مطالبه مادر شهیدی که ٨ روز جنازه فرزندش بالای درخت آویزان بود/ باید جلوی قبح زداییها گرفته شود
به گزارش خبرگزاری بسیج از گرگان، شهدا مایه عظمت اسلام و مسلمانان هستند اگر جانفشانی ها و ایثارگری شهدا نبود اکنون کشور عزیزمان ایران به قدرت برتر منطقه دست پیدا نمیکرد.
اگر امروز میتوانیم با قدرت و اقتدار حرفمان را در دنیا به کرسی بنشانیم و به دشمنان تفهیم کنیم و همچنین در معادلات جهانی تاثیرگذار باشیم به برکت وجود مقام عظمای ولایت و خون مطهر شهداست.
برای تهیه گزارش سراغ مادر شهید «علیاکبر رادمند» رفتیم، وارد حیاط که شدیم گلهای شمعدانی و سرخ خودنمایی میکردند درب خانه را که باز کردیم مادرشهید درحالی که روی تخت نشسته بود و توان بلندشدن نداشت با گرمی از ما استقبال کرد.
شاید خانه کوچکی بود اما صفا و صمیمیت در آن موج میزند وقتی کنارش نشستم و گفتم خبرنگارم، بدون آنکه از او سوال کنم پاسخ داد رژیم بعث عراق، هشت روز جنازه فرزندم را بالای درخت آویزان کرده بود در حالیکه مروارید اشک بر گونههایش روان بود، گفت!! با همین دستانم فرزندم را بدرقه کردم.
صدایم بند آمده بود، قدرت سوال کردن نداشتم، واقعا چه صبری دارند خانوادههای شهدا که اینچنین فرزندان دلبندشان را راهی جبهه و جنگ میکنند تا ما لذت امنیت و آرامش را درک کنیم.
از این مادر والامقام پرسیدم «شهید رادمند» چند ساله بود که وارد جبهه شد، دستی بر قاب عکس پسرش کشید و گفت: پسرم 13 سال داشت و به صورت داوطلبانه راهی جبهه شد و بدون اینکه به ما بگوید در جبهه ثبتنام کرد او همه عمرش را در جبهه گذراند.
پسرم علیاکبر برای گذراندن دوران سربازی، مجددا عازم جبهه شد و بعد از مدتی منتظر آمدن پسرم از سربازی بودم آخر او برای دیدن من مرخصی میگرفت.
هرچه منتظرش ماندم خبری از او نشد بعد از چند روز، از طرف سپاه آمدند و خبر شهادت فرزندم را به من دادند انگار دنیا روی سرم آوار شد.
هشت روز جنازه پسرم توسط بعثیهای عراقی بالای درخت آویزان بود از مسوولان عاجزانه درخواست دارم جلوی این قبح زدایی را بگیرند مدتی پیش که بر سر مزار پسرم در گلزار شهدا رفتم صحنهای دلخراش قلبم را به شدت آزرد، دیدن خانم بدحجاب درحالیکه که سگ به همراه داشت از مزارهای مطهر شهدا عبور کرد.
این مادر شهید با صدایی لرزان و بغض آلود گفت: ما خانوادههای شهدا با دیدن صحنههای افراد بیحجاب در جامعه، هرچند که اندک باشند بسیار عذاب میکشیم داغ شهادت فرزندانمان از یک طرف و داغ این بیعفتی ها از سوی دیگر، جگرمان را خون میکند.
همانطور که توضیح میداد اشکها یکی پس از دیگری بر صورتش رژه میرفتند ناگهان بغضی سنگین راه گلویش را فشرد و نگذاشت سخنش را تمام کند.
نباید فراموش کنیم شهدا، تابلوی افتخار همیشگی این مرزو بوم هستند و امروز به برکت خون مطهر این شهداست که کشورمان دارای امنیت، اقتدار، پیشرفت و سربلندی است این مادر والامقام 39 سال رنج دوری فرزند دلبندش را تحمل کرد که امروز شاهد دیدن چنین صحنههایی نباشد.
گزارش: سمیرا رجبی
انتهای پیام/