به گزارش خبرگزاری بسیج از مازندران،هادی ابراهیمی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه نوشت: یکی از معضلات تحمیلی ناشی از اغتشاشات پائیز ۱۴۰۱، سوءاستفاده از مرگ مهسا امینی و بی حجابی عدهای از دختران و بانوان در ملاء عام بود که البته با آتش تهیه رسانههای استکباری و فضاسازی جسورانه در فضای مجازی، امکان تقابل انتظامی، روشنگری فرهنگی و ممانعت قانونی و عرفی و شرعی را از بین برد، بگونهای که در جامعه مذهبی، شاهد افزایش مانور خیابانی و کارناوالهای هدفمند بی حجابان و مروجان بی حجابی بوده ایم که در تضاد مشهود با باورهای مذهبی و دستاوردهای ارزشی قرار میگیرند.
انتظار طبیعی مردم از نظام مردمسالاری دینی این بود که پس از مهار و آرامسازی خیابان ها، مدیریت نسبی فضای مجازی، تغییر استراتژی بیگانگان در مواجهه با واقعیتهای جامعه ایران و بازکردن قفلهای اقتصادی و معیشتی مردم، معضل بی حجابی را نیز با عزم جزم و منطقی، طی یک شیب نرم زیر رادیکال برده و با برنامه ریزی دقیق و مرحله ای، روند افزایشی آن را کاهشی داده و تدریجا به صفر میل دهند.
چرا که کشف حجاب، اوج کم حجابی، شل حجابی، بدحجابی و بی حجابی نیست، بلکه فقط اولین نمود آن است و این مسیر تار و تلخ، قطعا به سمت عریانی و ترویج فرهنگ برهنگی پیش رفته و حتی فراتر از آن، تثبیت برهنگی فرهنگی را هدف گذاری کرده است.
در برهنگی فرهنگی، عفاف و نجابت و حیا و شرم و مرزبندی پرهیزگاری اخلاقی و حفظ ناموس زیر سؤال رفته و مطالبات اجتماعی، رنگ و بوی مطالبات جامعه حیوان منش غرب خواهد گرفت که جلوههای خجالت آوری مانند همجنس بازی، حیوان بازی، خودارضایی، ارتباطات جنسی ضربدری و دهها پدیده اخلاق ستیز منحرفانه نمونههای بارز آنها خواهند بود و اگر دیر بجنبیم و امروز جامعه خود را در نیابیم، در فرایند بی عملی و بدعملی، قطعا قادر به کنترل اتفاقات تلختر فردا نخواهیم بود.
بی تردید ایران اسلامی در معرض تهاجم اخلاقی با محوریت کشف حجاب قرار گرفته و در این میان تهران بزرگ، کلان شهرها و بطور ویژه استانها و شهرهای هدف گردشگری و مشخصا مناطق ساحلی شمال کشور در سیبل این شلیکهای ضدفرهنگی قرار دارند و مازندران که همواره رکورددار میزان حضور گردشگران است، هدف اول این شبیخون و سونامی فرهنگی است و طبعا باید بیش و پیش از سایر استانها، آژیر خطر را به صدا در آورد.
دفاع حوصله مدارانه و عاطفه محور از حجاب و عفاف زنان و مردان، مراقبت اخلاقی و اجتماعی از جامعه است و تحت هیچ عنوان یک حرکت تندروانه محسوب نمیشود و نباید قربانی تقابل جوسالارانه رسانههای اخلاق ستیز بیگانگان و معاندان و یا پادوهای فرهنگ باخته داخلی آنها شد، اما متأسفانه برخی از مدیران ذیربط فقط اعلام دغدغه میکنند و برای برطرف کردن این دغدغه ها، دریغ از یک گام فرهنگی یا عملی که این بی عملی به مراتب شکنندهتر از اجرای طرحهایی با موفقیت کم است، چون در بی عملی تجربهای ثبت نمیشود.
البته حقیر نمیخواهم مجموعه تلاشهای مدیران و دستگاههای متولی امور را انکار کرده و مواضع ناسپاسانه بگیرم، استانداری، فرمانداری ها، شهرداری ها، نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، سربازان گمنام، گردشگری، ارشاد اسلامی، رسانهها بخصوص رسانه استانی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه ها، دانشگاهها، مدارس، ائمه محترم جمعه و جماعات، مساجد و حسینیه ها، هیئتهای مذهبی و دهها تشکل خودجوش فعال در حوزه فرهنگی، تلاشهای وقفه ناپذیری انجام داده و میدهند، اما باید پذیرفت که خروجی همه این تلاشها همین واقعیتهای تلخی است که در برابر دیدگانمان مانور میدهند یعنی توفیق چندانی حاصل نشده است و بقول حافظ عزیز باید گفت:
بیا تا گل برافشانیم و میدر ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
بنابر این همانطور که مقام معظم رهبری تصریح فرمودند، دشمن با طرح و برنامه وارد شده است و ما نیز باید با نقشه و برنامه حساب شده وارد این قضیه شویم به همین دلیل باید از هرگونه رفتار احساسی و عصبانیتی که خواسته دشمنان را جهت تحریک احساسات نسل نو محقق و بهانهای برای مرحله بعدی اغتشاشات خیابانی، کاهش امنیت اجتماعی و تحت تأثیر قراردادن انتخابات فراهم میکند پرهیز کرد و مانع از دوقطبی شدن جامعه یکپارچه ایران اسلامی شد.
یکی از نقدهای جدی ام متوجه مدیریت اماکن عمومی بخصوص سواحل دریا است و تلختر این است که سواحل، هنوز متولی ندارند، زیرا قرار بود براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در ادوار گذشته، سواحل استانهای شمالی از جمله مازندران همانند استانهای ساحلی جنوب، با شروع بکار سازمان عمران سواحل ساماندهی و متولی اصلی مدیریت سواحل از جمله مدیریت فرهنگی و اخلاقی مشخص گردد که متأسفانه بجز همان مصوبه، عملا هیچ گام میدانی برای تحقق آن برداشته نشده است.
مازندران و سایر استانهای شمالی در شرایطی در طول سال، میزبان گردشگران سراسر کشور و گردشگران خارجی هستند که علیرغم خدمات ملی، متأسفانه با بودجه و اعتبارات محدود و ناچیز استانی، نقشهای کلان ملی ایفا میکنند، بودجههای ناچیزی که کفاف مخارج و هزینههای رفاهی و عمرانی را هم نمیکند و طبعا اولین قربانی کم توجهی به این موضوع، برنامههای فرهنگی و اخلاقی در مازندران به عنوان سنگ زیرین آسیاب فرهنگی است که سختترین و سنگینترین فشارهای این تهاجم گسترده تحمیلی را تحمل میکند و طبیعی است که نتواند در برخی موارد از این فشار سنگین سربلند بیرون آمده و در سواحل و یا حتی شهرهای ساحلی، آنطور که باید و شاید، نتواند توفیق قابل قبولی بدست آورد.
باید با اجماع برای هدایت نسلهای نو، به راهکارهایی نو متوسل شویم و این نیازمند هم اندیشیها و خلاقیتها و نوآوری هاست.
به هر حال مقدمات و زیرساختهای مقابله منطقی با این پدیده ویرانگر و خانمان برانداز کشف حجاب که دین زدایی از فرهنگ جامعه را تعقیب میکند، میتواند شامل راهکارهای ذیل گردد
۱-جهاد تبیین و آگاهی بخشی و توجیه شرعی و علمی افکار عمومی و افزایش دانش اجتماعی مردم به ویژه نسلهای هدف
۲-ارائه الگوهای محبوب و دوست داشتنی به نسلهای نو جهت تقلید و تبعیت و سرمشق گیری و الهام جویی
۳-ارائه مدلها و طرحهای جذاب برای لباسهای ایرانی اسلامی و به دست گرفتن بازار
۴-استفاده از ابزار رسانه و هنر برای تبلیغ حجاب و تأکید بر تبعات منفی کشف حجاب در روابط اجتماعی
۵-توجه بیشتر به امور تربیتی نسلهای نو از خانواده و مدرسه تا کانونها و باشگاهها
۶-مراقبت انتظامی از اماکن عمومی خاص و اعمال قانون در مکانهایی که مورد تهاجم ضداخلاقی کشف حجاب قرار گرفته اند
۷-وحدت رویه ضابطان قضایی و قضات شریف در مواجهه هماهنگ و همانند با پدیدههای مرتبط با کشف حجاب
۸-راه اندازی کرسیهای آزاداندیشی، اتاقهای فکر، هیئتهای اندیشه ورز، مناظرههای کارشناسی دینی و سیاسی و استخدام مشاوران فرهنگی در اماکن تفریحی
۹- احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر لسانی در جامعه با حذف بداخلاقیها و تکثیر حسن رفتارها
۱۰-بکارگیری درست برنامه محور و رهنمودمحور رسانهها بر اساس شگردهای موفق پیشین
در پایان فراتر از مرحله درخواست یک مدیر یا یک فعال فرهنگی، از سیاست گذاران، نمایندگان مجلسین خبرگان و شورای اسلامی، دستگاههای فرهنگی جامعه، التماس مسئولیت پذیری بیشتر داشته و بسیار بیشتر از سایر مدیران خودم را نیز از همین اولین روزهای تابستان به انجام فعالیتهای فکورانه و ساخت برنامههای مخاطب ساز سفارش کرده و ارزیابیهای میدانی و عملیاتی را مطالبه گر هستم.
انتهای پیام/