به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از یزد، محمد حسام غفوری در یادداشتی نوشت: شهید رئیسی ترکیب عجیبی است. هم انسان را شاد میکند و هم تکان میدهد. شاد از اینکه «راه رجا بسته نیست گرچه رئیسی برفت» و تکاندهنده ازآنجهت که ما دقیقاً چهکار میکنیم در این دنیا؟! اینقدر بعضی مزخرفات را در ذهنمان نگه داشتهایم که باور کردهایم حقیقت دارند. چرندیاتی که حاصل غلبهٔ دنیای مدرن و خصوصاً فضای مجازی بر اذهان ماست. انگارههایی پوچ که بر ذهن ما تحمیل میشوند و در اثر تکرار تثبیت. از رازهای شهادت همین است که مثل پتک میآید و دیوار توهمات ما را خرد میکند. توهماتی که اگر دست خود ما باشد معلوم نیست بتوانیم از آنها خلاصی یابیم. آری، شهادت شستوشوی دل است با خون. خوندلی که لعل شده وقتی بر زمین بریزد عجیب دلها را صفا میدهد، عجیب دلها را به هم نزدیک میکند، عجیب معجزه میکند. خون شهید وقتی بر زمین میریزد معادلات را عوض میکند. خون شهید نقشهٔ خداست، مکر خداست بر این دنیا. عصای موسوی است که اژدها گونه مارهای کوچک را میبلعد. قبلاً از مارها میترسیدی و آنها را بزرگ میپنداشتی؛ در این هنگامه خدا بار دیگر به ما میگوید از سرابها نباید ترسید. آری، گاهی اوقات خدا اینگونه دین خود را یاری میکند. طبیعی است وسط معرکه بهتزده شوی اگر «انی معی ربی» را باور نداشته باشی.
در این چند روز انقلاب دلها را دیدید؟ انگار سال نو بود! «مقلبالقلوب و الابصار»، «محولالحول و الاحوال» بود! انگار مردم آمده بودند زنگار دل را پاک کنند. حضور تاریخی مردم را با چشم عقل نمیتوان درک کرد. به قول شهید بهشتی عقل محاسبهگر فقط حساب خوردن و خوابیدن را دارد بیش از این جوابگو نیست! باید به دل رجوع کرد تا حقیقت حضور مردم را درک کرد.
تحلیلگرهای غربی و داخلیهای وابسته را چه به فهم این حماسهها! اینها نمیدانند دل چیست! ابزار تحلیلشان مفت نمیارزد! البته تقصیری هم ندارند! وقتی سیم دل وصل نباشد اخلاص را هم نمیفهمی. وقتی اخلاص را نفهمی چیز غریبی نیست که حضور مردم را درک نکنی. با خودت میگویی: «با این وضع اقتصادی و معیشتی چرا میروند کف خیابان؟! شاید دیوانهاند؟! ممکن است جوگیر شده باشند! و...» اینجاست که اگر دل وسط بیاید میگوید: «آری، وضع مردم خوب نیست؛ ولی رئیسی هم ننشسته بود تا مشکلات خودبهخود حل شوند مخلصانه آمد کف میدان. وقت و مال و آبرو را گذاشت وسط برایخدا. آخرسر هم طوری شهید شد که ساعتها نتوانستند پیدایش کنند. خدا هم که جبار است، در این چند روز جبران کرد».
سید ابراهیم مثل حاجقاسم رجل نظامی نبود سیاسی بود. اصولاً انسجام اجتماعی و امر ملی از شخصیتهای نظامی بیشتر در میآید تا سیاسی. تازه به قول حضرات، رئیسی اصلاً کاریزما نداشت که مردم به او جذب شوند. پس این محبوبیت از کجا ظاهر شد و همه را انگشتبهدهان گذاشت؟! کار دل است دوستان! کار دل!
مردم خودشان را با شهدا متبرک میکردند؛ چه صحنههایی ساختند این ملت امام حسین! گویی ادامهٔ اربعین بود، ادامهٔ تشییع حاجقاسم و امام خمینی اصلاً ادامه نهضت بود تا خود کربلا. آری، بوی کربلا میآمد از تشییع پیکرها. حضوری از جنس دل بود. از جنس دل همین است دیگر، زمین نمیشناسد، مکان نمیشناسد، میشود کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
تعابیری، چون «رئیسجمهور جامعالاطراف» و «از مهمترین عناصر نظام زیر این آسمان» در کنار صفاتی، چون «فداکار»، «مردمی»، «عزیز» و «خستگیناپذیر» که رهبری برای شهید فقید به کار بردند بسیار قابلتأمل و درسآموز هستند. گویی، سید شهید از امت و امام بیست نگرفته؛ بلکه چهل گرفته است!