این جمله گوشهای از وصیتنامه شهید علیرضا بازیار از شهدای جهادگر هشت سال دفاع مقدس شهرستان گنبدکاووس است که در ادامه بخشی از زندگینامه و وصیتنامه این شهید بزرگوار را میخوانید.
شهید علیرضا بازیار در هجدهم بهمن ۱۳۴۶ در گنبدکاووس در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش حاج محمد حسن بازیار فردی مومن و زحمتکش بود که در شهرداری به عنوان کاگر، کار میکرد و مادرش حوا توکلینژاد بانوی مومنه و خانهدار بود. خانواده علیرضا به خاطر ارادت به ائمه، فرزندشان را علیرضا نامیدند.
سال تحصیلی ۵۳-۵۴ علیرضا دوره جدیدی از زندگی خود را آغاز کرد و با نشستن در کلاس اول در مسیر کسب علم و دانش قرار گرفت و توانست دوران ابتدایی را با موفقیت طی کند.
علیرضا که از همان کودکی رابطه خوبی با مسجد و مراسم مذهبی داشت به اتمام دوره ابتدایی که همزمان با پیروزی انقلاب بود، در سنگر مسجد با اهداف انقلاب اسلامی آشنا شد و در راهپیمائیها حضور فعالی داشت.
پس از پیروزی انقلاب این شهید بزرگوار تحصیلات خود در مقطع راهنمایی را نیز ادامه داد و پس از پایان سال سوم راهنمایی که با آغاز جنگ تحمیلی همزمان بود، با عضویت در پایگاه شهید مصطفی خمینی (مسجد علوی گنبدکاووس) به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت.
علیرضا روزها درس میخواند و شبها به نگهبانی و گشت در محله میپرداخت.
وی بعد ازدوران راهنمایی ترک تحصیل کرد و بعد از گذراندن آموزش عمومی، به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد.
علیرضا که چندین مرحله به جبهه عزام شد. وی ابتدا مدتی در کردستان و سپس در جنوب بود و بار آخر نیز از طریق جهاد سازندگی گنبد به عنوان جهادگر به مناطق جنگی جنوب اعزام شد و در منطقه عملیاتی جزیره مجنون به نبرد با دشمن پرداخت.
بالاخره علیرضا بازیار در سال ۱۳۶۴ در جزیره مجنون بر اثر ترکش خمپاره شهید شیرین شهادت را نوشید و بعد از انتقال به زادگاهش ( گنبدکاووس) طی یک تشیع باشکوه در جوار مرقد حضرت یحیی بن زید (ع) و سایر شهدای راه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آرام گرفت.
وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به امام عزیزمان و رهبر مستضعفان جهان و قلب تپنده امت مسلمان ایران و با سلام بر شهیدان راه حق و حقیقت ازهابیل تا سالار شهیدان امام حسین (ع) و تمامی شهدای عاشورای حسین (ع)، تا ۱۵ خرداد و از ۱۵ خرداد تا شهدای انقلاب اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی که در این زمان به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان خمینی بتشکن لبیک گفته و هر گوشه از ایران اسلامی را به کربلا و هر روز را به عاشورا مبدل میسازند و با شهادت خود افشاگر چهره یزیدیان زمان خود میگردند تا ضمن ویرانی کاخ ظلم و ستم یزیدیان زمان برای نسلهای آینده سرمشق و الگویی باشند.
دانشآموزان عزیز قرآن را در زندگی خود پیاده کنید شما با درس خواندن خویش در مدارس همانند رزمندههای اسلام در جبهههای جنگ با دشمنان اسلام بجنگید ای امام اگر من هزاران جان داشتم در راه تو فدا مینمودم و هیچگاه تن به ذلت نمیدادم .
در نمازهایتان دعا کنید که هر چه زودتر قوای اسلام بر نیروهای کفر پیروز شوند وهر چه زودتر کربلا و قدس شریف را آزاد کنیم برادرانم برایم قرآن با صوت بخوانید دست از حمایت امام برندارید نجات شما در گرو اوست آیا اگر امام نبود به اینچنین سعادتی میرسیدیم و آیا آرزویمان برآورده میشد.
پدر عزیز و زحمتکشم بهیاد داشته باش چنانچه جسدم پیدا نشد و نتوانستی تحویل بگیری مسئلهای نیست سعی کن پیامم را به همه برسانی و بدان که اسلام دین حق و برادری و برابری و دین کاملی است و دوری از اسلام و روحانیت مبارز و مسئول و متعهد همانا ذلت و خاریمان را همراه خو اهد داشت امام عزیز را دوست بدارید.
مسجد هم خانه خداست وهم سنگر است خدایا تو را سپاس میگویم که برمن منت نهادی، خدمت دوستان و آشنایان عرض میکنم که اگر میخواهند روح من ناچیز شاد باشد از این جمهوری اسلامی که ثمره خون شهیدان است حمایت صادقانه بکنید که بهخدا قسم راه خودکفا شدن و از یوغ استعمار رها شدن همین جمهوری اسلامی است.
مادرم من میدانم که ۹ ماه مرا در شکم خود به این طرف و آن طرف کشاندی و شبها بر سر گهواره بیخوابی کشیدی و مرا بزرگ کردی و مرا به چنین سنی رساندی اما امام ما میگوید جبههها نباید خالی باشد و اسلام و حسینیهها و مهدیهها و خدای ما میگوید باید بر ضد دشمنان اسلام بجنگیم و آنها را نابودکنیم و امام خمینی (ره) فرموده است که انقلاب پر شکوه ما و این اسلام ما باید در تمام جهان گشوده شود و من برای همین در جبههها شرکت کردم و حرف امام را لبیک گفتم و اگر شهادت نصیب من شد مرا حلال کن ما چون به ندای او لبیک گفتهایم جزء سپاهیان او هستیم مردم مسلمان همیشه سعی کنید که اهداف اصیل اسلامی دراین کشور پیاده شود از شما میخواهم امام را دعا کنید خدایا خودت گفتی که خریدار جان مؤمنان هستی پس جان مرا بخر و خشنودم کن.
والسلام علیکم و رحمتهاله برکاته.
انتهای پیام/