تاریخ سیاسی معاصر ما درون خود تحولاتی را تجربه کرده است که تأثیر آنها تا سالها بعد ادامه داشته است. وقایع ۳۰ و ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هم آشوبها و درگیریهای خیابانی افراد و هواداران سازمان منافقین که خود را مجاهدین خلق می دانستند، بود که همزمان با طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر رئیسجمهور وقت در مجلس شورای اسلامی، روی داد. اتفاقی که تضادهای سیاسی را وارد مرحلهای غیر قابل بازگشت و ایجاد تنش جدی در کشور کرد و سرانجام در آخرین روزهای خرداد ۱۳۶۰ زمان تغییر فاز سازمان مجاهدین خلق فرا رسید.
در روز ۳۰ خرداد سازمان منافقین با انتشار بیانیهای ورود به فاز مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. این تظاهرات در شهرهای مختلف کشور نظیر تهران، اصفهان، ارومیه، شیراز، اراک، اهواز، بندرعباس و … به راه افتاد. درگیریهای تهران اغلب در نقاط مرکزی شهر به وقوع پیوست. این حادثه و سپس فرار بنیصدر رئیس جمهور معزول و رجوی سرکرده سازمان تروریستی مجاهدین خلق در مرداد ۱۳۶۰، نقطه اوج همپیمانی این دو نفر بود.
طرح دو فوریتی آیین نامه چگونگی بررسی کفایت سیاسی رییس جمهور، که از طرف تعدادی از نمایندگان، تقدیم مجلس شورای اسلامی شده بود، در ۲۷ خرداد پس از سخنان موافقان و مخالفان، مورد تصویب قرار گرفت. میلیونها تن از مردم در تجمعها و تظاهرات مختلف سراسر کشور و نیز نمازهای جمعه ۲۹ خرداد، از اقدام مجلس حمایت کردند و خواستار عزل و محاکمه بنی صدر شدند و در همین زمان درگیریهای پراکنده و خشونت باری نیز در برخی شهرها بین طرفداران بنی صدر و منافقین با مردم رخ داد.
منافقین، پی درپی اطلاعیه میدادند و با هر تمهیدی به دنبال آن بودند که چرخه سقوط قانونی بنی صدر را از حرکت بیندازند. از این رو سه اعلامیة پیاپی، در روزهای ۲۷ و ۲۸ خرداد، انتشار دادند و به دنبال آشوب و درگیری میان گروههای مختلف مردم برای حمایت از بنی صدر عزل شده بودند.
عصر روز سی ام خرداد، در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، هواداران و وابستگان منافقین حرکتی را انجام دادند که سرانجامی جز تباهی برای آنها نداشت. افراد سازماندهی شده و گروههایی که به آنها پیوستند و در حمایت از بنی صدر و منافقین به تظاهرات خشونت بار و مسلحانه دست زدند بیش از چند هزار نفر نبود.
اما در مقابل، مردم حزباللهی و حتی کسانی که نظر میانهای داشتند در برابر این تظاهرات موضعگیری کردند. از جنوب شهر تهران و مناطق دیگر مانند میدان خراسان، میدان امام حسین (ع)، خیابان مولوی، شهرری، راهآهن، جوادیه و...) گروههای مردم به راه افتادند و با موتور، دوچرخه، اتوبوس، مینیبوس و هر وسیله شخصی و امکان دیگری که در دسترس بود خود را به مرکز شهر رساندند. ولی زمانی که هواداران منافقین با سلاحهای مختلف سرد و در چند جا سلاح گرم حمله کردند، نیروهای سپاه و کمیته وارد عمل شدند. مردم در خلال این درگیریها متحمل جرح و ضرب و قتل تعدادی از خود شدند.
خبرگزاری رویتر گزارش داد که «حدود ۳ هزار نفر از افرادی که به منافقین تعلق دارند خیابانها را بستند و تعدادی اتومبیل و موتورسیکلت را آتش زدند و علیه حکومت اسلامی به شعار دادن پرداختند.»
مرحوم هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در خاطراتش در مورد ۳۰ خرداد ۶۰ مینویسد:«من به مجلس رفتم. طرح "عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر" در دستور بود... جمعیت عظیمی از حزب اللهیها در بیرون مجلس جمع شده بودند و خواستار سرعت کار بودند... گروهکهای مجاهدین خلق و پیکار و رنجبران و اقلیت فدایی و... تدارک وسیعی برای ایجاد آشوب و جلوگیری از کار مجلس دیده بودند و به نحوی اعلان مبارزه مسلحانه کردهاند. ازساعت چهار بعدازظهر به خیابانها ریختند و تخریب و قتل و غارت و آشوب را در تهران و بسیاری از شهرستانها آغاز کردند. کم کم نیروهای سپاه و کمیتهها و حزباللهیها به مقابله برخاستند. من در مجلس بودم. صدای تیراندازی از چندین نقطه شهر به گوش میرسید. خبر از جراحت و شهادت عدهای نیز میرسید... اوائل شب، آشوبگران شکست خوردند و متفرق شدند، بدون اینکه کار مهمی از پیش ببرند؛ به جز تخریب چند ماشین و مرگ و جرح چند نفر از طرفین. شب را در مجلس ماندم.اولین جلسه شورای ریاستجمهوری به خاطر عدم دسترسی به رئیسجمهور (متواری است) با حضور آقایان بهشتی و رجائی و من ـ در دفتر من ـ تشکیل شد. خبر رسید، خانم بنی صدر را هم بازداشت کردهاند. نظر دادیم ایشان را آزاد کنند و در خانه تحت نظر داشته باشند.»
بنی صدر و رجوی
سر انجام طی چند روز موضوع کفایت سیاسی رئیسجمهور و اداره کشور پس از عزل وی در مجلس مورد ارزیابی قرار گرفت و در پایان در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ خورشیدی، ۱۷۷ نماینده مجلس شورای اسلامی رأی به عدم کفایت سیاسی بنیصدر دادند.
بارزترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر از سوی نمایندگان مجلس «موضعگیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد با نیروهای ضدانقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضاییه و عدم درک صحیح از بدیهیترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا» اعلام شد.
نکته قابل توجه در این گذار سیاسی اما نطق شجاعانه و دقیق رهبر انقلاب است که در آن زمان نقطه عطفی برای کنار رفتن بنیصدر به حساب میآید. در این بین همچنین اهمیت کارکرد مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی مشخص میشود اینکه اگر مجلس بتواند به درستی وظایف خود را عمل اجرا کند آنگاه کشور میتواند از یک مسیر انحرافی نجات پیدا کند و به حرکت خود در راه صحیح ادامه دهد. رهبر انقلاب در آن زمان در کسوت نمایندگی مجلس نقشآفرینی میکردند، ۱۴ دلیل برای اثبات بیکفایتی بنیصدر مطرح میکنند.