به گزارش خبرگزاری بسیج زنجان؛ آزادگان سرمایههای اجتماعی و فرهنگی کشور هستند که هرگز نتوانسته ایم چنان که شایسته آنها است قدردان ایثارگریها، رشادتهای و گذشت این عزیزان باشیم، غیور مردان و زنانی که بهترین دوران زندگی خود را در چنگال دژخیمان بعثی گذرانده و با وجود شکنجه ها، آزار و اذیتهای جسمی و روحی فراوان، هرگز دست از اعتقادات، ارزشها، راه و منش خود بر نداشتند و با الگوگیری از ائمه اطهار به ویژه امامحسین (ع) دشمن را در خاک خود اسیر صلابت و ایمان خود کردند.
خبرنگار بسیج زنجان؛ در راستای پاسداشت دلاور های این عزیزان گفت و گوی صمیمانه با یکی از آزادگان سرافراز استان داشته که در ادامه میخوانید:
لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
اینجانب متولد ۱۳۴۳/۵/۶ یکی از روستای زنجان هستم که درتاریخ ۱۳۶۰/۱۲/۱۵ با سپاه زنجان به عنوان بسیجی به جبهههای حق بر علیه باطل برای دفاع از اسلام و میهن عزیزم عازم جبهه شدم.
در مورد نحوه اسارت خود بگوئید؟
حدود دو ماه در آموزش در جبهه بودم که عملیات بیت المقدس آزاد سازی خرمشهر آغاز شد، بنده در تیپ هفت ولیعصر (ع) دزفول گردان سلمان به فرماندهی شهید اکبر منصوری شرکت نموده ودر تاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۷ مرحله دوم عملیات محلی به نام ایستگاه حسینه سمت راست شلمچه از ناحیه سر وپا هایم زخمی شده بعد از حدود دو ساعت به دست نیروهای بعثی اسیر شدم.
در چه سالی به وطن برگشتید؟
زمان آزادی بنده ۱۳۶۹/۶/۱ بود که به وطن عزیز باز گشتم.
تلخترین خاطره شما مربوط به چه زمانی از اسارت است؟
تلخترین خاطره ام در اسارت وفات امام رحمت الله بود که بسیار برای ما اسرا در آن شرایط سخت بود.
میزان تحصیلات و وضعیت خانوادگی خود بگویید؟
میزان تحصیلات بنده در زمان اعزام به جبهه پنجم ابتدایی بود که درحال حاضر دیپلم هستم و متاهل بوده و دارای سه فرزند یک پسر و دو دختر هستم.
حرف پایانی و توصیه شما به جوانان چیست؟
حرف آخر من با جوانان این است که اجازه ندهید یاد، نام و خاطره شهیدان جانبازان، آزادگان فراموش شود و یاد و خاطر شهدایی را زنده نگه دارید که در صف ثبت نام اعزام، روی انگشت پا میایستادند تا سن و قد خود را بزرگ جلوه دهند و قدر نعمت و امنیت و آسایش کنونی را بدانیم که مدیون شهدا است.