به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمان، منصور الهی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت؛ بر اساس اسنادی که موجود است آقای شریعتمداری از سال 1326 بهنوعی سازش با رژیم یا سکوت در برابر رژیم را از خود نشان داده بود. در واقع نوعی انعطاف پذیری از خود در برابر تصمیمات رژیم پهلوی از خود نشان داده بود. رژیم بهنوعی ایشان را شناسایی کرده بود .
متأسفانه فرد روحانی بنام شیخ غلامرضا زنجانی با آقای شریعتمداری در ارتباط بود که این فرد با ساواک همکاری میکرد. همین مسئله یکی از دلایلی شد که آقای شریعتمداری مورد استقبال مردم قرار نگرفت .
البته تعدادی از مردم که اکثرا هم آذری زبان بودند به ایشان ابراز ارادت میکردند و از ایشان تقلید میکردند. چند تن از علمای دیگر نیز خودشان از حضرت امام اعلان حمایت کردند و معتقد بودند که امام باید پرچم دار نهضت باشد.
آقای شریعتمداری اینگونه نبود و تا آخر هم خود را بهنوعی رقیب امام خمینی و این ادعا را داشت که میتواند مرجع عام شیعیان باشد. در رابطه این موضوع اسناد زیادی وجود دارد که حاکی از این سیره رفتاری ایشان میباشد و حتی تا بعد از انقلاب و تا زمان کودتای نقاب هم این گونه رفتار ها ادامه داشته است.
خرداد 1342 سرآغاز قیامی شد که امواج توفنده آن علیه رژیم پهلوی شدت گرفت و 15 سال بعد یعنی بهمن 1357 به سقوط آن انجامید. تا به حال از زوایای مختلفی پیرامون زمینهها ، ابعاد و پیامدهای قیام 15 خرداد سخن رفته است اما بازخوانیهای مکرر این حادثه هنوز نکات قابل تأملی با خود به همراه دارد.
از مهرماه سال 1341 سیاستهای جدید آمریکا در ایران با اعلام تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد. این لایحه چند نکته قابلتوجه دارد . اولاً نشانهای از هویت زدایی اسلامی از کشور و نظام مستقر در کشور دیده میشد. بهنوعی ترویج سبک زندگی جدید را هدف قرار داده بود. علما و در رأس آنها حضرت امام از این لایحه این استنباط را داشتند که این لایحه مقدمهای برای کارهای بزرگتر مغایر باارزشهای دینی و سیاسی بود.