به گزارش خبرگزاری بسیج زنجان، مادر شهید ناصر محمدی (رقیه خانم ) در خصوص خاطرات کودکی و نوجوانی تا شهادت شهید ناصر محمدی اظهار داشت:شهید ناصر محمدی در پنجم خرداد سال ۱۳۴۴، در روستای شهرک از توابع شهرستان ایجرود به دنیا آمد و نام پدر بزرگوار این شهید رمضانعلی میباشد.
وی افزود : ما اصالتا اهل روستای شهرک از توابع شهرستان ایجرود هستیم و شهید ناصر محمدی نیز در سال ۱۳۴۴ در این روستا به دنیا آمد اما به خاطر کار همسرم پدر ناصر (رمضانعلی) به زنجان کوچ کردیم و در منطقه صفر آباد ساکن شدیم وخداوند به ما پنج فرزند داد که بزرگترین آنها ناصر بود.
مادر شهید محمدی با اشاره به فرزندان خود که سه دختر و دو پسر بودند گفت: ناصر فرزند بزرگم بود و خیلی با اخلاق و مهربان بود،حریم محرم و نامحرم را خیلی رعایت میکرد،با وجود سن کم همیشه مراقب نماز و روزه اش بود.
وی بیان کرد: ناصر تا کلاس هشتم درس خواند و بعد آن کنار همسرم که قهوه خانه کوچکی داشت مشغول به کار شد ؛فرزندم علاقه خاصی به امام خمینی (ره) داشت و همیشه نوارهای سخنرانی امام را میگرفت و گوش میداد و برای اینکه آنها را فراموش نکند روی دستها و پاهای خود سخنان امام را مینوشت.
مادر شهید محمدی عنوان کرد: زمان آغاز جنگ همسرم دو سال به جبهه رفت و جانباز شد، مدتی بعد ناصر گفت من میخواهم به جبهه بروم پدرش گفت من رفته ام تو دیگر نرو گفت نه و پایش را در یک کفش کرده بود و به من میگفت باید بروم که بروم ما می گفتیم سنت کم است تو را نمی برند در مسجد محل ما ثبت نام جبهه انجام میدادند و او برای ثبت نام که رفته بود اما به خاطر سن کمش ثبت نامش نکرده بودند و از این قضیه خیلی ناراحت بود.
وی ادامه داد: ناصر با هر ترفندی بود رفت و شناسنامه اش رو بزرگتر کرد و موفق شد برای اعزام به جبهه ثبت نام کند و با خوشحالی برگشت و به من گفت که بالاخره موفق شدم ثبت نام کنم و واقعا خوشحال بود.
مادر این شهید گفت: زمان کمی که مانده بود ناصر اعزام شود شروع به نوشتن وصیت نامه اش کرد و هر وقت مرا می دید آن را پنهان میکرد، یک روز به او گفتم چرا وصیت نامه مینویسی تو که زن، بچه ، خرجی و بدهی نداری، اما ناصر گفت نوشتن وصیت نامه برای همه واجب است و همه باید بنویسند بعد از آن گفت، دایی به من سیصد تومان بدکار است اما حلال می کنم و بعد از آن شروع به حلالیت گرفتن از دوستان و آشنایان کرد.
مادر شهید محمدی ادامه داد: موقع اعزام ناصر هفده سال بیشتر نداشت اما دلش بزرگ بود چند وقت بعد از ثبت نام به همراه دوستانش برای آموزش اعزام شد و دوره سه ماه آموزشی را در پادگان مالک اشتر زنجان گذراند ، بعد از آن هم فقط سه ماه به جبهه رفت و قبل از اینکه به مرخصی بیاید در دوم اسفند سال ۶۴ در شهرستان بانه کوه گیوه علی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و در گلزار شهدای زنجان به خاک سپرده شد.
فاطمه عسگری