کاروان رهروان شهید ظفرخالدی عازم سرزمین نور می شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از استان چهارمحال و بختیاری؛ سرهنگ پاسدار کرم نظری مسئول بسیج دانش آموزی سپاه حضرت قمربنی هاشم علیه السلام در حاشیه جلسه قرارگاه راهیان نور سپاه استان چهارمحال و بختیاری ازپیگیری های انجام شده برای معرفی شهید ظفر خالدی بعنوان یکی از شهدای شاخص دانش آموزی در سال آینده، خبرداد.
نظری، گفت: به همین مناسبت، کاروان راهیان نور دانش آموزی از شهرستان های خانمیرزا، سامان و کوهرنگ، پایان این هفته روز جمعه 18 اسفندماه تحت عنوان رهروان شهید ظفر خالدی عازم سرزمین نور می شود.
گفتنی است؛ ظفر خالدی، یکی از خردسالترین شهیدان کشور، روز ۲۳ خرداد ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
ظفر خالدی، دوم مرداد ۱۳۴۹ در روستای «تنگ کلوره» لردگان به دنیا آمد و در حالی که دانشآموز کلاس اول راهنمایی بود، داوطلبانه از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. او اصرار بسیاری برای دیدار امام خمینی (ره) داشت تا اینکه به همراه پدرش راهی تهران شد و در آنجا پس از سه روز به همراه کاروانی از تهران در حالی که ۱۱ سال سن بیشتر نداشت موفق به دیدارحضرت امام(ره)شد.
ظفر خالدی سرانجام در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شد. در عملیات رمضان، همراه برادرش «خدارحم» جانانه ایستادند و فردای عملیات هیچکس آنها را ندید و پس از ۱۰ سال، وقتی پیکر ظفر به همراه برادرش خدارحم خالدی، در کانالی در منطقه عملیاتی رمضان پیدا شد، که در آغوش یکدیگر به شهادت رسیده بودند.
کم سن و سالترین رزمنده شهید کشور، شهید ظفر خالدی اهل روستای تنگ کلوره از توابع شهرستان لردگان و افتخاری برای استان چهارمحال و بختیاری است. ظفر خالدی نخستین بار از طریق تیپ ۱۴ امام حسین (علیه السلام ) به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای فتح خرمشهر و رمضان به همراه پدر و تنها بردارش حضور پیدا کرد.
ظفر خالدی در عملیات رمضان و در روز ۲۳ ماه مبارک رمضان حین عملیات با برادرش در حالی در یک سنگر و در آغوش هم در حالی به شهادت رسیدند که کمتر از ۱۲ سال داشت. پیکر مطهر این شهدا که مفقودالاثر شده بودند، پنجم مردادماه ۱۳۷۸ در منطقه شلمچه کشف و به لردگان منتقل شدند.
لباسهای بسیجی اندازه قامت ظفر نبود و به اصرار لباسهای برادرش را به خواهرش میداد تا برای او اندازه کند.
سال ۱۳۶۰ هنگامی که خالدی ۱۱ سال داشت، پدرش عازم جبهه شد. زمان مرخصی، اصرارهای مکرر شهید باعث شد او پس از بازگشت پدرش عازم جبهه شود و با کاروان بروجن عازم صحنه نبرد شد و هنگام حرکت مسئول کاروان به دلیل اینکه سنش کم بود مانع رفتن او شد؛ ولی شهید با این بهانه که سن واقعیاش از سن شناسنامهای بیشتر است و بالاخره با اصرار فراوان، توانست با کاروان اعزامی بروجن راهی جبهه شود.