۰۳ / مرداد / ۱۴۰۴ - 25 July 2025
18:38
کد خبر : 9545723
۱۸:۱۲

۱۴۰۲/۰۷/۱۶
گزارش بسیج از دیدار با خانواده شهید سهیلی راد در میزگرد شهدایی؛

خوابی که تعبیر شد و ابراهیم به خانه بازگشت/عروج از سلامگاه قزوین تا عملیات والفجر ۸ در فاو 

پس از دعاهای فراوان مادر شهید، انتظار به پایان رسید و یک شب در خواب، ابراهیم از مادر می خواهد تا برای دیدار به معراج شهدای قزوین بیاید و انتظار مادر برای دیدار با فرزند شهیدش به سرانجام می رسد.

 

قزوین_ در سلامگاه قزوین کودکی به دنیا آمد که نامش را ابراهیم نهادند، کودکی که در آینه تابان زندگی خویش نامش را از ازل در زمره مجاهدان نوشتند. ابراهیم قصه ما همان ققنوس در آتش و خون بود، جایی که لباس های خاکی تن مردان آسمانی بود و بوی بهشت را از کبوتران خونین بال استشمام می کردند. ابراهیم آمد، با آتشی که گلستان شد، فریادها و غرش مجاهدان فی سبیل الله که ساز رفتن را کوک کردند و دنیا با همه زرق و برق مبهوت پروازشان شد.

ارابه های آهنین بویینگ که انسان را آرزوی پرواز بخشید با درماندگی به اوج گرفتن بالهای خونین فرشتگان نظاره کردند و راه و رسم رسیدن به بی نهایت پرواز را از ابراهیم و یارانش آموختند، ابراهیم آمد با بالهای خونین که خبر از وعده پروردگار عند ربهم یرزقون می دهد امروز دیگر مادر و پدر ابراهیم در جوار حق آرمیدند و مهمان فرزندش در جمع اولیا هستند.

 

به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس و با هماهنگی سازمان بسیج رسانه ۹ خانواده معظم شهید، میهمان دفاتر رسانه های استان شدند، بر همین اساس دفتر خبرگزاری بسیج قزوین نیز میزبان خانواده محترم خبرنگار شهید ابراهیم سهیلی راد بود.

ابراهیم در محضر قرآن رشد کرد

بهنام محمودی، خواهر زاده شهید سهیلی راد با اشاره به تاریخچه ای از زندگی ابراهیم قبل از شهادت به خبرگزاری بسیج گفت: شهید ابراهیم سهیلی راد متولد ۱۳۴۴در قزوین بود وی اهل رسانه و فرهنگ با رویکرد انقلابی پیرو امام بود.قبل از انقلاب به خاطر فعالیت های که داشتند چندین بار ضرب و شتم شدند با شروع انقلاب فعالیت خویش را در مقبره شهید ثالث که پایگاه بسیج مساجد بود شروع کرد در این راه استادم و محوریت کار را به عهده داشت ایشان در سن ۱۳سالگی قرآن را به دوستان و بچه های محل آموزش می داد، درجه ممتازی خطاطی را از استاد محصص دریافت کردند و یک کتابخانه غنی با همکاری دوستان خود در شهید ثالث راه اندازی کردند تا زمان جنگ نشریه کودک انقلاب توسط حزب جمهوری اسلامی در نماز جمعه قزوین به صورت انبوه منتشر می شد کارهای گرافیکی و خطاطی را به عهده داشت. چاپ این نشریه با زیراکس انجام می شد.

 وی افزود: با شروع جنگ در گردان محمدرسول الله کار تبلیغات جنگ را انجام می دهد سرهنگ حسین فریدی که اصالتا همدانی است به جمع آنها اضافه می شود. نقاشی و‌ دیوار نگاری رونق می گیرد، علاوه بر خبرنگار جمهوری اسلامی و نشریه پاسدار انقلاب دیوارنگاری با شرکت در کنکور تربیت معلم تهران پذیرفته می شود که به پدر و مادر خود می گوید؛ دانشگاه من مهم است یا اسلام ایران و انقلاب هرکدام را شما تأیید کنید من به تکلیفم عمل کردم لذا خانواده با حضور وی در جبهه موافقت می کند.

والفجر ۸ میدان پرواز آسمانی ها بود

محمودی تشریح کرد: نحوه شهادت از زبان همرزم ایشان اینگونه بیان می شود که لباس هایشان را عوض می کنند که هرکدام سالم ماندند خبر شهادت یا اسارت را به خانواده دیگری بدهند، شهید سهیلی راد زخمی می شود در حین انتقال به اردوگاه دشمن با توجه به نوع مجروحیت، بی هوش می شود که این حال موجب می گردد تا سربازان بعثی گمان کنند که وی جان ندارد. لذا شهید سهیلی راد را از ماشین پایین انداخته و با میدان مین برخورد می کند. پیکرش قابل شناسایی نبود و از خالی که روی صورت داشت توسط پدر شهید شناسایی می شود.

وی در بهمن ۱۳۶۴در عملیات والفجر ۸به شهادت می رسد، ابتدا مفقود شد. خانه ما در تهرانپارس بود و مادرم هر روز به معراج شهدا و میدان ارگ رادیو می رفت تا خبری از وی برسد. تا اینکه یک روز زنگ خانه به صدا درآمد و ما از پنجره شاهد بودیم که پدرم دو زانو در حیاط نشست و ما آنجا متوجه شدیم که دایی ابراهیم شهید شده است.

خوابی که تعبیر شد و ابراهیم به خانه آمد

در ادامه،همسر برادر شهید سهیلی راد در خصوص خانواده همسرش می گوید: یک سال قبل از ازدواج با برادر شهید سهیلی راد، با خواهر ایشان آشنا بودم که خانواده مذهبی که از تمام جهات ممتاز بودند و شهید سهیلی با برادر بنده در دبیرستان هم کلاس بود.

وی با اشاره به خاطرات شهادت شهید سهیلی راد می گوید: پس از دعاهای فراوان مادر شهید، ابراهیم را در خواب می بیند و می گوید؛ مادر چرا به دیدن من نمیایی؟ وقتی این خواب را تعریف کرد یک روز بعد در معراج شهدا پیکرش شناسایی شد و این در حالی بود که عشق به شهادت در این جوان موج می زد.

یکی از خصوصیات خوب ایشان کمک به مستمندان به صورت پنهانی بود که بعد از شهادتش افرادی آمدند و گفتند شهید به ما کمک می کرد. در وصیت نامه اش نوشته بود این راه شهادت را با آگاهی کامل انتخاب کردم.

لقمه حلال راز آسمانی بودن شهید ابراهیم سهیلی راد

برادر شهید سهیلی راد در خصوص اخلاق و رفتار این مرد آسمانی می گوید: در یک کارگاه راه و ساختمان کار می کردم و ایشان نیز با ما همکاری داشت، ماهانه ۴۵۰۰ تومان حقوق دریافت می کرد و از طرف شرکت به خاطر حسن انجام کار ۱۵۰۰ تومان همراه اضافه پرداخت می شد یک روز آمد تمام پول های اضافه را برگرداند گفت؛ من اضافه کار نکردم همین دستمزد برایم کافی است و قبول نکرد.

 وی تصریح کرد: آلوده دنیا نبود گویا هزاران سال زندگی کرده و برای پرواز عجله دارد، فعالیت های رسانه ای و تبلیغی در ایام جنگ و قبل از انقلاب داشت، شهید ماخانی و قلعه ای با وی دوست صمیمی بودند. وقتی فعالیت را شروع کردند با حسین فریدی دیوارنگاری می کردند و ۲۷ سال است پیگیری می کنیم که این نقاشی و دیوار نگاره های ایام جنگ و یادگار دفاع مقدس احیا شود. اما هیچ ترتیب اثری وجود ندارد.  

سلامگاه به ابراهیم سلام داد

برادر شهید سهیلی راد افزود: ابراهیم در سلامگاه قزوین متولد شد و به همین جهت مسجد شهید ثالث را پایگاه فعالیت های تبلیغی و فرهنگی قرار داد، بسیار آرام و متین بود هیچ وقت به پدر و مادر بی احترامی نمی کرد و اطاعت پذیری محض داشت.

 

انتهای پیام/۱۰۰۲/

سهیلا عظیمی
خبرنگار: سهیلا عظیمی

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
یادداشت
x

عضو کانال روبیکا ما شوید