یکی از زیباترین اوصاف قرآن کریم، مُهیمِن است، میگویند مهیمن به معنی مراقب، نگهبان و ایمنیبخش است. کسانی که با قرآن کریم انس دارند، تجربههایی از این مراقبت و همراهی کلام الهی را در زندگی دارند. آنها که دل در گروی این کلام دارند، میدانند که روزی، جایی این محبت تلافی به خیر میشود و شاید «محمدمهدی» شش ساله که امروز همه جا صحبت از موفقیت او در حفظ قرآن است، موهبتی است که خدا در مقابل محبت پدربزرگ و مادربزرگش به کلام خدا و آرزوی دیرینه مادرش برای حفظ قرآن به آنها بخشیده شده است.
صدای کلام الهی سالها است که روزی سه نوبت در این خانه پخش میشود، گوش فرزندان کوچک و نوههای خانواده با قرآن آشنا است. در بین نوهها، انس عمیق محمدمهدی سه سال و نیمه با صدای آیات، روشنایی و برکت دیگری به خانه میآورد. تکرار روزانه کلام الهی در خانه، کاری میکند که لبهای محمدمهدی در حین بازی به آیات الهی مترنم باشد. عشق پدربزرگ و مادربزرگ به قرآن و آرزوی دیرینه مادر محمدمهدی که دوست داشت روزی حافظ قرآن بشود، حالا در محمدمهدی رنگ واقعیت به خود گرفته است. محمدمهدی با تلاش پدر و مادرش در مدت سه سال حافظ کل قرآن میشود و در کنار او، خواهرش ریحانه نیز در مسیر حفظ قرآن، موفق به حفظ ۱۹ جزء از کلام الهی میشود. موفقیت این دو کودک شش و نه ساله، از شهرستان شادگان این روزها نقل مجالس و محافل قرآنی این شهرستان شده است.
متن زیر گفتوگوی، با والدین محمدمهدی و ریحانه سالمی، کودکان شادگانی حافظ قرآن است که درباره موفقیت حفظ قرآن محمد مهدی و ریحانه میگویند.
ـ از آغاز حفظ قرآن محمدمهدی برای ما بگویید؟
صالح سالمی، پدر محمدمهدی سالمی: قبل از اینکه حفظ قرآن را با محمدمهدی شروع کنیم و درباره آن حرف بزنم، لازم است از تأثیر لقمه حلال بگویم و بعد از آن توکل به خدا و توسل به اهل بیت(ع). اینها اسبابی هستند که باعث شدند ما در خدمت قرآن باشیم. لقمه حلال اثر بالایی دارد.
یک سال من و همسرم نذر کردیم که به پیادهروی اربعین برویم. از نجف تا کربلا سه روز پیادهروی کردیم. در طول مسیر پیادهروی، همسرم به حضرت ابوالفضل(ع) متوسل شد و برای داشتن فرزند صالح دعا کرد. ما محمدمهدی و ریحانه را از دعای حضرت ابوالفضل(ع) داریم.
قبل از اینکه ریحانه و محمدمهدی متولد شوند، عادتی در خانه ما از گذشته وجود داشت؛ ما از پدر و مادرمان یاد گرفتیم که قبل از هر وعده نماز، تلویزیون را روشن کنیم تا صدای قرآن در خانه پخش شود. همیشه صدای قرآن سه نوبت در خانه ما پخش میشود.
محمدمهدی سه سال و نیم داشت که متوجه شدیم چند آیه از سوره نبأ را به تنهایی و در حین بازی از حفظ میخواند. وقتی مادرش از او پرسید چهطور این آیهها را حفظ کردی، محمدمهدی جواب داد به کمک تلویزیون حفظ کردم. وقتی متوجه استعداد او شدیم، آموزش او را شروع کردیم، نامهای ائمه(ع)، وضو، دعای فرج و نماز را به او یاد دادیم. طی شش ماه، جزء سی را حفظ کرد. وقتی محمدمهدی چهار ساله شد، کار را تعطیل کردم و تقریباً دو سال و نیم است که به خاطر محمدمهدی و ریحانه سر کار نرفتهام تا بتوانم حفظ قرآن را با بچهها کامل کنم. من به همراه مادر بچهها، در مرور و تثبیت و مباحث حفظ به آنها کمک میکنیم.
محمدمهدی و ریحانه
روزهای اول، قلم هوشمند تهیه کردیم و از طریق استماع، حفظ آیات را پیش بردیم، قلم را زیر آیات میگذاشتیم و محمدمهدی تکرار میکرد. محمدمهدی، هنوز به مدرسه نرفته است، اما وقتی آیهای را نشانش بدهیم، میداند کدام آیه است و میخواند. حروف قرآنی را میشناسد و این از برکات قرآن است.
اوایل شروع حفظ قرآن بچهها، به دارالقرآن «بر الوالدین» شهرستان مراجعه کردیم. این مؤسسه در زمینه حفظ تخصصی قرآن در شادگان فعالیت میکند. برنامه و مشاوره را از دارالقرآن بر الوالدین میگرفتیم و تحفیظ و مرور و کار مباحثه با بنده و مادرشان بود. استاد آلبوعلی اولین استاد محمدمهدی است که جا دارد از زحماتشان تشکر کنم. همچنین لازم است از خانم نعیماوی تشکر کنم که این روزها تجوید را به بچهها آموزش میدهد.
در حال حاضر محمدمهدی حافظ کل قرآن است و ریحانه چون به مدرسه میرود و زمان محدودتری نسبت به محمدمهدی دارد، حافظ ۱۹ جزء قرآن است. روزهای اول سورههای کوچک را با بچهها کار میکردم، بعدها، به مرور روزی یک یا دو سطر را در روز حفظ میکردند، بعد از گذشت یک سال، روزانه یک صفحه را حفظ میکنند و در کنار آن، سه یا چهار جزء مرور داریم.
محمدمهدی و پدر
ما مثل مدرسه، برای محمدمهدی چهار زنگ برنامهریزی کردهایم. هر ۴۵ دقیقه، استراحت ۲۰ دقیقهای برای او در نظر میگیریم و در این مدت هر چه محمدمهدی بگوید انجام میدهیم؛ انواع بازیها را در خانه اجرا میکنیم؛ قایم باشک، توپبازی، کشتی و ... . ساعت ۱۲ و نیم تا یک و پانزده دقیقه هر روز برنامه کودک تلویزیون را تماشا میکند و همه روزه عصرها، یک ساعت و نیم به پارک، نخلستان یا جاهای دیدنی میرویم.
بعد از اینکه محمدمهدی حافظ قرآن شد، به جلسات قرآن زیادی در شهرستان و خارج شهرستان دعوت میشویم. قبل از حافظ شدن محمدمهدی، آشنایی زیادی با جلسات قرآن و استادان قرآن شادگان نداشتم، اما حالا آشنایی خوبی با جلسات و اساتید پیدا کردم. حافظ شدن محمدمهدی، موج قرآنی خوبی را در جلسات و محافل قرآنی شادگان ایجاد کرده است. خانوادههای زیادی به دارالقرآن مراجعه میکنند و دوست دارند فرزند آنها مانند محمدمهدی حافظ بشود.
در حال حاضر محمدمهدی پای ثابت محافل قرآن شادگان است. فیلمهای تلاوت و پرسش و پاسخ ما با محمدمهدی در جلسات قرآن، گاهی در بین افراد و خانوادهها منتشر میشود. در برخی از جلسات خانگی قرآن به ما میگویند که فرزندشان مشغول حفظ جزء سی قرآن شده است و این را از محمدمهدی الگو گرفتهاند.
پدر محمدمهدی درباره تأثیر فرزندش بر خانواده نیز گفت: محمدمهدی انگیزه حفظ قرآن را در خانواده نیز به وجود آورده است. برادرم حافظ ۹ جزء قرآن شده است. همسرش نیز دو یا سه جزء حفظ کرده و دختر کوچکشان حافظ سه جزء است. مادر محمدمهدی هم حفظ قرآن را از سر گرفته است و همه اینها تأثیر محمد مهدی است. حتی دختر دوساله ما به نام زهرا هم سوره توحید و کوثر را حفظ کرده است.
حافظ شدن محمدمهدی باعث شگفتی و تعجب خانوادهها شده است، به خصوص مادرها، علاقهمند شدهاند که فرزندانشان هم حافظ بشوند.
ایکنا ـ حافظ شدن محمدمهدی چه تغییری در فضای خانواده و ارتباط اعضای خانواده به وجود آورد؟
از ابتدا با قرآن انس داشتیم، اما با وجود محمدمهدی و ریحانه، اثر قرآن در زندگی ما بیشتر شده است. در حال حاضر از نماز صبح تا ۹ شب در خدمت قرآن و محمدمهدی هستم. در فضای خانه، رعایت اخلاق و احترام بیشتر شده است. قبل از آمدن شما، پیشانی مادرش را بوسید و به او گفت میخواهم مصاحبه کنم برایم دعا کن. هر کجا قرار باشد برویم دست یا پیشانی مادر و مادربزرگش را میبوسد و میگوید برایمان دعا کنید. اخلاق و احترام محمدمهدی بر ما نیز اثر گذاشته است. وقتی سفره غذا را پهن میکنیم، از او میخواهیم برایمان آیهای درباره غذا بخواند. به مناسبتهای مختلف درباره پدر و مادر، مهمانی، همسایه، استغفار، اخلاق بد مثل تمسخر کردن و ... از او میخواهیم برایمان قرآن بخواند و این برکت خانه ما است.
در پایان باید بگویم این موفقیت را مدیون پدر و مادرم هستم که همیشه دعاگوی خانواده هستند. خود محمدمهدی هم میگوید من چیزی از خدا نمیخواهم جز اینکه همیشه سلامت و تندرست باشی و این دعای بزرگی است. از حضور شما تشکر میکنم. همچنین از دارالقرآن بر الوالدین، استاد آلبوعلی و خانم نعیماوی قدردانی میکنم و از فرمانده محترم ناحیه مقاومت بسیج شهرستان شادگان که به اینجا آمدند و از بچهها قدردانی کردند نیز سپاسگزارم.
مادر محمدمهدی که مدتی است حفظ قرآن را در کنار فرزندانش از سر گرفته نیز میگوید: اول باید از خدا و اهل بیت(ع) تشکر کنم که خواسته قلبی مرا به من دادند و امیدوارم که این مسیر ادامه پیدا کند. خودم عاشق خواندن قرآن هستم. عاشق حفظ قرآن هستم و یکی از آرزوهایم این بود که حافظ قرآن بشوم، به دلیل مشکلاتی موفق نشدم، اما آرزو دارم بچههایم در حفظ قرآن موفق بشوند. در حال حاضر برای اینکه انگیزه و روحیه بچهها را حفظ کنم، حفظ قرآن را شروع کردهام.
محمدمهدی و مادر
محمدمهدی دلسوز و مهربان است و از وقتی حافظ قرآن شده است تأثیر بسیاری در اخلاق اطرافیان خود گذاشته است. همیشه احترام بین اعضای خانواده ما برقرار است، اما با وجود محمدمهدی، این احترام خیلی بیشتر شده است. از همه مهمتر رزق و روزی و برکتی است که خداوند نصیب ما کرده. شکرخدا به آنچه میخواستیم رسیدیم. امیدواریم این مسیر ادامه پیدا کند.
ـ برای والدینی که علاقه دارند فرزند قرآنی داشته باشند، چه توصیهای دارید؟
انس با قرآن والدین مهم است. کسی که با قرآن انس میگیرد، به خدا نزدیکتر است و این تأثیرگذاری روی فرزند را برای آنها آسان میکند. کودکان خالی الذهن هستند، حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر» وقتی از کودکی آموزش قرآن را شروع میکنیم، ماندگار میشود. توصیه میکنم والدین برای بچهها وقت بگذارند. من و پدر محمدمهدی از بسیاری کارها به خاطر آموزش قرآن محمدمهدی و ریحانه گذشتهایم، اما در مقابل برکت قرآن نصیب ما شده است. خانوادهها سعی کنند از کودکی قرآن خواندن را با فرزند خود آغاز کنند تا هم ذهن آنها برای یادگیری بیشتر آماده شود و هم از کودکی با کلام الهی انس پیدا کنند.
مادربزرگ محمدمهدی که در مدت این گفتوگو تسبیح به دست در حال ذکر بود، درباره حفظ قرآن نوههایش گفت: بسیار خوشحالیم و همه ما از وجود محمدمهدی استفاده میبریم. اینکه ریحانه حافظ قرآن شد و زهرا هم الان یکی دو سوره کوتاه حفظ کرده است، تأثیر محمدمهدی است.
وقتی پدرش او را به برنامه یا محفلی میبرد، همیشه از من میخواهد برایش دعا کنم. بچهها در خانواده وقتی تلاش محمدمهدی را برای حفظ قرآن دیدند این انگیزه را پیدا کردند که به حفظ قرآن فکر کنند.
به محمدمهدی میگویم دوست داریم صدای تلاوت او را بشنوم. پدر رویش را به محمدمهدی که آرام در کنار او نشسته برمیگرداند و میگوید آیهای درباره امام علی(ع) برای ما بخوان و او با صدای زیبایش آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» را تلاوت میکند.
پدر میگوید: محمدمهدی اسامی ۱۱۴ سوره قرآن را در کمتر از یک دقیقه میگوید. کلمات و آیات ابتدا و انتهای هر صفحه، تعداد آیات هر صفحه و شماره آیات آخر هر صفحه را هم از حفظ میگوید. از محمد مهدی میپرسم کدام سوره را ببیشتر دوست داری؟ جواب میدهد «سوره نور». پدرش میپرسد آیهای که بیشتر دوست داری کدام است؟ پاسخ میدهد: «سوره نور آیه ۳۵» و بعد با صدای کودکانه زیبایش آن را تلاوت میکند: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» وقتی میپرسیم چرا این آیه را دوست داری؟ به عربی میگوید: چون قشنگتر و بهتر از آن آیهای نداریم. پدرش میپرسد این آیه درباره چه چیزی سخن میگوید؟ جواب میدهد: درباره الله.
ریحانه، خواهر محمدمهدی کلاس سوم دبستان است. او که نماینده کمیته قرآن در مدرسهشان است، میگوید: قرآن را خیلی دوست دارم. همه آیاتش را دوست دارم. سوره انعام را آسانتر از بقیه سورهها حفظ کردم. همیشه اول صبح بیدار میشوم. تمرین قرآن را شروع میکنم. بعد از تمرین، مادرم با من کار میکند. روی که مدرسه می روم یک یا دو جزء را مرور میکنم و روزی که تعطیل باشد، درس جدید میخوانم.
ریحانه
باید سال جدید حافظ کل بشوم. در حفظ قرآن بیشتر پدرم و مادرم کمکم کردند. گاهی با محمدمهدی رقابتی مرور میکنیم. هر کس زودتر یک سوره را مرور کرد، جایزه میگیرد. دوست دارم حافظ کل بشوم و به بچهها قرآن یاد بدهم. گاهی در درس قرآن، به جای معلم به بچهها قرآن یاد میدهم. دوستانم خیلی دوست دارند حافظ بشوند.
در پایان هم از مدرسه «بنتالهدی صدر» که برای من بسیار زحمت کشیدند و از آموزگارم خانم سلمانیان هم که بسیار مهربان و دلسوز است، تشکر کنم.