شهیده عشرت اسکندری شهریورماه سال ۱۳۳۵ در یکی از روستاهای فیروزکوه به دنیا آمد.
وی در جریان انقلاب، با شور و شوق در کنار سایر زنان مسلمان، فعالانه شرکت داشت و همیشه به حجاب خود مقید بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار همسرش در فعالیتهای اجتماعی حضوری فعال داشت و در نمازجمعه شرکت میکرد.
حاصل ازدواج او چهار فرزند (مهدی، منصوره، معصومه و محمدجواد) بود که برایشان معلمی ارزشمند بود.
سرانجام شهریور سال ۱۳۶۱ در حالی که در خانه مهمان داشت و به اتفاق مهمان و همسرش در اتاق مشغول صرف صبحانه بودند ناگهان کسی شروع به کوبیدن در کرد. فرزندش به طرف در رفت و آن را باز کرد. دو نفر که یکی از آنان مسلسلی را به دوش انداخته بود، وحشیانه او را به گوشه ای پرتاب کردند و به سرعت خود را به داخل حیاط رساندند. با شنیدن فریاد مرگ بر منافق و مرگ بر آمریکای زن خانه، در کمال قساوت به روی او و میهمانش آتش گشودند و آنان را به شهادت رساندند.
معصومه اسکندری فرزند شش ساله شهیده درباره چگونگی شهادت مادر خود در گفتگو با خبرنگار بسیج اظهارکرد: شهریور ۱۳۶۱ شش ساله بودم و مادر لباس مدرسه ام را آماده کرده بود و روزها را شمارش میکردم تا مهر شود و راهی مدرسه شوم؛ صبح زود بود برای گرفتن وضو به حیاط خانه رفتم؛ تاکید مادر این بود که دخترم قبل از سن تکلیف نماز بخوان! مادر به همراه پسرعمه و همسر وی در اتاق مشغول صرف صبحانه بود.
وی ادامه داد: علی اکبرخدادادی، پسرعمه ام، که هجده ساله بود، به اتفاق فاطمه عشریه، همسر وی، برای اولین بار از روستای «آندرایه» به تهران آمده بود؛ فقط دو ماه از ازدواج آنان می گذشت؛ آن زمان طبق رسمی که بود عروس و داماد را پا گشا میکردند؛ شب قبل حادثه تعداد زیادی از بستگان منزل ما دعوت بودند بعد از صرف شام همگی تشریف بردند جز دایی، تازه عروس و دامادی که عازم خدمت سربازی بود.
فرزند شهیده افزود: ناگهان شخصی شروع به کوبیدن در کرد؛ آن قدر محکم، که از ترس در جا خشکم زد؛ مادر از چند روز قبل حس کرده بود که حادثه ای در شرف وقوع است و دائم توصیه می کرد که مراقب باشید و بگذارید من در را باز کنم؛ شاید گمان می کرد که زن بودن و مادر چهار فرزند کوچک بودن، ذره ای حیا و شرم در وجود آن ناجوانمردان و از خدا بی خبران پدید خواهد آورد؛ با شنیدن فریاد در را باز کن، بی اختیار به طرف در رفتم و با دستانی لرزان آن را باز کردم.
معصومه اسکندری بیان کرد: ناگهان دو نفر که یکی از آنان مسلسلی را به دوش انداخته بود، وحشیانه مرا به گوشه ای پرتاب کردند و به سرعت خود را به داخل منزل رساندند؛ مادر با دیدن آن دو، مرگ بر منافق را نثارشان کرد و آنان با شنیدن مرگ بر منافق و مرگ بر آمریکا، با سنگدلی جلوی چشمان چهار فرزند زیر هشت سال شهیده به روی او تیر شلیک کردند؛ هشت شعار «مرگ بر» تقدیم آنها کرد و هشت گلوله دریافت کرد تا نقش بر زمین غرق در خون شد و میهمانان ما که تازه عروس و داماد بودند را نیز به شهادت رساندند و خواهرم را زخمی کردند.
وی اشاره کرد: چند روز بعد حادثه پیکر شهیدان در شهرستان فیروزکوه تشیع و کنار رودخانه ای غسل داده شدند و در روستای اندریه به خاک سپرده شدند.
انتهای پیام/خبرنگار طاهره حاجی مزدارانی