شهید باراحمد در سال ١٣١۶ در خانواده ای مذهبی و دوستدار اهل بیت (ع) در روستای رودزیر دیده به جهان گشود ، دوران کودکی خود را در عشایری به سختی به سر برد و دوران نوجوانی را تحت تعلیم و تربیت والدین متقی و مؤمن خویش درس عبودیت حق و ایمان و ارادت به اهل البیت(ع) را آموخت ایشان در سن ۲۰ سالگی در رژیم ستم شاهی به عنوان سرباز به خدمت اعزام گردید ، به دلیل نفرتش از حکومت پلید شاهنشاهی خدمت سربازی خود را نیمه تمام رها کرد و از سربازی فرار کرد ، او جوان مردی با غیرت و شجاع و نترس و مذهبی بود ، عبادات خود را به موقع انجام میداد و فریضه امر به معروف در ذهن و روح او جایگاه خاصی داشت و زیر بار زور دیگران نمی رفت و با علاقه به مردم ضعیف کمک میکرد و با زروگویان مبارزه میکرد. وی در منطقه ای محروم به سر می برد و از نظر سواد فقط خواندن و نوشتن را یاد گرفت ولی هوش و استعدادش تحسین بر انگیز بود ، زندگی خود را به وسیله کارگری و کشاورزی تأمین می نمود.
شهید باراحمد در سال ۱۳۴۸ متأهل شد و زندگی خود را به صورت عشایری می گذراند و به ییلاق و قشلاق در رفت و آمد بود ، او در همان سالها ازدواج کرد و ثمره ازدواج شهید ۲ پسر و ۴ دختر میباشد.
پدر و مادر و برادران شهید خانواده ای بسیار مذهبی و دارای سابقه مبارزه با رژیم ستم شاهی در منطقه صیدون میباشند ، در سال ۱۳۵۷ اولین خانواده ای بود که جرقه انقلاب روستای رودزیر را آغاز و اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) را به منطقه صیدون و روستاهای همجوار پخش کردند و مردم را به بیداری و به مبارزه با رژیم ستم شاهی دعوت نمودند و نتیجه آن شروع انقلاب ۱۵ دی ماه ۵٧ رودزیر بود که باعث به شهادت رساندن جوانان این روستا شد.
شهید و دوستانش موفق شدند تعدادی از سربازان طاغوت را به هلاکت برسانند ، خانواده شهید بزرگوار نقش بسیاری در بیداری مردم و شعله ور نمودن انقلاب در روستای رود زیر را داشتند ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آغاز جنگ تحمیلی به ندای حضرت امام خمینی(ره) لبیک گفته و مصمم و مشتاق در جبهه ها همراه برادران بزرگوارش حضور فعال داشته و در جنگ نقش آفرین بودند.
از خانواده شهید پندش چند نفر شهید ، جانباز و رزمنده و اکثرا به عنوان بسیج فعال و در تمام عملیات های جنگ شرکت فعال داشتند که حضور فعال شهید در زمان عملیات ها چشمگیر بود و در عملیات والفجر ۸ و نصر ۴ در کردستان آخرین حضور ایشان در رویارویی بادشمن در استان “سلیمانیه”عراق در سنگر کمین بود که به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
بخشی از وصیت نامه شهید بار احمد پندش
با درود و سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و درود فراوان بر شهدا و مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی و تمامی شهدای صدر اسلام تاکنون و سلام بر رزمندگان و سلام بر ملت شهید پرورایران.
وصیت من به ملت ایران این است که شهادت برای ما افتخار است و راه حضرت امام حسین (ع) بوده و در این راه نباید هیچ گونه ناراحتی و نگرانی داشته باشید و پدر و مادر و برادران عزیز و همسر و پسرم برای من گریه نکنید و اگر من شهید شدم همانند دیگر فامیل های شهدا رفتار کنید ، نکند خودتان را ناراحت کنید ، سفارش میکنم که در زندگیتان اخلاق و رفتار ائمه را سرمشق قرار دهید و من افتخار می کنم که به جبهه آمده ام و دارم راه سالار شهیدان را ادامه میدهم.