برخی انسانها حاضرند برای ارزشمندترین داراییهای زندگیشان مقاومت کنند و از جان خود هم بگذرند؛ گاهی این داراییها ثروت هستند و بعضی مواقع خانواده؛ که فرد از اندوختههایش برای آنها گذر میکند.
اما از این مسائل ارزشمند تر وطن و دین است؛ انسانها برای نجات آیین و سرزمینشان از جان و مال و خانواده عبور میکنند؛ مقاومت مینمایند تا با پاسداری از آنها آیندهای متفاوت تر از گذشته رقم بزنند یا آیندهای متناسب با گذشته دورتر را بسازند.
مردمان غرب آسیا که اکثریت آنها دین شان اسلام است طی دهههای گذشته با موجی از اسلامی هراسی و اسلام ستیزی مواجه شدهاند؛ از تشکیل فرقههای منحرف دینی مانند وهابیت که خود را مسلمان جا میزنند تا تشکیل دولت صهیونیستی در سرزمین های اسلام و گسیل نیروهای افراط گرا مانند داعش و القاعده که ادعای خلافت اسلامی دارند طی یک قرن گذشته گریبان مسلمانان را گرفته است.
اما به نظر میرسد که در نهایت سرنخ همه این رویدادها به یک نقطه مشترک میرسد و آن هم موج اسلامی هراسی از سوی اتاق فکرهای غرب به دلیل ترس از گسترش روز افزون گرایش به اسلام و سلطه اسلام ناب محمدی در سرزمینهای اسلامی باشد.
این هجوم همه جانبه که از سخت و سرد تا نرم و مجازی همه فضاها را درنوردیده، برای مسلمانان و شیعیان یک راه را پیش رو گذاشته که آن هم «مقاومت» است.
مقاومت از ابتدای تاریخ اسلام نیز جریان داشت و یکی از مطرح ترین مقاومت های تاریخ، مقابله امام حسین (ع) و یاران وی با یزید پسر معاویه بود که علنا اقداماتی خلاف دستورات دین انجام میداد و آشکارا در حال از بین بردن چهره اسلام ناب محمدی بین جامعه بود.
آغاز موج جدید تمدن اسلامی با پیروی انقلاب
پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) موج دیگری از مقاومت را در سرزمین های اسلامی رقم زد؛ تمام مسلمانان حالا چشمانشان به یک سو خیره شده و منتظرند ببینید این «ام القرای جهان اسلام» قرار است چگونه از مسلمانان در برابر ضد فرهنگها حمایت کند.
روش و منش انقلاب اسلامی نیز همان «مقاومت» بود البته منسجمتر و قدرت مند تر؛ اینبار جمهوری اسلامی تمامی شیعیان جهان را به شکلی جدی تر دوشادوش یکدیگر جمع کرد؛ شهید چمران بنیانهای اولیه مقاومت را در لبنان شکل داد و آن را به بزرگ ترین نیروی مقاومت پس از ایران تبدیل کرد.
با هجوم بی رحمانه «داعش» به مردم سوریه و عراق و رویای تشکیل خلافت در شام و کوفه، آنچه نصیب شان شد، خشم جبهه مقاومت بود؛ بذر مقاومت در دل مردم سوریه و عراق با تشکیل «حشدالشعبی» در عراق کاشته شد؛ آنچه موجب پیروزی نهایی عراق بر جهادیهای خودخوانده گروه «دولت اسلامی» شد، نیز همین جبهههای مردمی بودند.
هستههای اصلی مقاومت که پیشتر در پاکستان و افغانستان نیز تشکیل شده بود در مبارزه با داعش به شکلی جدی تر با حضور «فاطمیون» و «زینبیون» خود را نشان داد و با تجاوز عربستان به یمن در فروردین سال ۱۳۹۴ خورشیدی مقاومتی دیگر در سرزمینهای صنعا سر برآورد و طی زمان رشد و نمو یافت و حالا به یکی از تاثیر گذار ترین و قدرتمندترین گروههای مقاومت اسلامی تشکیل شده است.
در سرزمین های فلسطینی گروههای مقاومت بسیاری فعالند که مهمترین آنها حماس است و از حقوق مسلمانان در برابر اشغالگران حمایت میکنند. تمامی این گروهها که همانا قدرت شان برخواسته از ایمانشان است در یک جبهه واحد و به صورت هماهنگ با یکدیگر علیه یک جریان مبارزه میکنند. هر کدام در بخشهای مهمی از سرزمینهای اسلامی بنیه مقاومت را قدرتمند تر میکنند تا در نهایت تمدن نوین اسلامی را تشکیل دهند.
ایجاد این جبهههای واحد و مبارزه برای یک هدف نهایی یعنی پس زدن نیروهای آمریکایی از منطقه ادعای نگارنده نیست، بلکه روزنامه نگاران غربی «شورشیان حوثی در دریای سرخ، درگیری مسلحانه در غزه، زد و خورد در جنوب لبنان» را اقدامی «خستگی ناپذیر از سوی ایران» و آنچه آنها «نیروهای نیابتیاش» میخوانند، است تا «قلب منافع آمریکا در منطقه را هدف قرار دهند»
قدرتنمایی موجب جلب توجهها میشود
جبهه غرب رقیب تاریخی تمدن ایران است؛ چه در زمان رم باستان که در پی مبارزه با شاهنشاهی ایرانیان بود چه در قرن نوزدهم میلادی که تلاش کرد با کاهش نفوذ پادشاهی صفوی، تمدن اسلامی را با چالش مواجه کند.
تمدن اسلامی در دوران پیامبر و کمی پس از آن به اوج رسید ولی طی دورهای با هجوم مغولان و سقوط آندلس، مشکلات داخلی مسلمانان موجب افول تمدن اسلامی گشت ولی پس از روی کار آمدن صفویه، عثمانیها و گورکانیان هند این تمدن دوباره احیا شد و شکوه گذشته را بازیافت.
در قرن نوزده ولی با حمله استعمارگران به مسلمانان، تمدن اسلامی دچار چالش جدی شد تا انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و نوری دوباره در جهان اسلام روشن شد؛ برخی کشورها از جمله مصر و ایران بازگشت به اسلام ناب محمدی را موجب نجات تمدن اسلامی و احیای دوباره آن میدانند که با مقاومت به خوبی مسیر خود را طی میکند.
رهبر انقلاب تمدن نوین اسلامی را پیشرفت در علم و صنعت و سیاست میدانند ولی این مسائل را ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی عنوان میکنند.
از دیدگاه ایشان بخش حقیقی تمدن نوین اسلامی آن چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهند از جمله سبک زندگی، طراحی لباس، معماری، الگوی مصرف، نوع خوراک، تفریحات، سبک ازدواج و غیره که در نهایت یا اصلاح آنها تمدن نوین اسلامی بر پایه فرهنگی ایرانی اسلامی تشکیل خواهد شد.
برای تشکیل و متقاعد ساختن مردم برای پیروی از سبک زندگی اسلامی در این آشفته بازار هجوم فرهنگ غربی و نفوذ آن در قلب خانوادهها ابتدا باید قدرت تمدن اسلامی به رخ جهانیان کشیده شود که جز با قدرت نمایی نیروهای مقاومت میسر نمیشود.
قدرت نظامی و تسلیحاتی خود نشان سازی است تا نشان دهد که تمدن نوین اسلامی مانند قدرتش بی همتا و توانا است.
اگرچه این مسئله در کشور ما با چالش جدی مواجه است که دیدگاه بخشی از مردم ما اینچنین همخوانی ندارد اما در تمام منطقه آنچه حالا در بین بحث مردم تعیین کننده است و نقش دارد، قدرت مقاومت در برابر جبهه ناتو است که در نهایت موجب وحدت همگانی جهان اسلام بر علیه فرهنگ مهاجم غربی میشود.
به قلم؛ ساسان ناصری زاده