به گزارش خبرگزاری بسیج، ، شهید مهدی وحیدی در مراسم عزاداری سالار شهیدان و ائمه معصومین به نوحهخوانی و مدیحهسرایی میپرداخت. وی که نامش مهدی بود علاقه بسیار زیادی به حضرت مهدی(عج) داشت و در هنگام خواندن دعای کمیل و سایر ادعیه مرتباً با صدای بلند مولایش را میخواند. صدای استغاثه و نالهاش قلبها را میلرزاند و اشکهایش چون قطرات باران بر گونههایش سرازیر میگشت.
شهید وحیدی دوران تحصیل خود را تا سوم راهنمایی در آشخانه و دوره متوسطه را در بجنورد گذراند و در این دوران که مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی بود، شجاعانه به مبارزه با مظاهر طاغوت پرداخت.
این شهید بارها در قبل از انقلاب در جلسات و مجالس مختلف صحبتهایی علیه نظام منفور پهلوی بیان کرد و با همکاری و همگامی با دیگر انقلابیون بطور دائم در انهدام رژیم طاغوت تلاش میکرد تا اینکه انقلاب به ثمر رسید.
اگرچه انقلاب به پیروزی رسید و حکومت طاغوت سرنگون شد ، اما او مسئولیتش پایان نیافت بلکه دوچندان شد. هنوز چند ماهی بیشتر از انقلاب نمیگذشت که با درک مسئولیت خطیر خویش پاسداری از انقلاب را وظیفه خود دانست. در آشخانه کمیته ای را بنا نهاد که در ابتدا تعداد پاسدارهایش از انگشتان دست هم تجاوز نمیکرد.
با ایجاد یک مرکز قدرت تشکیلاتی، فعالیت خود را بر علیه ضدانقلابیون، ساواکیها،خوانین ، اشرار ، منافقین و … شکل داد. دوستانی که او را میشناختند میدانستند که او فردی سختکوش و خستگی ناپذیر بود و در مدتی که ایشان عهدهدار مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی آشخانه بود خدمات بسیار شایانی انجام داد که جلوهها و نمودهایش در منطقه مشهود بود.
وی برای اولین بار در سال ۱۳۵۹ در جهاد مقدس علیه کفار بعثی شرکت کرد و پس از آن بارها در جبهه نبرد اسلامیان علیه کفار حضور پیدا کرد.
مسئولینی که در جبهه بودند بخاطر لیاقت و شایستگی که از ایشان دیدند برای بار اول ایشان را در سمت معاونت فرماندهی گروهان منصوب و بخاطر شهامتها، رشادتها و کاردانیهایی که پی در پی از خود نشان داد به سمتهای “فرماندهی گروهان” ، “معاونت گردان” ،”فرماندهی گردان” و آخرین بار “معاونت تیپ” ارتقاء یافت.
وی در عملیاتهای مختلف بطور مکرر شرکت داشت و همیشه نیروهای تحت فرماندهی او در نوک پیکان حملات قوای اسلام ، سینه لشکریان کفر را میشکافت. او خیلی به امام عشق می ورزید و کلام امام را همیشه آویزه گوش قرار میداد. چون حضرت امام خمینی جبهه را دانشگاه معرفت و خودسازی خوانده بود، وی نیز عامل به گفتار امام و مرادش بود ، به حضور در صحنه پیکار حق علیه باطل و در دانشگاه خداشناسی و خود شناسی عشق میورزید.
سرانجام پس از ماهها رشادت و دلاوری در میادین دفاع مقدس علیه مزدوران بعثی عراق در فرجامی خونین در بیست و سوم اسفند ماه سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر درجزیره مجنون بر اثر اصابت تیر و ترکش خمپاره به شهادت رسید.
از این شهید بزرگوار یک فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار مانده است.
وصیت نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
پدر عزیزم ، مادرم و همسر صبور و متعهد من که توانستى در نبود من صبرى زینبى علیه السلام داشته باشى.
امیدوارم در تحت توجهات ولى عصر امام زمان و نایب برحقش امام خمینى موفق و مؤید و پیروز باشید همسرم همچنان در تربیت فرزندان کوشا باش چون الان اسلام در خطر است و نیاز به خون دارد من نمىتوانم حرکت کنم و بیایم اینجا ست که من باید انتخاب کنم یا در خانه زندگى عادى کردن و یا انتقام خون شهیدان را از شهید کشان تاریخ گرفتن است یا باید بشینیم و ذلیل باشیم و یا باید حراست کنیم و سرفراز باشیم بنابراین عزت را انتخاب و التماس دعا از شما دارم. زینب و هادى را با صبر زینبى تربیت صحیح اسلامى بدهید.
پدرعزیزم مطالبى را که در این دفتر نوشتهام پیام من به مردم است به برادرم بگوئید آنها را تدوین و به چاپ برسانید اگر برادر من هم شهید به برادر ابوالقاسم حسنى بدهید و ما را در (ناخوانا) تا نوشتهها را تدوین نماید پدر مهربانم وصى من شما هستید مطالبى را که مىنویسم کاملا دقت کنید و به کار ببندید .
۱ – مبلغ ۲۶۰۰۰ تومان از آن ۵۰/۰۰۰ تومان را که دارم به حساب ۱۰۰ امام واریز نمائید.
۲ – اگر کسى مراجعه و گفت پولى از من طلبکار است و از یاد من رفته است بدهید.
۳ – در مدتى که در آن منطقه مسئولیت داشتم امکان دارد کسى از من ناراحت شده باشد امیدوارم مرا ببخشند من مسئولیتم را انجام مىدادم .
۴ – در رابطه با همسرم هرچه شرع مقدس مىگوید عمل نمائید.
والسلام على من اتبع الهدى مهدى وحیدى