خبرهای داغ:
نوروز در جبهه؛ نگاهی به عملیات‌هایی که در شب عید انجام شد

بخش اول| آتش در اچ-۳؛ عیدی نیروهای هوایی

بخش اول| آتش در اچ-۳؛ عیدی نیروهای هوایی
طی ۸ سال جنگ عراق و ایران اسفند و فروردین از اهمیت بالایی برخوردار بود؛ ماه‌هایی که نیروهای ایرانی یا در حال آماده شدن برای عملیاتی جدید بودند؛ یا عملیاتی در جریان بود البته که بیشتر در جریان عملیات انجام شده بودند. یکی از شاخص‌ترین آن‌ها عملیات هوایی اچ ۳ در پانزدهم فروردین ۱۳۶۰ بود. هدف این عملیات پایگاه هوایی الولید در غربی‌ترین نقطه مرزی عراق بود؛ جایی که ارتش عراق از بیم حملات هوایی نیروهای ایرانی بخش بزرگی از هواپیماهای جنگنده خود را که غالبا هم از هواپیماهای میگ روسی بودند به این پایگاه منتقل کرده بود تا از گزند نیروی هوایی ایران در امان باشند.
کد خبر: ۹۶۲۹۴۳۵
|
۰۱ مهر ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۷

به گزارش خبرگزاری بسیج لرستان شاخص‌ترین عملیات‌هایی که در زمستان و فروردین انجام شد عملیات هوایی اچ ۳ (پانزدهم فروردین ۱۳۶۰) فتح‌المبين دوم فروردین (۱۳۶۱)، عملیات خیبر (اسفند ماه ۱۳۶۲)، عملیات بدر (اسفند ۱۳۶۳)، عملیات والفجر ۸ اسفند ۱۳۶۴) عملیات‌های کربلای ۴ و کربلای ۵ دی ماه (۱۳۶۵) و عملیات والفجر ۱۰ (اسفند ۱۳۶۶) از جمله مهم ترین عملیات‌های ایران در جریان جنگ ۸ ساله بودند.

البته که فصول دیگری هم بود که عملیاتهایی انجام شد؛ به عنوان مثال عملیات الی بیت المقدس» که در ۴ مرحله اقدام شد دهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ آغاز شد و سوم خرداد همان سال با آزادسازی خرمشهر پایان یافت یا عملیات رمضان که تیر ماه ۱۳۶۱ و چند هفته بعد از پیروزی در خرمشهر به قصد ورود به خاک عراق صورت گرفت مثال دیگر عملیات بیت المقدس ٧ است که آخرین عملیات آفندی ایران در طول جنگ محسوب می‌شود که خرداد ماه ۱۳۶۷ انجام گرفت که البته وضعیت نیروهای ایرانی در ساعات و روزهای عملیات چنان غمبار بود که به عملیات عطش شهرت یافت.

با این وجود اگر عملیات «الی بیت المقدس» از جمع پیروزی‌های بزرگ ایران فاکتور گرفته شود عملیات‌های شب عیدی تاثیرات زیادی در سرنوشت جنگ داشتند.

عید ۱۳۶۰؛ آتش در اچ-۳؛ عیدی نیروهای هوایی

حمله هوایی به پایگاه هوایی در مرز عراق و اردن چندین هفته برنامه‌ریزی شد و نهایتا پانزدهم فروردین ماه ۱۳۶۰عملیاتی شد.

هدف این عملیات پایگاه هوایی الولید در غربی‌ترین نقطه مرزی عراق بود؛ جایی که ارتش عراق از بیم حملات هوایی نیروهای ایرانی بخش بزرگی از هواپیماهای جنگنده خود را که غالبا هم از هواپیماهای میگ روسی بودند به این پایگاه منتقل کرده بود تا از گزند نیروی هوایی ایران در امان باشند.

عراق از این جهت هواپیماهای خود را به الولید منتقل کرده بود که پس از آغاز حمله سراسری به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، نیروی هوایی ارتش ایران دو عملیات بزرگ و گسترده را علیه این کشور انجام داده بود. دو عملیات «انتقام» و «کمان ۹۹» توانست ضربه مهلکی به توان نیروی هوایی عراق وارد کند. پس از این دو عملیات بود که عراق به تدریج هواپیماهای بمب افکن و شکاری خود را به الوليد منتقل کرد. انتقال هواپیماها مختص به پایگاه‌های هوایی نزدیک به مرز ایران نبود؛ بلکه بمب‌افکن‌های سنگین خود مانند توپولف‌های ۱۶ و ۲۲ را از پایگاه هوایی حبانیه یا همان تموز در غرب بغداد، پرواز داد و به الولید فرستاد؛ این در حالی بود که آسمان بغداد یکی از امن‌ترین حریم‌های هوایی در عراق را داشت و دیوار آتشین بغداد امکان هر گونه حمله هوایی را سلب می کرد.

 خلبانان ایرانی برای رسیدن به پایگاه الولید که در استان الانبار عراق واقع شده بود اگر میخواستند از مسیر عادی راهی آنجا شوند باید از فراز عراق و بغداد عبور می کردند؛ آسمانی که عراق در هوای مستحکمی از پدافند را تهیه دیده بود. علاوه بر این بابت در گیر شدن هواپیماهای ایرانی روی آسمان عراق توان عملیاتی آنها برای هدف اصلی عملیات کاهش می‌یافت و این عملیات عقیم می‌ماند. عبور از عراق برای رسیدن به مرز غربی و حمله به هر الولید غیر منطقی بود.

بخش اول| آتش در آتش در اچ-۳؛ عیدی نیروهای هوایی

پایگاه الولید که به اچ۳ مشهور است، در واقع از سه پایگاه با فواصلی کوتاه با یکدیگر تشکیل شده است؛ اچ ۳ اصلی با نام «الولید اچ ۳ شمال غرب با نام «المسیره» و اچ-۳ جنوب غرب با نام «الطبعات» مجموعه پایگاههای هوایی غربی عراق را تشکیل میدادند که به دلیل اهمیت و بزرگ بودن اچ3 اصلی مجموعه این سه پایگاه الولید نیز گفته می شود.

 یکی از این پایگاهها به نوعی تعمیرگاه و مرکز ارایه خدمات به جنگنده‌های عراق بود؛ به عبارت بهتر، هدفی که نیروی هوایی ارتش ایران انتخاب کرده بود هم توان عملیاتی و هم توان لجستیکی و پشتیبانی نیروی هوایی عراق را مورد تهاجم قرار میداد.

البته که اجرای این عملیات دو مرتبه منتفی یا به تعویق افتاد؛ یک مرتبه آبان ماه ۱۳۵۹ بود؛ بعد از آنکه فانتوم‌های ایران طبق برنامه بر فراز دریاچه ارومیه مشغول سوختگیری بودند با اعلام اسم رمز «شمشیر» به خلبانان دسته‌های پروازی ماموریت لغو شد؛ سرهنگ فریدون ایزدستا که از طراحان عملیات بود و در یکی از تانکرهای سوخت‌رسان حضور داشته با متوجه شدن از علائمی مبنی بر لو رفتن عملیات مبتنی بر تحرکات نیروهای عراقی، خطاب به خلبانان اسم رمز «شمشیر» را اعلام می‌کند و فانتوم‌ها از همان آسمان ارومیه راهی پایگاه سوم شکاری نوژه همدان می‌شوند.

نوبت بعد بهمن ماه ۱۳۵۹ بود که پس از آغاز عملیات وقتی هنوز هواپیماهای جنگنده ایرانی از مرزها خارج نشده بودند نامساعد بودن آب و هوا، ریسک عملیات را به شدت افزایش داد و فرماندهان ترجیح دادند تا با لغو عملیات در زمانی بهتر این طرح را عملی کنند.

زمان بهتر همان سحرگاه پانزدهم فروردین ماه ۱۳۶۰ بود. برنامه این بود که ۱۰ جنگنده ایرانی در قالب دو دسته چهارتایی و یک دسته دوتایی به عنوان رزرو از پایگاه هوایی نوژه پرواز کنند و پس از طی مسافتی دسته دو فروندی از آن‌ها جدا شوند جنگنده‌های حاضر در عملیات یک بار بر فراز دریاچه ارومیه با یک تانکر سوخت‌رسان ملاقات کرده تا سوخت خود را کامل کنند.

مسیر پرواز هم  از سمت شمال غرب ایران بود؛ پس از خروج از مرز ایران فانتوم‌ها می‌بایست با ارتفاع پایین روی خط مرزی عراق و ترکیه خود را به حریم هوایی سوریه رسانده و از آنجا نیز با استفاده از آسمان سوریه به الولید برسند؛ البته در این میان ملاقاتی دیگر با یک هواپیمای سوخت‌رسان ایرانی دیگر داشتند؛ اما این بار در کشوری غریبه و بر فراز نوار مرزی ترکیه و عراق بنا بود این هواپیمای سوخت‌رسان برای ساعتی از دید رادارها محو شود تا به فانتوم‌های ایرانی در مسیر رفت و همچنین مسیر بازگشت از ماموریت سوخت‌رسانی کند؛ بعد از اتمام ماموریت سوخت‌رسانی هم پس از بازگشت به صفحه رادار به مراکز کنترل هوایی اعلام کند که گمشده بوده و حالا دوباره به مسیر بین‌المللی بازگشته است. پس از ورود به آسمان ایران نیز باز هم بر فراز دریاچه ارومیه سوخت‌گیری کنند و به پایگاه نوژه بازگردند. در این میان دو فانتوم ایرانی برای جلب توجه نیروی هوایی عراق عملیاتی ایذایی را برای بمباران پالایشگاه کرکوک انجام دهند.

بخش اول| آتش در آتش در اچ-۳؛ عیدی نیروهای هوایی

سطح حفاظت اطلاعات از عملیات به قدری بالا بود که خلبانان منتخب تنها چند ساعت مانده به آغاز در رابطه با هدف عملیات توجیه شدند ساعت یک بامداد نیمه فروردین ماه ۱۳۶۰ خلبانان منتخب بدون هرگونه اطلاع قبلی جداگانه و بدون اطلاع از حضور همکاران دیگر به فرماندهی فراخوانده شدند در جلسه‌ای ۲۰ خلبان و کمک خلبان از رمز و راز عملیات با خبر شدند.

پیش از پرواز جنگنده‌ها از همدان یک فروند شکاری از پایگاه تبریز بلند شد و به سمت دریاچه ارومیه رفت تا وضعیت آب و هوایی منطقه را بررسی کند؛ پس از تایید شرایط آب و هوایی طبق برنامه دو دسته پروازی «الوند» و «البرز» به رهبری فرج‌الله براتپور و محمود اسکندری پرواز کردند. یکی از سختی‌های این عملیات این بود که باید در سکوت مطلق رادیویی انجام می‌شد؛ یعنی هواپیماها نه با یکدیگر و نه با زمین نباید هیچ گونه مکالمه‌ای می‌داشتند. الزام سکوت رادیویی چنان بود که برای بلند شدن تیک آف از زمین با برج مراقبت هم ارتباط نگرفتند و به وسیله چراغ راهنما از زمین برخاستند.

 سکوت رادیویی دسته‌های پروازی در طول مسیر بیش از سه هزار کیلومتری‌شان تنها دو بار سکوت رادیویی را شکستند؛ یکی پس از بلند شدن از پایگاه نوژه بود که شماره‌های خود را اعلام کردند؛ بار دیگر هم بعد از اتمام عملیات سوخت‌گیری بود که اسم رمز خود را مبنی بر تایید پایان سوخت‌گیری بیان کردند.

۱۰ فانتوم ایرانی به دریاچه ارومیه رسیدند؛ دو فروند بویینگ ۷۴۷ سوخت رسان منتظر جنگنده‌ها بودند و سوخت‌گیری حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و پس از جدا شدن لوله بوم سوخت‌رسان از جنگنده‌ها، ۱۰ فروند راهی نقطه صفری مرزی مشترک میان ایران عراق و ترکیه رسیدند با ورود به منطقه مرزی دو فروند رزرو به پایگاه نوژه بازگشتند ۸ فروند باقی مانده هم به دو دسته تقسیم شدند.

همزمان با ورود بازیگران اصلی به نوار مرزی مشترک ترکیه و عراق دو فروند فانتوم نیز از پایگاه هوایی تبریز برخاستند و پالایشگاه کرکوک را مورد حمله قرار دادند تا حواس پدافند هوایی عراق را به این سمت جلب کند که تمرکزی روی نوار مرزی با ترکیه نداشته باشد که البته به هدف نیز رسید.

۸ فروند فانتوم در پایین‌ترین ارتفاع ممکن، مسیر خود را روی نوار مرزی ادامه دادند تا اینکه به خاک سوریه رسیدند؛ محل ملاقات با دو سوخت‌رسان و در شرایطی که سوریه هیچ اطلاعی از حضور فانتوم‌های ایرانی و نقش بویینگ‌های ایرانی حاضر در فرودگاه دمشق نداشت.

طبق آنچه در برخی منابع آمده این دو سوخت‌رسان از روزهای قبل راهی دمشق شده بودند. نخستین بویینگ در قالب پرواز تجاری به دمشق رفت و آنجا با اعلام نقص فنی درخواست امداد کرد که دومین بویینگ سوخت‌رسان در قالب کمک به اولی به دمشق رفت.

 با تنظیم شدن زمان‌های دقیق، عملیات دو بویینگ در ظاهر برای بازگشت به تهران ولی بابت ملاقات با ۸ فانتوم ایرانی در آسمان سوریه و سوخت‌رسانی به آن‌ها، از فرودگاه دمشق برخاستند.

 سر موعد مقرر بویینگ‌ها در پایین‌ترین ارتفاعی که رادارهای سوریه و عراق آن‌ها را نشان ندهند یعنی چیزی حدود ۳۰۰ متری از زمین معادل هزار پا حاضر شدند؛ فانتوم‌ها یک به یک به وسیله لوله بوم سوخت مورد نیازشان را دریافت کردند و این بار دو دسته فانتوم به سه دسته تقسیم شدند؛ دو دسته سه فروندی و یک دسته دو فروندی.

بخش اول| آتش در آتش در اچ-۳؛ عیدی نیروهای هوایی

پس از سوخت‌رسانی این دو بویینگ دوباره به مدار بازگشتند و به مرکز کنترل هوایی دمشق اعلام کردند بابت نقص فنی مجددا در حال بازگشت به فرودگاه دمشق هستند.

طبق نقشه طراحی شده شمالی ترین پایگاه مورد هدف دسته سه فروندی قرار گرفت؛ جنوبی ترین پایگاه که گویا از میان سه پایگاه دیگر اهمیت کمتری داشته به دسته دو فروندی محول شد و پایگاه اصلی که همان اچ ۳ اصلی بود مورد هجوم تیم سه فروندی بعدی قرار گرفت. هر کدام از دسته‌ها وقتی ماموریتشان تمام شد به منطقه ملاقات دوباره با سوخت‌رسان‌ها بازگشتند.

 دو بویینگ سوخت‎رسان در همان محل قبلی منتظر فانتوم‌ها بودند که از ماموریت باز می‌گشتند؛ حدود ۱۰ دقیقه‌ای که بازه زمانی دو سوخت‌گیری بود ۸ فروند جنگنده ایرانی سه پایگاه نیروی هوایی عراق را تا حد زیادی منهدم کردند. با رسیدن ۸ فروند به محل قرار که همان نقطه صفر مرزی عراق، سوریه و ترکیه بود سوخت گیری انجام شد؛ یکی از بویینگ‌های سوخت‌رسان که اعلام کرده بود دچار نقص فنی شده و در حال بازگشت به دمشق است ناچار بود که به این فرودگاه باز گردد. البته که بد هم نشد؛ یکی از فانتوم‌ها که مورد اصابت گلوله ضدهوایی قرار گرفته بود نمیتوانست مسیر خود را ادامه دهد و خود را به حریم هوایی ایران برساند. از همین رو فرمانده میدانی دستور داد تا فانتوم آسیب دیده در پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه فرود بیاید. پس از پیاده شدن خلبانان لیدر دسته به پروازش به سمت ایران ادامه داد بویینگ ایرانی که در دمشق فرود آمده بود، منتظر دو میهمانش بود؛ خلبان و کمک خلبان ایرانی که در پالمیرا فرود آمده بودند نهایتا پس از دو ساعت و با هماهنگی‌هایی که صورت گرفت خلبانان فانتوم ایرانی با یک فروند هلی‌کوپتر به فرودگاه دمشق منتقل شدند و بویینگ ایرانی نیز پس از سوار کردن آنها دمشق را به مقصد تهران ترک کرد.

بخش اول| آتش در آتش در اچ-۳؛ عیدی نیروهای هوایی

اما یک فانتوم ایرانی در پایگاه هوایی پالمیرای سوریه زمینگیر شده بود. دولت سوریه از عدم هماهنگی ایران با آنها دلخور شده بود؛ از سوی دیگر، سوری‌ها نگران بودند که حضور فانتوم ایرانی شرکت کننده در حمله به پایگاه‌های عراق و تعمیر و اجازه خروج به آن برای جهان عرب به مثابه ورود به جنگ به نفع ایران تلقی شود، از همین رو برای خروج هواپیمای جنگنده ایرانی مدام بهانه‌تراشی می‌کردند این فانتوم توسط مهندسان ایرانی تعمیر شد. آن زمان چون ارتش اسراییل از همین نوع جنگنده‌ها برای حمله به سوریه و لبنان استفاده می‌کرد و در عین حال تجهیزات ارتش سوریه تماما روسی بود سوری‌ها درخواست کردند که برای پرواز تست هواپیما بعد از تعمیرات یک خلبان سوری در کابین عقب خلبان بنشیند و سیستم هواپیما را در پرواز امتحان کند؛ این درخواست اما با مخالفت تیم ایرانی روبه رو شد و خلبانان ایرانی در پرواز تست که فرماندهان ارتش سوریه نیز حاضر بودند، مانورهای پروازی مهورانه‌ای انجام دادند. با این وجود سوری‌ها از دادن سوخت مورد نیاز به هواپیمای ایرانی برای رفتن به خانه بهانه‌تراشی می‌کردند. آنها به بهانه اینکه اگر به این فانتوم دور از خانه سوخت بدهند در جهان عرب به عنوان همکاری با ایران در جنگ با عراق قلمداد می‌شود و اعراب علیه آن‌ها خواهد شد از همین رو نهایتا هم سوخت ندادند؛ نیروهای ایرانی حاضر در سوریه طی عملیاتی با نام نجات گل نرگس توانستند فانتوم ایرانی را به خانه بازگردانند.

برنامه به این صورت بود که چند روز قبل از پرواز یک بویینگ سوخت‌رسان ایرانی به بهانه انتقال تجهیزات و مهندسان به سوریه رفت در ساعت موعود بویینگ سوخت‌رسان از فرودگاه دمشق پرواز کرد؛ با تنظیم فاصله زمانی و مکانی جنگنده ایرانی که از روز حمله به الولید دیگر سوخت نگرفته بود با همان میزان سوخت اندکش از پایگاه پالمیرا بلند شد. آن‌ها در زمان مشخص شده به محل ملاقات در نوار مرزی سوریه و ترکیه و عراق رسیدند و بویینگ سوخت‌رسان با انتقال سوخت به فانتوم ایرانی آن را راهی ایران کرد اما دقایقی بعد در همان اوایل  جنگنده‌های عراقی فانتوم ایرانی را روی نوار مرزی با ترکیه رهگیری کردند و با یکدیگر درگیر شدند. نتیجه آنکه هواپیمای ایرانی که در درگیری هوایی دچار آسیب شده بود ناچار به بازگشت به پالمیرا شد. سه روز بعد و پس از تعمیر توسط تیم فنی نیروی هوایی ارتش که هنوز در پالمیرا به سر می‌برد بار دیگر همان برنامه اجرایی شد تا جنگنده ایرانی ۲۷ مرداد ماه پس از چهار ماه و نیم دوری سرانجام به ایران بازگردد.

*محمدحسن نجمی روزنامه‌نگار

منبع: سالنامه روزنامه اعتماد، نوروز 1403

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار