سرپرست هیئت باستان‌شناسی «تپه پیرزال» و مدیر گروه باستان‌شناسی دانشگاه زابل به بیان مهمترین یافته ها و جزئیات حفاری موفقیت آمیز در این منطقه توسط نیروهای بومی پرداخت.
کد خبر: ۹۵۲۰۲۵۹
|
۲۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶

به گزارش خبرنگار بسیج از زاهدان، جواد اعلایی مقدم بیان کرد: تاکنون هزار و ۶۷۲ محوطه باستانی در منطقه سیستان واقع در شمال سیستان و بلوچستان شناسایی شده که از این تعداد ۹۰۰ محوطه مربوط به بازه زمانی اواخر هزاره چهارم تا اوایل هزاره دوم بوده که معروف به عصر «مفرغ» است و «شهر سوخته» به‌عنوان بزرگترین محوطه این دوران شناخته می‌شود.

سرپرست هیئت باستان‌شناسی «تپه پیرزال» افزود: میان این ۹۰۰ محوطه عصر مفرغ، محوطه‌های اقماری خیلی خاصی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها «تپه پیرزال» است؛ تپه‌ای که در بررسی‌های باستان‌شناسی پنج دشت سیستان یا به‌عبارتی همان «شهر سوخته» به‌سرپرستی دکتر سیدرسول موسوی حاجی و دکتر رضا مهرآفرین اساتید گروه باستان‌شناسی دانشگاه مازندران در سال ۱۳۸۷ شناسایی شد و پس از آن در پی بازدیدهایی که بنده بارها از منطقه داشتم به‌عنوان یکی از اهداف مطالعات باستان‌شناسی مورد توجه قرار گرفت که بعد از چندین سال بالاخره در سال ۱۴۰۱ در پی رایزنی‌هایی که با پژوهشکده باستان‌شناسی انجام شد و با حمایت مالی دانشگاه زابل قرار شد برای آموزش دانشجویان و مطالعات پژوهشی، کاوش‌هایی در آن صورت بگیرد.

این مسئول ادامه داد: در فصل اول ما موفق شدیم علاوه بر مطالعات سطحی یا بررسی جامع سطحی و بررسی مراکز مناطق پیرامونی در سطح محوطه، دو کارگاه یا دو ترانشه را باز کنیم که به‌صورت ترانشه افقی و ترانشه پلکانی مدنظر قرار گرفتند. ترانشه افقی ما با ابعاد ۵ متر در ۵ متر در نظر گرفته شد و بعد از اینکه شواهد معماری پیدا شد ما مجبور شدیم ابعاد این ترانشه را گسترش دهیم و در نهایت ترانشه افقی ما که در بالاترین سطح محوطه بود به ابعاد ۶ متر در ۸ متر رسید.

اعلایی مقدم ادامه داد: در این ترانشه ما علاوه بر یافته‌های بسیار شاخصی که از اشیا به دست آوردیم مثل «قوچ سنگی» معروف که نمونه اولیه تا امروز در شرق ایران و کهن‌ترین تندیس یافت‌شده در سیستان محسوب می‌شود، آثار دیگری هم مثل آثار سفالی، فلزی و استخوانی و چیزهای دیگری که هر کدام در جایگاه خودشان ارزش بسیار زیادی دارد کشف شد.

این باستان‌شناس خاطرنشان کرد: معماری که در اینجا به دست آمد خیلی خاص است؛ معماری خشتی و بعضی جاها با تغییراتی به‌صورت چینه‌ای و البته بسیار محدود ایجاد شده که متشکل از یک فضای مرکزی بوده که بعد از دوره‌ای این مکان مسدود می‌شود. باید اشاره کنم در ترانشه یک ما ۳ فاز معماری شناسایی کردیم؛ یک فاز معماری که مهمترین آنها محسوب می‌شود فضای مرکزی معروف را دارد که بعدها مسدود شده است و یک فاز که تبدیل می‌شود به یک کارگاه صنعتی چون ما شواهد دو سازه حرارتی را که احتمالاً دو کوره کوچک بوده‌اند، در آن پیدا کردیم و فاز بعدی هم که با سری تغییرات اینجا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

وی افزود: در ترانشه ۲ که ابعاد اولیه آن حدود ۲ متر در ۱۰ متر در نظر گرفته شد، ما ترانشه را به‌صورت پلکانی ایجاد کردیم تا لایه‌ها و دوره‌های استقراری در این محوطه را شناسایی کنیم که اکنون در مرحله تجزیه و تحلیل داده‌ها هستیم و بعد از انجام آزمایشات و مطالعات تطبیقی نتایج آن منتشر می‌شود.

اعلایی مقدم اظهار داشت: به‌طور خلاصه در مورد اهمیت این محوطه باید اشاره کنم این محوطه به‌عنوان یک محوطه اقماری مربوط به دوره سوم و چهارم شهر سوخته بوده که بسیاری از زوایای پنهانی که شاید ما نتوانیم در مطالعات محوطه اصلی پنج دشت سیستان یعنی «شهر سوخته» به آنها دست پیدا کنیم، در محوطه‌های اقماری به‌ویژه «تپه پیرزال» می‌توان به آنها دست پیدا کرد.

سرپرست هیئت باستان‌شناسی «تپه پیرزال» ادامه داد: اینکه چرا وسعت شهر سوخته‌ در دوره چهارم یعنی اواخر هزاره سوم قبل از میلاد به پنج هکتار کاهش پیدا می‌کند، این تغییر و تحولات در مناطق دیگر سیستان به چه صورت است که نمونه آن و شواهد آن را ما در «تپه پیرزال» داریم. ما در تپه پیرزال علاوه بر آن فرهنگ رایج سیستان که از دوره یک شهر سوخته تا دوره چهارم تداوم پیدا کرده بود، شواهد فرهنگی داریم که مشابهت‌های بسیار زیادی با مناطق پیرامونی دارد.

این استاد باستان‌شناسی اضافه کرد: به‌طور مثال ما از تمدن‌های جازموریان و جیرفت، بمپور بلوچستان، منطقه سند و به‌ویژه از منطقه تمدن خراسان بزرگ که شامل ترکستان و مناطق آسیای میانه می‌شود شواهد فرهنگی داریم و خود این نشان می‌دهد که در اواخر هزاره سوم که شهر سوخته در حال سپری کردن دوره افول خود بوده، اما این ارتباط‌های فرامنطقه‌ای همچنان به‌قوت خود باقی مانده بود و

می‌تواند بیانگر خیلی مسائل باشد که باید منتظر باشیم تا نتایج مطالعات تکمیل و بعد به‌طور دقیق ارائه شود.

وی با اشاره به اینکه آثار کشف‌شده در محوطه «تپه پیرزال» بین ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال قدمت دارند، عنوان کرد: در هنرهایی که در تپه پیرزال وجود دارد مثل هنر سفالگری که بخش‌های مختلفی از این صنعت را ما داریم، هم سفالگری‌هایی که تداوم دوره گذشته بود و هم سبک‌های جدید سفالی و از طرف دیگر صنعت سنگ‌تراشی، صنعت ابزارسازی و صنعت ساخت اشیای فلزی، همه اینها به یک مرحله بسیار قابل توجه دست پیدا می‌کند.

اعلایی مقدم افزود: در مورد سنگ‌تراشی همان‌طور که مجسمه «قوچ سنگی» و سنگ نماد تقریباً استوانه‌ای پیدا شد، باید گفت علاوه بر این آثار سنگی که ظرافت و تبحر صنعتگر و هنرمند سنگ‌تراش را می‌رساند، ما نزدیک به ۳۰۰ قطعه ظرف سنگی شکسته پیدا کردیم که نشان می‌دهد این محوطه در ساخت ظروف و اشیای سنگی در یک دوره‌ای از دوره استقراری ۴۰۰ تا ۵۰۰ ساله‌ای که داشته، فعالیت می‌کرده است.

مدیر گروه باستان‌شناسی دانشگاه زابل خاطرنشان کرد: نکته قابل توجه دیگر در مورد ابزارهای سنگی کشف‌شده است و می‌توان گفت تعداد ابزار سنگی که از سطح این محوطه پیدا شده از جمله ابزارهایی مثل تیشه و دیلم قابل توجه بوده و در هیچ یک از محوطه‌های اقماری دیگر پیدا نشده است.

وی ادامه داد: از کشفیات مهم دیگر می‌توان به یک مهر خیلی خاص که یک موجود ترکیبی روی آن نقش بسته اشاره کرد.

پیش از این یک اثر، مهر موجود ترکیبی از انسان و گاو یا شاید بتوان گفت یک دیو توسط یک هیئت ایتالیایی در «شهر سوخته» کشف شد که در کتاب «پیش از تاریخ سیستان» چاپ شده است اما این نخستین بار است که یک موجود ترکیبی را که ترکیب دو حیوان درنده شکاری یعنی عقاب و شیر است، در سیستان پیدا کردیم که می‌توان آن را یک «گریفین» یا شیردال خطاب کرد که در اصل گریفین‌ها در فرهنگ و تمدن‌های بعدی به‌عنوان مظهر محافظت از سرزمین یا معابد یا چیزهای مشابه مورد استفاده قرار می‌گرفتند و اعتقاد بر این بوده که این نماد با نیروهای اهریمنی جدال می‌کنند.

ارسال نظرات