به گزارش خبرنگارخبرگزاری بسیج از کردستان، ساعت شش و نیم صبح یک روز آفتابی بر حسب عادت همیشگی برای رفتن به محل کار آماده میشوم، دومین روز از سومین ماه فصل بهار، هوا کمکم رو به گرمی میرود و از همان اول صبح گرمای تابستان را میشود تجربه کرد. نرسیده به چهارراهی که در مسیر محل کار قرار دارد چراغ چشمکزن راهنماییورانندگی صد ثانیه توقف را نشان میدهد و همه رانندگان برای احترام به قانون پشت چراغقرمز توقف میکنند در همین هنگام در لابهلای بوتههای کنار جدول خیابان سروکلهاش مثل هر روز پیدا میشود، تقریباً شش یا هفتساله به نظر میرسد این را بهخاطر ماسکی که چهرهاش را با آن پوشانده است بهسختی میتوان تشخیص داد.
دختربچهای که آن ساعت از صبح به قول مادرش اجبار و کمبودها و نداشتههای زندگی شیرینی خواب صبحگاهی را به کامش تلخ کرده بود و بهناچار برای نبرد با ناملایمات زندگی در این سن به جنگ با سختیها آمده بود.
قد کوچکش کوتاهتر از آن است که بتواند شیشه ماشینها را پاک کند؛ اما با کمی دقت میتوان دید برای اینکه دستش به شیشه جلو ماشین برسد با تمام توان خود را روی انگشتان پاها گیر میدهد تا بتواند با دستمال دستش روی شیشه ماشینها به نشانه تمیز کردنشان دستی بکشد در این هنگام صدای نمیخواهیم دستمالت را به شیشه نکش با لحنی عصبانی و سرشار از خشم تعدادی از رانندگان دخترک را از تلاش بیهوده وامیدارد.
نگاه دختربچه به ثانیه شماره چراغقرمز خبر از پایان زمان برای کار را میدهد گویی عجله دارد از آن ماشین دست میکشد و خود را به ماشین دیگر میرساند با کمی دقت میتوان فهمید که تمام تلاشش را میکند که تا پایان چراغقرمز حداقل کسب درآمدی کرده باشد، چراغسبز میشود و او با ناامیدی از اینکه پولی به دست نیاورده تا چراغقرمز بعدی بدون رمق خود را به لایه بوتههای کنار جدول میرساند.
ماشین را گوشهای پارک میکنم پیاده میشوم و بهطرف دختربچه میروم انگار قیافه من برای او آشناست با لبخندی مرا مهمان میکند و با من بساط حرفزدن را باز میکند.
خانم شما را پشت چراغقرمز میبینم شما هر روز صبح زود کجا میروید، انگار این بارجای خبرنگار و مصاحبهشونده عوض شده و او قرار پرسیدن را با من بنا کرده است.
به او میگوییم این مسیر محل کار من است و برای رسیدن به محل کار باید این راه را طی کنم. فرصت را غنیمت شمرده و بهرسم حرفه خبرنگار بودنم اسمش را جویا شدم گویی تلاشهای من بیفایده است و او نمیخواهد اسمش را بگوید، با پرسیدن اینکه چرا چهرهات را با ماسک پوشاندهای سؤال دوم را جویا میشوم میگوید نمیخواهم کرونا بگیرم، از شنیدن جواب جا خوردم و به او گفتم؛ اما دیگر کرونای وجود ندارد دخترک به چشمانم خیره شد و پاسخ داد اگر پولی برای خرجی زندگی نداشته باشی مثل این است که کرونا گرفته باشید، برای مدت کوتاهی سکوت بین هر دوی ما حاکم شد.
دخترک در ادامه میگوید چند سال پیش پدرش معتاد میشود و مادر و خواهر برادرانش را تنها میگذارد وی میگوید من به همراه مادرم بهخاطر اینکه بتوانیم خرج زندگی خود را در بیاوریم هر روز به این شکل کار میکنیم.
بزرگتر از سن واقعیاش سخن میگوید و این شاید بهخاطر سختیهای زندگی است که در این سن بر او تحمیل شده بود گویی دخترک خواب شیرین صبحگاهی و بازیهای کودکانهاش را به دست فراموشی سپرده و در این سن زیر بار مشکلات قد علم کرده است. آری کودکان کار، کودکانی که این روزها عنوان یک معضل جدی را یدک میکشند پدیده کودکان خیابانی که بهعنوان آسیب اجتماعی در جامعه امروز درحالرشد است کودکانی که در حال تلاش برای بقا هستند و همین امر آنها را به کف خیابانها کشانده است.
آنچه که این روزها در خیابانها سطح شهر بیشتر از هر وقتی به چشم میخورد حضور این کودکان است حضوری که متأسفانه هر روز بر تعدادشان افزوده میشود و سوال این جاست که آیا مسئولین مربوطه برای حل این معضل چارهای اندیشیدهاند یا نه؟
حسین رسولی مدیرکل بهزیستی کردستان در آبانماه ۱۴۰۲ بود که طی مصاحبهای با اشاره به اینکه یکی از برنامههای سازمان بهزیستی استان در بحث آسیبهای اجتماعی، موضوع کودکان کار است گفت: استان کردستان نیز همچون استانهای دیگر با پدیده اجتماعی کودکان کار مواجه است و نمیتوان این واقعیت را انکار کرد.
به گفته وی، کودکانی که به دلیل مسائل اقتصادی و معیشتی خانواده و یا مسائل فرهنگی و اجتماعی وارد بازار کار شدهاند کودک کار نامیده میشود که عمده این کودکان به دلایل ذکر شده از تحصیل بازماندهاند، اما کودکی که در خیابان به دنیا آمده، زندگی میکند و در خیابان کار میکند کودک خیابانی نام دارد.
مدیرکل بهزیستی کردستان در ادامه به وظایف این سازمان در قبال این کودکان اشاره و عنوان کرد: در حال حاضر ۱۳۰ کودک کار در رده سنی ۱۰ سال تا ۱۷ سال در سطح شهر سنندج شناسایی شدهاند که با کمکهای موردی، تهیه بستههای معیشتی و از همه مهمتر ایجاد بستر ادامه تحصیل کودک از آنها و خانوادههایشان حمایت میکنیم.
رسولی گفت: بخش دیگری از حمایتها باهدف توانمندسازی این کودکان، طی قرارداد منعقدشده با یکی از مؤسسات مردمنهاد سنندج که در همین راستا فعالیت میکند، انجام میشود که کمک به ادامه تحصیل کودکان، یکی از مهمترین اولویتهای برنامه مرکز آموزشی، حمایتی کودکان کار است و هدف نهائی، توانمندی سازی کودکان، با مشارکت و همراهی خانوادههای آنان است.
انتهای خبر/