به گزارش خبرگزاری بسیج استان خراسان رضوی از مشهد، کتاب باغ خونی رمانی جذاب و خواندنی است که ماجرای کشف حجاب و کشتار گوهرشاد را در مسیر زندگی قهرمان قصه بیگم، نوعروسی که به زودی راهی خانه بخت میشود، روایت میکند. داستان از شهادت پدر و شوهرخواهر بیگم در مسجد گوهرشاد، دِق کردن خواهر بیگم در ماجرای کشف حجاب آغاز میشود و روایت اتفاقاتی که از بیگم، زنی حقطلب میسازد.
واکاوی ریشه تاریخی حجاب در واقعه گوهرشاد، بهانهای میشود تا سراغ نوید ظریف کریمی نویسنده رمان باغخونی رفته و با به گپ و گفت بنشینیم.
هدف شما از نوشتن این کتاب چه بود؟
سالها بود که میخواستم درباره روند کشف حجاب و پیرامون مسائل آن در ایران داستانی بنویسم. تمرکزم نه روی تصویب قانون بلکه روی شکل اجرای قانون و ابتلائات مردم ایران، خاصه زنان در آن دوره بود. این ایده ذهنم را مشغول کرده بود که اجرای این قانون سختگیرانه و ناعادلانه چه تاثیری روی زندگی زن ها و دخترها داشته، زنهایی که اساسا در برابر شرایط آن زمان، کاری از دستشان بر نمیآمده، سادهترین کار و اولین ایده که در کتابهای تاریخی هم ذکر شده، خانهنشینی بانوان بود. از سوی دیگر اسناد تاریخی به اقلیتی هم اشاره داشت، که غیر از این بودند. من به دنبال دختری میگشتم که نه خانهنشین باشد و نه منفعل، این دختر را ساختم دختری به نام بیگم.
چرا به بازه زمانی ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ در تاریخ کشور پرداختید؟
حوادث تاریخی هنرمند دغدغهمند را به سوی خودش فرا میخواند. پهلوی اولین دوره اتفاقات جالبی است که شاید پیش از آن سابقه نداشته، اجبار مردم به پوشیدن رخت و لباسهایی خاص تصمیم عجیبی است که پیش از آن مرسوم و معمول نبوده، این اتفاقات و تصمیمهای نسنجیده دولتی حتما واکنشهایی را از طرف مردم به دنبال خواهد داشت (و احتمالا داشته) این واکنشها داستان و دراماند.
مهمترین دغدغه شما برای پرداختن مسئله حجاب چه بوده؟
مسئله مهم مصائب بانوان ایرانی در دوره مورد نظر و اقدامات آنها در برابر قانون کشف حجاب است. هدف نمایش مقاومت بانوی ایرانی در برابر حوادث و رویدادهای زمان خودش است. این درونمایه ای است که زمان و مکان ندارد و قابل تسری و گسترش است.
چرا باغ خونی را برای اسم رمان انتخاب کردید؟
در ابتدا باید بدانیم مشهد، شهری است که روزگاری باغهای بسیاری داشته از چهارباغ تا باغ هشت آباد، باغخونی که بهتر است به صورت بهم چسبیده خوانده شود یکی از همان باغ ها است که هنوز هم باقی است. عنوان باغ خونی هم به کنسلولگری سابق شوروی در مشهد اشاره دارد که با کردار روسها با خون ایرانیهای مظلوم رنگین و خونین شده و هم استعارهای است از مشهد به مثابه باغی که در اثر تصمیمات غلط حکومتها و دولتها، مثل حمله به مردم متحصن در مسجد گوهرشاد، به خون کشیده شد. در این کتاب من روایتگر باغی هستم که به خون آلوده شده. باغ خونی قصه تاریخ پر فراز ونشیب این سرزمین و شهرهایش است و خاصه شهر مشهد.
انگیزه شما برای پرداختن به حادثه گوهرشاد چه بود؟
از آن جایی که حمله لشکر و سربازها به مردم متحصن در مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ و کشتار مردم، زمینهساز اقدامات بعدی شبه فرهنگی پهلوی اول بود. همین انگیزهای شد برای اینکه هم بر ریشههای اجبار فرهنگی مرور داشته باشم و هم اینکه اجبار در تغییر لباس و پوشش مردان انگیزه مهم دیگرم برای پرداختن به اتفاقات مقارن با حوادث تیر ماه ۱۳۱۴ شد.
در مورد قهرمان رمان توضیح دهید؟
رمان باغ خونی روایتگر اقدامات دختری است به نام بیگم، در برابر فرهنگ اجباری و یکی از درون مایههای رمان باغ خونی اشاره به این دارد که میتوان شجاع بود و قدمی در برابر ظلم برداشت شجاعتی که هزینه دارد. تلاش قهرمان داستان باغ خونی مبارزه ای است علیه به عقب راندن فرهنگ کنشی در برابر اجبار چه اجباری؟ جبر فرهنگی.