به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، نسرین ژولای فعال فرهنگی، نویسنده کتاب خاطرات خود به نام الدوز، در یادداشتی اینچنین مینگارد:
نقش برجسته زنان ایرانی در طول سالهای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی که دوشادوش مردان ایستاده و برای به ثمر رسیدن آرمانهای امام خمینی (ره) تلاش کردند، همیشه قابل تقدیر و الگوگیری است.
زنان این مرزوبوم با اراده و پشت کار در حفظ و حراست از ارزشهای جامعه اسلامی کوشیدند، اگرچه سالهای سال است که جنگ تحمیلی به پایان رسیده، ولی جهاد همچنان ادامه دارد.
زنان قبل از انقلاب نقش آفرینی شایانی داشتند و برای به ثمر رسیدن آن، خدمات زیادی را ارائه دادند، حتی گاهی از مردان هم پیشی گرفتند.
زنان با وجود روحیه حساس زنانه با دیدن مجروحین و عزیزانشان به شدت متاثر میشدند، اما با تمام توان و تخصص خود، انجام وظیفه میکردند، برای نجات مجروحین انتهای سعی خود را داشتند.
مجروحین در بدترین شرایط از زحمات کادر درمان تشکر میکردند، در حالی که ما مدیون همان رزمندگان جان برکف بودیم، ما با خدمت رسانی به همنوعان و هموطنانمان احساس زنده بودن میکنیم.
سال ۱۳۶۰ بیمارستان صحرای خرمشهر (نیروی دریایی) با تزریق یک آمپول یا بخیه حال رزمنده زخمی، وقتی بهتر میشد و تسکین پیدا میکرد و این برای من بسیار ارزشمند بود.
هم اکنون هم در قالب مدافع سلامت و مدافع وطن در خدمت هموطنانمان هستیم، جهت حفظ ارزشهای انقلاب همواره در صحنه حاضر و جانفشانی میکنیم.
زنان در زمان جنگ، از آسایش و آرامش خود مایه میگذاشتند، حضور زنان در صدر اسلام هم با ارزش، حساس و ضروری بود.
در دوران ۸ سال دفاع مقدس خاطرات عملکردها و اقدامات درخشانی از زحمات بانوان و شیرزنان ایرانی به یادگار مانده است و در تمام عرصههای اجتماعی نظامی سیاسی و هنری شرکت داشتهاند.
زنان در ۸ سال دفاع مقدس نشان دادند، لیاقت افتخار آفرینی را دارند، تشویق و روحیه بخشی زنان به مردان و فرزندان جنگجوی خود مبنی بر ماندن در شهر و مقاومت ورزیدن و دفاع کردن از سرزمین و خاک خود بود، در همان ابتدا دشمن با دژی مستحکم مواجه شد و هم اکنون زنان در حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس نقش آفرینی میکنند.
در آن سالهای آتش و خون زن طالب آن است که مرد زندگیش کنارش باشد، تا هرگز ترس و تنهایی بر او غالب نشود، ولی در زمان جنگ ما میدیدیم که زنانی بودند که ماهها قادر به دیدن همسرانشان نبودند و تنها دلخوشیشان نامههایی بود که هر از چند گاهی به دستشان میرسید، گاهی چندین ماه از تولد فرزندانشان میگذشت و هنوز همسر خود را ندیده بودند.
درست بیاد دارم، سال ۱۳۶۵خداوند تازه فرزند سوم محمد مهدی را به ما هدیه داده بود، اهواز مداوم توسط میگهای بعث عراق بمباران میشد، آنجا بود که همسرم عبدالخالق عازم جبهه شد، عملیات کربلای ۴ بود، او رفت، انگار نیمه وجودم رفت، من ماندم و سه کودک کوچک.
زمستان سردی بود، وسیله گرمایش ما یک علاالدین نفتی بود، اما نفت هم نبود، سه کودک من کنار هم مینشستند و از سرما میلرزیدند.
زنان صبورانه و هدفمند حتی در شهر غربت، جابجایی متوالی لب به شکوه نمیگشودند و سختیها را تحمل میکردند و حتی به همسرشان تاکید میکردند، بیشتر در جبهه بماند چرا که حضورش در جبهه تکلیف الهی و تایید به فرمان ولایت است، پس حضور هر رزمنده در جبهه بیانگر حضور دو زن غایب در صحنه است، یک زن به عنوان مادر و یکی به عنوان همسر.
زنان آینه تمام نمای ایثار، شهادت، فداکاری و اسطورههای شهامت بودند، زنان و دختران فداکار ما در مکتب مقتدایشان حضرت زهرا (س)، پرورش یافتند و در بحرانهای مختلف خود را در معرض خطر قرار دادند و به یاری نظام مقدس جمهوری اسلامی و رزمندگان شتافتند و با ایثار وصف ناپذیری حاضر شدند، با جانبازان ازدواج کنند، در حالی که میدانستند و آگاه بودند مشقات و سختیهای فراوانی را باید تحمل کنند.
این زنان فداکار هم روحیه رزمندگان را تقویت میکردند و هم برگهای زرینی بر تاریخ انسانیت این مرزوبوم افزودند، بسیاری از زوجهای جوان مراسم ازدواجشان را در منطقههای جنگی برپا میکردند و سفره عقدشان تجهیزات جنگی و غنائم بود و چه شیر زنانی که در مراسم تشییع همسرانشان حضور پیدا میکردند و خود شعار سر میدادند؛ای همسر شهیدم شهادتت مبارک.
همانند شهید محمد رضا ربیعی زاده که همسرش جلو بدن مطهرش، چون کوه ایستاده و مقتدرانه شعار میداد، سه کودکش اش را در دامنش پرورش داده و به سرانجام مقصود رساند و مصداق فاطمه طاهریانپور خواهر شهید و همسر شهید محمد رضا ربیعی زاده فراوانند، که علم را به دست گرفته تا به صاحب اصلی اش امام زمان (عج) برسانند.
زنان حماسه سرودند و جنگ را در خانههای ارزشمند تلقی کردند، این چنین بود که مردها اراده و انگیزه رفتن پیدا میکردند، زنان در جبهه ترس را از یاد برده بودند و در سوسنگرد با چوب دستی در مقابل دشمن ایستاده و حماسه آفریدند، آنان خاطره و حماسه زنان صدر اسلام را زنده کردند، زنان در عرصه ادبیات و هنر هم نقش آفرینی داشتند و اشعار زیبای سرودند و به پاسداشت بحرانهای همچون تنهای، سختی و مرارت را تحمل کرده و مقاوم شده اند و با یاد و خاطرات شهیدشان روزگار را سپری میکنند.
جانبازان، این شهیدان زنده را دریابیم که آنان هم از دوستان شهیدشان جا ماندند، از طرفی در غم از دست دادن دوستان عزیزشان غمگین و از طرفی دیگر درد، امانشان را بریده و بدین خاطر مهجور شده اند، مبادا باعث رنجش کسی شوند.
آنان سرشار از تجربه هستند، بیایید قبل از اینکه این مرواریدهای درون صدف از بین ما بروند، جهت هدایت جوانان و چراغ راه همه ما از جانبازان و سرگذشت شهدا استفاده کنیم.
ما در قبال خون شهدا مسئولیم، با بیان و روشنگری فرهنگ عاشورا دفاع مقدس، جهت الگو پذیری برای جوانان کوشا باشیم.
در قبال مسئولیتی که در نظام جمهوری اسلامی، جهت عملکرد، تقبل کرده ایم، اگر قادر نیستیم و توان نداریم، سخت مسئولیم و روزی باید در پیشگاه عدل الهی جوابگو باشیم، مطمئن باشیم که خیلی زود دیر میشود.