوعی مقابله‌ كرده‌ باشد.

جالب‌ اينجاست‌ كه‌ اين‌گونه‌ اقدامات‌ در حالی انجام‌ می‌شد كه‌ رژيم‌ خود را به‌ اسلام‌ كاملاً وفادار نشان‌ می‌داد و حتی محمدرضا خود را از سوی خداوند، دارای مأموريت‌ و رسالتی ويژه‌ برای آبادانی و پيشرفت‌ ايران‌ می‌دانست‌. از سوی ديگر، نحوه‌ی برخورد رژيم‌ شاه با مذهب‌ نيز نشان‌ می‌داد كه‌ تا چه‌ اندازه‌ به‌ مسائل‌ جامعه‌ سطحی‌نگرانه‌ پرداخته‌ می‌شد و عميقاً به‌ آنها، توجهی نمی‌شد؛ به‌گونه‌ای كه‌ مذهب‌ و تعاليم‌ آن‌، چنان‌ سهل‌ شمرده‌ می‌شد كه‌ حتی شخصی همانند اشرف‌ به‌ تفسير دين‌ و دستورهای قرآنی می‌پرداخت‌ و استدلال‌ می‌كرد: «.... حتی در قرآن‌، چادر به‌ اصطلاح‌ امروز، الزامی نيست‌؛ بلكه‌ قرآن‌ از زن‌ می‌خواهد كه‌ در رفتار و لباس‌ خود رعايت‌ اعتدال‌ را بكند؛ ولی اين‌ حكم‌ قرآن‌ به‌ حجاب‌ منتهی گرديد كه‌ از بقايای دوران‌های گذشته‌ است‌.»


اين‌گونه‌ ساده‌انگاری و عدم‌ تعمق‌ كافی در امور، موجب‌ شد، الگوی تبليغی رژيم‌ از زن‌ نيز به‌ همان‌ ترتيب‌ تبليغ‌ شود و زن‌ ايرانی به‌ اجبار و طبق‌ نظر آنان‌ پیش برود.در اين‌ دوره‌، ظاهرگرايی چنان‌ انديشه‌ و ذهن‌ برخی از مهره‌های اصلی رژيم پهلوی‌ به‌ويژه زنان‌ پرنفوذی همانند اشرف‌ را به‌ خود معطوف‌ ساخته‌ بود، كه‌ در اوج‌ انقلاب‌ به‌ جای تعمق‌ در علت‌ رفتار اعتراض‌آميز توده‌ی مردم‌، به‌خصوص‌ زنان‌ و تأمل‌ در حضور فعال‌ آنان‌ در قيام‌ ملت‌، همچنان‌ تأسف‌ اصلاحات‌ ظاهری را می‌خوردند.

اشرف‌ چند ماه‌ قبل‌ از سقوط‌ رژيم‌ شاه به‌ هنگام‌ بازگشت‌ از اتحاد شوروی، به‌ دليل‌ مسدود بودن‌ خيابان‌ها به‌ دليل‌ تظاهرات‌، ناگزير به‌ استفاده‌ از هليكوپتر می‌شود و در مسير كاخ‌ با مشاهده حضورعظيم‌ زنان‌ تظاهرات‌ كننده‌، از ته‌ دل‌ افسوس‌ می‌خورد كه‌ زنان‌ تمام‌ آزادی‌هايی را كه‌ پهلوی‌ها داده‌ بودند، دور افكنده‌، دوباره‌ چادر سياه‌های مادربزرگ‌هايشان‌ را سركرده‌اند.

البته‌ پس‌ از سقوط‌ رژيم پهلوی‌، مهره‌های اصلی آن‌ تا حدودی متوجه‌ اشتباه‌ بودن‌ مسيری كه‌ دنبال‌ می‌كرده‌اند، شدند؛ چنان‌كه‌ محمدرضا در آخرين‌ مصاحبه‌ی خود در قاهره‌ در پاسخ‌ سؤالی مبنی بر اينكه آيا احساس‌ پشيمانی نمیكنيد؟ گفت: «شايد در تقسيم‌ املاك‌ خود بين‌ افراد محروم‌ تأخير كردم‌، شايد نمی بايست‌ روحانيان‌ را با اين‌ شدت‌ تحت‌ تعقيب‌ قرار دهم‌، شايد نمی بايست‌ كشور را با اين‌ سرعت‌ متجدد و مطابق‌ عصر حاضر نمايم‌. همچنين‌ نمی بايست‌ فرهنگ‌ غربی بسيار تند و زننده‌ را می پذيرفتم‌. بايد مشروبات‌ الكلی را غدغن‌ می كردم‌، بعضی از كاباره‌ها و سينماها را تعطيل‌ می كردم‌ و با قدرت‌ بيشتری با مواد مخدر مبارزه‌ می كردم‌

پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، بر خلاف دوران منحط رژیم شاهنشاهی که زن ایرانی را همچون زن غربی، جلوه و مظهر هیجانات جنسی قرار داده بود، تلاش شده تا حد امکان از استعداد فکری و توانمندی عظیم زن برای تعالی او و جامعه استفاده شود و این امر در درجه اول در جهت تحکیم بنیان خانواده به عنوان اصل اساسی تعالی جامعه مدنظر قرار گرفته شده است؛ یعنی بعد از انقلاب اسلامی، زن مسلمان ایرانی جایگاه اصلی خود را نخست در نهاد خانواده و سپس در عرصه اجتماع بازیافت.

جایگاه زن بعد از انقلاب

زنان ایرانی سهم چشمگیری در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و با پیروزی انقلاب فصل دیگری از حیات و حضور زنان در اجتماع آغاز گردید. انقلاب اسلامی کرامت زنان ایرانی را به آن بازگرداند و او را با هویت اصلی و واقعی‌اش آشنا کرد. در این چهل وچهار سال اخیر زنان همپای مردان به کار و تلاش پرداخته و در فضای امن و اخلاقی، خود را به مدارج عالی شغلی وعلمی رساندند.

امام معتقد بود که زنان باید در مقدرات اساسی کشور دخالت داشته باشند و می‌فرمودند: «ما نمی‌توانیم و اسلام نمی‌خواهد که زن به‌عنوان یک شی‌ء و عروسک در دست ما باشد. اسلام می‌خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که زنان فقط شی‌ء برای مردان و آلت هوسرانی باشند.»

از این رو در نظام جمهوری اسلامی مسئله جنسیت در خدمت تعالی انسان بکار گرفته شد، نه در خدمت انحطاط بشر و زوال اخلاقی؛ آنگونه که در دنیای غرب مرسوم است. رشد اخلاقی، شخصیتی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زنان در نظام جمهوری اسلامی به خوبی روشن است و دلیل این موضوع نیز تلاش‌های مذبوحانه دستگاه‌های تبلیغاتی دشمنان و هجمه‌هان آنان علیه کشورمان است که به بهانه‌های واهی موضوع پایمال شدن حق زنان را دستاویز قرار می‌دهد و با وقاحت و بی‌شرمی تمام، سعی در تخریب جایگاه متعالی زن در جامعه ایرانی-اسلامی دارند.

جایگاه زنان در نظام جمهوری اسلامی به قدری والاست که مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «زن ریحانه است نه قهرمان»؛ «مهم‌ترین مسئولیت زن، کدبانویی است؛ معنای کدبانویی خدمتگزاری نیست، معنایش این است که محیط خانواده را برای خانواده و برای همسر یک محیط امن و آرام و مهربانی می‌کند؛ با مهربانی خودش، با عزتی که در خانه برای او فرض می‌شود».

ایشان در فرمایشاتی در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام در بخشی از بیاناتشان فرمودند: «زن غربی مظهر مصرف، آرایش، جلوه‌گری در مقابل مردان و وسیله‌ی هیجان جنسیِ نوع مرد و جنس مرد است. بقیّه‌ی حرف‌هایی که می‌زنند، مثل قضیّه‌ی عدالت جنسیّتی و این حرفها، همه حرف است و ظاهر قضیّه است، باطن قضیّه آن است. شنیدید که تعداد قابل توجّهی از بانوان صاحب‌مقام غربی، در همین چند ماه قبل از این، یکی پس از دیگری اعلان کردند که در دوران جوانی، در جریان مسائل اداری‌ای که در آنجا‌ها عضو بوده‌اند، با زور و با خشونت مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند؛ این را به زبان آوردند، گفتند. این‌ها زن‌های معمولی نیستند؛ زن‌های برجسته‌ی غربی‌اند. اسلام به‌وسیله‌ی حجاب در را بر روی آن مسیری که جنس زن را به این نقطه‌ی انحراف برساند بسته؛ اجازه نداده. حجاب اسلامی وسیله‌ی مصونیّت زن است؛ حجاب وسیله‌ی محدودیّت زن نیست».

زنان ایرانی دوشادوش مردان در همه زمینه‌ها فعالیت‌های فرهنگی، علمی، هنری و ورزشی و مشارکت‌های مدنی و حتی دفاع از وطن شاخصی بی‌نظیر ارائه می‌دهند و این در حالی است که هیچ‌گاه از فطرت و طبیعت و ذات خدایی خود به عنوان یک «زن» و در نقش اصلی خود به‌عنوان مادر، همسر و یا خواهر دور نشده و فاصله نگرفته‌اند.

اما امروزه شاهد این هستیم که نه تنها موفقیت‌های چشمگیر جامعه زنان ما در عرصه ملی و بین‌المللی، توسط رسانه‌های غربی سانسور می‌شود؛ بلکه تبلیغات سوء در این زمینه توسط معاندین و رسانه‌های وابسته به غرب صورت می‌گیرد که وظیفه تمامی صاحبان قلم، بیان، تریبون و رسانه است که به موضوع دستاوردهای زنان ایرانی پرداخته و در عرصه‌های ملی و بین‌المللی طرح نمایند.

غربی‌ها و رسانه‌های معاند وابسته به غرب به نحوی از عدم وجود حقوق بشر و نابرابری زنان در ایران می‌گویند که گویا فراموش کرده‌اند در مدینه فاضله‌ای که از کشورهای خود ترسیم نموده‌اند با آنچه شعار می‌دهند فاصله زیادی دارند چه در شاخص‌های عمومی و چه در شاخص‌های تخصصی این تناقضات وجود دارد.

از قتل و تجاوز و حق‌کشی گرفته تا مسائلی چون کار و اشتغال، به طور مثال تنها در یک فقره «برابری دستمزد کار در شرایط کار یکسان» علیرغم شعارهایی که غربی‌ها سر می‌دهند ملاحظه می‌شود در کشورهای اروپایی و آمریکایی، میزان مزد زنان مثلاً در کشورهایی چون اتریش، سوئیس و آلمان بیش از ۱۸درصد کمتر از آقایان و در فرانسه و انگلستان بیش از ۱۵درصد کمتر و در هلند، دانمارک، نروژ و سوئد به ترتیب از ۱۴تا ۱۱درصد، دستمزد زنان کمتر از مردان پرداخت می‌شود.


نقش و حضور بانوان ایرانی در توسعه کشور در عرصه‌های مختلف علمی، فناوری، اجتماعی، اجرایی، کارآفرینی و... در سال‌های اخیر بسیار چشمگیر و قابل‌ توجه بوده که نشانگر توانایی بالای ایشان در زمینه‌های مختلف و همچنین بسترسازی مناسب برای فعالیت بانوان است. زنان ایرانی در عرصه علمی فعالند و در عرصه‌های ملی و بین‌المللی می‌درخشند و افتخار می‌آفرینند. زنان به لحاظ دقت و توجه ویژه آن‌ها به مسائل علمی روز، توان بالایی در انجام یک فعالیت علمی دارند که نتیجه حاصل از آن می‌تواند برای حل برخی مشکلات اقتصادی، صنعت، تأمین غذا، دارو، بهداشت، کشاورزی، محیط‌ زیست و... و در نتیجه توسعه کسب‌و‌کارها و حل مشکلات اشتغال به کار رود.

شاخص‌های استاندارد شده جهانی در مورد زنان ایرانی نسبت به قبل از انقلاب تغییر چشم‌گیری دارد. از شاخص‌هایی چون سلامت و بهداشت زنان و مادر و کودک گرفته تا شاخص نرخ باسوادی، طی کردن تحصیلات و گرایش به تحصیلات دانشگاهی، از پژوهش و نوآوری و مباحث دانش‌بنیان و کارآفرینی گرفته تا مشارکت سیاسی-اجتماعی و مشارکت در انتخابات و یا میزان تصدی صندلی‌های تدریس در دانشگاه و... در تمام این شاخص‌ها ما رشد داشته‌ایم. آماری که حتی سازمان‌های بین‌المللی علیرغم میل باطنی خود نتوانستند از ابراز آمار مربوطه چشم‌پوشی نمایند و در نماگرهای آماری آن‌ها، کشور عزیزمان ایران را، در صدر بسیاری از کشورها می‌بینیم.

حدود ۵۰درصد دانشجویان، ۴۰درصد کارمندان و حدود ۵۰درصد فارغ‌التحصیلان دکتری ما بانوان هستند و این آمار نشانه حضور فعال و توان بانوان به‌عنوان بخش مهمی از سرمایه انسانی جامعه است.

پیش از انقلاب اسلامی سهم زنان از کرسی استادی دانشگاه حدود یک درصد بود و این رقم اکنون ۲۱درصد و نویسندگان زن قبل از انقلاب کمتر از ۱۰نفر و اکنون بیش از ۴۰۰۰نفر هستند؛ قبلاً ناشر زن در کشور وجود نداشت، اما اکنون نزدیک به ۸۰۰ناشر زن در کشور فعالیت می‌کنند. مدیران زن تنها بیش از ۶درصد اما اکنون این نقش مدیریتی به بیش از ۴۰درصد رسیده است.

در حوزه ورزشی، زنان مسلمان ایرانی پس از انقلاب موفق شدند با حفظ زینت حجاب، در عرصه جهانی و رقابت‌های بین‌المللی در رشته‌های گوناگون ورزشی بدرخشند؛ پیش از انقلاب تنها ۵مدال آن هم فقط در عرصه رقابت‌های آسیایی سهم زنان ایرانی بود؛ زنان ورزشکاری که از سوی رژیم طاغوت مجبور به کشف حجاب برای شرکت در مسابقات نیز بودند. در حالی که اکنون نزدیک به ۲۰۰مدال در رشته‌های مختلف از آن بانوان ایرانی است.

پیش از انقلاب اسلامی، شاخص امید به زندگی در میان زنان در ایران ۶.۵۷ درصد بود که اکنون به ۱.۷۷درصد افزایش یافته است.

تعداد پزشکان متخصص زن در حوزه زنان از ۱۶درصد به ۹۸درصد افزایش و مرگ‌ومیر مادران هنگام زایمان ۹۰درصد کاهش و تعداد پزشکان زن نیز قبل از انقلاب اسلامی از ۵۹۷نفر، ۵۰برابر افزایش یافته است.

یکی از شاخص‌های مورد تأکید غربی‌ها در سازمان‌های بین‌المللی حضور زنان در عرصه‌های مدنی است، بعد از انقلاب اسلامی زنان نهادهای بسیاری را با رویکردهای فرهنگی، تربیتی، کارآفرینی، خیریه‌ای و حتی پژوهشی راه‌اندازی کردند که در حال حاضر تعداد آن‌ها به هزاران کانون و نهاد غیردولتی می‌رسد. حضور زنان در عرصه‌های مرتبط به سازمان‌های مردم‌نهاد تأثیر به‌سزایی در پیشبرد مطالبات زنان داشته است، قبل از انقلاب تنها ۵سازمان مردم‌نهاد در حوزه زنان فعال بود که این تعداد نیز عمدتاً به خانواده سلطنتی متصل بودند، اما اکنون بیش از ۲۷۰۰سمن مربوط به امور زنان در استان‌های مختلف کشورمان فعالیت می‌کنند.

در پی شیوع کرونا نیز نقش زنان در عرصه‌های مختلف همکاری و هم‌افزایی دوش‌به‌دوش مردان کشورمان برای مبارزه با این ویروس منحوس قابل ستودنی است چه در لباس پرستاری، پزشکی و مدافعان سلامت و چه در صحنه‌های اجتماعی و خانواد که لازم است به نوبه خود از زحمات همه این بانوان فرشته، تقدیر و تشکر نمایم.

انتهای پیام/


گزارش خطا
ارسال نظرات شما
یادداشت
x

عضو کانال روبیکا ما شوید