ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده!
قزوین_امروز هوای شهرمان بارانی بود! امروز مردم از هوایی تنفس کردند که بوی عطر شهید را میداد و در زمینی راه رفتند که از خون شهید گلگون بود.
آنها آمده بودند که شهید را دوباره به یاد بسپارند و بگویند که ما هرچه داریم از شهدا داریم و مواظبیم که نام و یادشان گم نشود.
امروز آمده بودند که هر کدامشان سایه یک شهید بر روی زمین باشند و بگویند که شهدا ما به شما مدیونیم؛ چرا که جان خود را در طبق اخلاص نهادید که ما در امنیت کامل به زندگی روزمره خود ادامه دهیم و از با ارزشترین سرمایه خویش " جانتان" نیز گذشتید.
آمده بودند تا بگویند که پای ارزشهای انقلاب کوتاه نخواهند آمد؛ همانطور که حفاظت از ارزشهای اسلام مهمترین باور یک مدافع حرم است و محکمه خون شهدا محکمه عدلیست که ما را در آنجا به محاکمه میکشند.
آمده بودند که بگویند؛ ما شما را فراموش نکردیم اصلاً مگر شما فراموش شدنی هستید. راه، اندیشه و تفکر شما در روح و روان ما جای دارد.
آمده بودند که بگویند؛ نگاهمان لبریز از باده التماس به شماست اگر خوب گوش کنید خواهید دانست که دل شکسته ما بهترین تاری ست که در فراق آن شب و روز را مینوازد.
آمده بودند بگویند که ما بازندهترینیم به جرم بیشهادتی!
آمده بودند که بگویند؛ عشق مجنون شماست و هرچه امروز کشور ما دارد فقط و فقط به برکت خون شهداست.
آمده بودند تا بگویند ما هم از مرگ نمیترسیم که مرگ ما شهادت است و شهادت در حیات عند رب.
آمده بودند بگویند؛ که ما در رکاب امام حسین جنگنده ایم و بیوفایی کوفیان را جبران خواهیم کرد.
اللهم ارزقنا شهادت الهی آمین!
اعظم علویری.
انتهای پیام/۱۰۰۴