سقاخانه «معجز» اردبیل محل کرامات اهل بیت(ع)/ حکایتی که حقیقت دارد

در هیاهوی زندگی و گرفتاری های دنیا هرکس به زبانی حسین (ع) و برادر رشید و باغیرتش عباس ابن علی را در خلوت خود نجوا می‌کند وچشم امید به شهید شریف کربلا دارد.
کد خبر: ۹۵۳۰۳۸۷
|
۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۹

سقاخانه «معجز» اردبیل محل کرامات اهل بیت(ع)/ حکایتی که حقیقت دارد

خبرگذاری بسیج - گروه استان‌ها؛ عادله جوادزاده: در هر کوی و برزنی که وارد می‌شوی طنین صدای یاحسین (ع) و یا ابالفضل (ع) گوش جان را جلا می‌دهد. سیاهی‌های کشیده شده بر در و دیوار شهر اردبیل پایتخت حسینیت را بار دیگر میزبان عزای فرزند نبی مکرم اسلام و علمدار باوفای دشت نینوا کرده است تا این بار نیز از پس تاریخ ۱۴۰۰ ساله عمق عشق و ارادت مردم حسینی اردبیل به اهل بیت (ع) نشان داده شده و دست‌های دراز شده به سمت دشت تفتیده کربلا این بار حاجات قلبی خود را از فرزندان رشید زهرا (س) طلب کنند.

اردبیل قرن‌ها است که با ارادت به دستگیر بی دست کربلا ابوالفضل العباس (ع) به شهر حسینی و ابوالفضلی معروف است و شاید از همان سالی که در محله معجز اردبیل معجزه عباس (ع) رخ داد این شهر نظرکرده فرزند رشید حیدر کرار شد.

معجزه حضرت عباس (ع) در محله قدیمی و کهن معجز در اردبیل شهره‌ای دیرینه دارد و عباسیه و زینبیه کوچک و حزین واقع شده در این محله دل هر اردبیلی دلداده به عباس ابن علی (ع) را به لرزه و شوق می‌اندازد.

در باب کرامات و معجزات حضرت ابالفضل العباس (ع) در اردبیل اشعار و تمثیل‌های فراوانی گذشته و شعرای زیادی از اردبیل با نام رشید علمدار کربلا اشعار نغز فراوانی سروده‌اند و شاید همین هم از کرامات شهید دلاور دشت نینواست.

کرامات ابوالفضل اردبیل در معجز

در اواخر دوران قاجار، اتفاقی در محله معجز رخ داد که به ارادت ویژه مردم اردبیل به حضرت ابوالفضل (ع) دو چندان افزود. روایت است که در آن سال‌ها مأمور نظمیه برای گرفتن تنها اسب خانواده‌ای در این محله مراجعه می‌کند. «کلثوم‌ننه» مادر خانواده با قسم ابوالفضل العباس (ع) از مأمور می‌خواهد که اسب را با خود نبرد. کلثوم‌ننه می‌گوید که اسب نذر تعزیه سقای کربلا است.

مأمور نظمیه به زور متوسل می‌شود و سوار بر اسب راه نظمیه را در پیش می‌گیرد، اما تنها ۳۰۰ متر جلوتر با سیلی غیب، که مردم اردبیل و برخی از علمای وقت معتقدند غضب حضرت ابوالفضل (ع) بوده از اسب می‌افتد و می‌میرد. این موضوع در کتاب «اردبیل در گذرگاه تاریخ» تألیف مرحوم «بابا صفری» تشریح شده است و بسیاری از مورخان و قدمای اردبیل به این معجزه صحه گذاشته اند. شاعر پرآوازه اردبیلی شعری با این مضمون برای این معجزه سرود و آن را زبانزد کرد:

ترکان آذری‌دن بیر عده‌ی قلیلی

یاد ائیلر آند ایچنده اول ماه بی‌بدیلی

اولسون قسم او شخصه معجزده وردی سیلی

اعجازیلن چراغان ائتدی بو اردبیلی

بیر بینوا دئمیشدی صدقیله یا اباالفضل

این همان شعر پرآوازه‌ای است که زنده‌یاد «رحیم منزوی»، هنرمندانه و عاشقانه در اوصاف آن رویداد محله معجز سروده است. شعری که امضای ارادت اردبیلی‌ها به سقای کربلا شهره شده است.

پس از آن واقعه محله جلیل‌شاه به نام «معجز» شناخته می‌شود. مردم به مکانی که در آن این اتفاق افتاده به عنوان مکانی مقدس می‌نگرند و خانه خانواده صلواتی‌زاده به حسینیه‌ای تبدیل شده که مردم برای برآورده شدن حاجات خود در این حسینیه نذر و نیاز می‌کنند.

اکنون خاندان صلواتی‌زاده بیش از یک قرن است که در را به روی مردم شهر برای حضور در محله معجزه باز می‌کنند و نسل به نسل خادم‌الحسین (ع) هستند.

مسجد جلیل شاه معجز محمل معجزات ابوالفضل العباس

مسجد واژه‌ای عربی است که در زبان فارسی به‌معنای محل سجده و مکان عبادت است. مسلمانان گاهی مسجد را برای بزرگداشت پیشوایان دین و مذهب و گاهی به یادبود رویدادهای مهم بنیان می‌نهند. مسجد معجز نیز در محله‌ای به همین نام، یکی از مساجد شهر اردبیل است که بر اساس رویدادی مهم بنا شده است.

نام این مسجد، ریشه در واقعه‌ای دارد که حدود بیش از ۱۰۰ سال پیش در این مکان رخ داده است.

امروزه در مکان این واقعه سازه‌ای سقاخانه مانند به شکل طاقچه‌ای با پنجره کوچک هلالی شکلی به طرف کوچه وجود دارد که مردم محلی، پارچه‌های سبز و مشکی به میله‌های آن بسته‌اند و شمع‌هایی را در آن‌جا روشن می‌کنند.

خبر این واقعه با عنوان «پلیسون قرالماسی» یعنی «سیاه شدن پلیس» در سراسر شهر پیچید و مردم با حضور در محل، پارچه سبز رنگی بر پیشانی اسب بستند و نام مأمور را که جان خود را از دست داده بود، به «لعنت الله» تغییر دادند. مکان افتادن مأمور نظمیه از اسب، به مسجد تبدیل شد.

آن خانه نیز به حسینیه تبدیل شد و مردم برای برآورده شدن حاجات خود به این حسینیه می‌آیند و نذر و نیاز می‌کنند.

اعضای آن خانواده نیز نسل‌به‌نسل خود را خادم‌الحسین (ع) می‌دانند و در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز کوشیده‌اند که همچون حضرت ابوالفضل (ع)، ایثارگری و جانبازی را پیشه خویش سازند به طوری که امروز متولی معجز «حاج موسی صلواتی‌زاده» پدر شهید و جانباز دوران جنگ تحمیلی است

حاج موسی صلواتی زاده پدر این خانواده و ساکن در محل وقوع این معجزه که خود ریش سفید محله معجز نیز هست می‌گوید: اجداد و نیاکان ما پیشتر از وقوع این معجزه در محله جلیل‌شاه ساکن بودند و بعد از وقوع معجزه حضرت عباس (ع) نام محله به معجز تغییر یافت.

وی که بیش از ۸۰ سال از عمر خود را در این محله سپری کرده و شاهد کرامات فراوانی از دستگاه اباعبدالله الحسین است، خاطرنشان کرد: بنده به عنوان متولی این مکان مقدس سال‌ها است شاهد حضور ارادتمندانه مردم از اقصی نقاط کشور در این مکان هستم و به ویژه در ایام محرم همه روزه هزاران نفر از دلدادگان و عاشقان حضرت عباس (ع) در این مکان مقدس گردهم آمده و عزاداری می‌کنند.

آوازه سقاخانه «معجز» سال‌ها است که نه در یک محله بلکه در گستره شهرها و روستاهای همجوار اردبیل هم پیچیده و به عنوان مکان مقدسی برای عاشقان سقای دشت نینوا تبدیل شده است.

دیوار بنایی که جلوی طاقچه آن پنجره کوچک هلالی شکلی مشرف به کوچه قرار گرفته است مکان این واقعه می‌باشد و تکه پارچه‌های سبز و مشکی که بر میله‌های پنجره بسته شده است بیننده را به یاد سقاخانه‌ها می‌اندازد.

سوسوی چند شمع تنها جلوه‌ای است که از داخل این پنجره جلب نظر می‌کند، اما در این مکان چه سری نهفته است که به طور تقریبی در اغلب روزها حضور گرم صدها نفر از عاشقان علمدار کربلا (ع) آن را رونق می‌دهد.

تربیت یافتگان مکتب ابالفضل (ع) در معجز

اما کرامات و نگاه پرعطوفت حضرت عباس (ع) به محله جلیل‌شاه معجز به اینجا ختم نمی‌شود و مکتب پربار حسینی و شعور ابوالفضلی مردم این محله دیرین، نسلی از بزرگان هنر مدیحه سرایی و سرداران باشرف جنگ را در خود پرورش داده و تربیت کرد که تا پایان عمرشان نوکری ارباب را بر تمام القاب و الباب این جهان فانی ترجیح دادند.

استاد حاج یوسف حسین پور از مداحان عالیقدر و برجسته و صاحب سبک شهر حسینی اردبیل است که در سال ۱۳۲۷ در خانواده‌ای مذهبی و عاشق خاندان رسالت و امامت در محله معجز اردبیل دیده به جهان گشود.

مرحوم یوسف حسین پور به خاطر داشتن صدای خوش و حزین و تسلط بر شعر و آهنگ‌های مرثیه به تشخیص ریش سفیدان محله از هشت سالگی به ایفای نقش در مراسم شبیه خوانی پرداخت و اجراهای گرم و تأثیر گذارش با استقبال حسینیان مواجه شد.

مرحوم حاج یوسف در دوران نوجوانی و جوانی با حضور در هیئت‌های مختلف اردبیل و تلمذ از محضر بزرگان شعر آئینی و مرثیه خوانی به پختگی کامل رسید و به یکی از نوحه خوانان سرآمد دارالارشاد تبدیل شد.

وی سپس هیئت حضرت رقیه (س) اردبیل را تأسیس و طی نزدیک به ۵۰ سال هیئت داری بسیاری از مداحان و نوحه خوانان مطرح اردبیل را تربیت و به جامعه مداحی استان و کشور معرفی کرد.

در کارنامه نوحه خوانی ۶۰ ساله حاج یوسف حسین پور نوحه خوانی در مهم‌ترین و بزرگترین دستجات عزاداری محلات اردبیل و دیگر شهرهای آذری زبان به چشم می‌خورد.

مرحوم حسین پور انس و الفتی عمیق با شعرای بزرگ آئینی اردبیل مرحوم استاد انور اردبیلی، مرحوم استاد منزوی و مرحوم استاد معنوی اردبیلی داشت و در اجراهایش بیشتر از اشعار آنان استفاده می‌کرد.

بر اساس نظر اساتید نوحه خوانی بی گمان حاج یوسف حسین پور را باید از معدود دوبیتی خوانان مسلط قدر و تأثیر گذار تاریخ نوحه خوانی اردبیل به شمار آورد.

مرکب خوانی مرثیه با استفاده از بهترین اشعار مرثیه سرایان معاصر و ماضی، وفاداری به سبک و سیاق سنتی مرثیه خوانی اردبیل و استفاده از دستگاه‌های حزین آواز مقامی آذربایجان در مرثیه خوانی از جمله ویژگی‌های مرحوم استاد حاج یوسف حسین پور بود.

این مداح عالیقدر حسینی پس از تحمل چند سال بیماری، در سن ۷۳ سالگی در اثر ابتلاء به کرونا، افت فشار و ایست قلبی در بیمارستان امام خمینی اردبیل دیده از جهان فرو بست و به دیدار مولایش حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شتافت.

سرداران سپاه اسلام زاده محله معجز تربیت یافته مکتب عباس ابن علی

شاید کمتر کسی در کشور باشد که نام سردار جلیل بابازاده قانع و سردار شهید شاپور برزگر را نشنیده باشد. سردار بابازاده در سال ۱۳۴۲ در محله معجز به دنیا آمد و خانواده وی از ساکنان اصیل و به نام این محله بودند.

سردار بابازاده بعد از شروع جنگ عازم جبهه‌های نبرد شده و با جانبازی و دلباختگی در راه سیدالشهدا امروز هرگاه نام حسین و ابوالفضل را می‌شنود از جان دل اشک ماتم ریخته و در رثای قهرمان جانباز دشت کربلا می‌گرید.

بابازاده هنوز هم چون آزادگان و احرار در محله معجز قدم می‌زند و هم صحبت پیران و همنشین جوانان این محله بزرگ و با اصالت است.

سردار جبهه‌های نبرد و جانبازی که به مرگ لبخند می‌زند

شاپور برزگر گلمغانی در ۲۲ آبان ۱۳۳۶ در خانواده مذهبی نسبتاً مرفه در اردبیل به دنیا آمد. فرزند برومند سریه ملازمی و اسکندر برزگر گلمغانی در سال ۱۳۴۳ به دبستان شمس حکیمی ابوذر فعلی رفت و در سال ۱۳۴۸ مقطع راهنمایی را گذراند و در سال ۱۳۵۲ راهی دبیرستان شریعتی اردبیل شد.

پس از اخذ دیپلم در کارگاه آهنگری که پدر برایش مهیا ساخته بود، مشغول شد و در همین زمان به قید قرعه از خدمت معاف شد و با شروع انقلاب در صف تظاهرکنندگان پیوست و پخش اعلامیه و به ساخت کوکتل مولوتف می‌پرداخت که با پیروزی انقلاب در بنیاد مسکن مشغول شد و چندی پس از گذراندن دوره‌های آموزش نظامی به عضویت سپاه درآمد.

سقاخانه «معجز» اردبیل محل کرامات اهل بیت(ع)/ حکایتی که حقیقت دارد

شاپور بارها به جبهه‌ها رفت و در بیشتر عملیات‌ها از جمله آزادسازی خرمشهر شرکت داشت.

آخرین عملیات او والفجر ۴ که مسئول محور لشگر ۳۱ عاشورا در منطقه پنجوین عراق بود که در اثر اصابت تیر مستقیم سلاح جنگی دوشکا آبان ماه سال ۶۲ به شهادت رسید.

عسگر کریمیان یکی از هم رزمان شهید شاپور برزگر می‌گوید: «شاپور عید سال ۱۳۶۲ در جبهه همه را دعوت کرد تا روز عید و سال تحویل روزه بگیریم و با امساک از غذا اراده خود را در کوران آزمایش و هواهای نفس بیازماییم.»

در فرازی از وصیت نامه شهید آمده است: تاریخ را که می‌نگریم پر از حوادثی است که در جوامع مختلف بشری رخ داده؛ در اثر حادثه‌ها، عده بی شماری از انسان‌ها به خاطر تعدادی دیگر از بین رفته اند. قدرتمندها ضعیف‌ها را از سر راه خود برداشته اند تا بدون مانع بتوانند به نیات و آمال کثیف و ناپاک خود برسند.

در زمان پیامبر اسلام (ص) مشرکین مکه چقدر به اذیت و آزار آن فرستاده خداوند پرداختند! این مطالب را خداوند در قرآن کریم برای پند و عبرت نسل آینده ذکر کرده است. تنها عاملی که این عده را به کارهای ناپسند واداشته، دنیا پرستی است.

هر چه از بدی‌ها بر سر انسان بیاید از مادیات و خودخواهی انسان است. آنها که مخالف راه انبیا می‌روند بدانند و آگاه باشند که سرنوشتشان غیر از سرنوشت دوستانشان در تاریخ نخواهد بود و مخالفت آنها نیز از مادی بودن آنهاست و نه چیز دیگر.

تمام این شخصیت‌های پرورش یافته در مکتب عاشورا امروز نام محله معجز را که منتسب به قمر بنی‌هاشم سقای دشت نینوا است در اردبیل و ایران پرآوازه کرده و هرگاه سخن از عزاداری ماه محرم می‌شود کمتر کسی است که از عزاداران محله معجز و سینه‌زنی‌های مردم این گوشه از شهرمان خاطره‌ای نداشته باشد.

آنجا که در لحظه‌های حزین شام غریبان حسین عزاداران و سینه‌زنان جلیل‌شاه بر سر و سینه‌زنان فریاد می‌زنند: گلمیشوخ ای شیعه‌لر شام غریبانه بیز / ورمغه باش ساغلغی زینب علیایه بیز

و در گوشه‌ای از همین مسجد جوانان عاشورایی معجز یک صدا ناله برمی‌آورند: صحرای کربلاده طوفاندی یامحمد / گوندر کفن حسینه عریاندی یا محمد / قان یاغدی کربلا و صحرایه یا محمد / اولدی حسین خبر ور زهرایه یا محمد

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار