خبرهای داغ:
یادداشت |

دروغگویانی که به دموکراسی و حقوق بشر رحم نمی‌کنند؛ سگ زرد برادر شغال است

عصر لاپوشانی‌ها و سانسور‌های حرفه‌ای در عرصه رسانه‌های غول پیکر و جریان سازی‌های تصنعی احزاب قدرتمند به سر رسیده و امروزه افکار عمومی فراتر از قدرت‌های سنتی و قالبی، به مدد رسانه‌های سایبری، از جریانات رسمی عبور کرده است.
کد خبر: ۹۶۴۱۲۰۰
|
۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۴

دروغگویانی که به دموکراسی وحقوق بشررحم نمی‌کنند؛ سگ زرد برادر شغال است

خبرگزاری بسیج _ «هادی ابراهیمی کیاپی» در یادداشتی نوشت:

عصر لاپوشانی‌ها و سانسور‌های حرفه‌ای در عرصه رسانه‌های غول پیکر و جریان سازی‌های تصنعی احزاب قدرتمند به سر رسیده و امروزه افکار عمومی فراتر از قدرت‌های سنتی و قالبی، به مدد رسانه‌های سایبری، از جریانات رسمی عبور کرده و جدای از برنامه‌های در حال اجرای دولت‌های قدرتمند، با ورود به پشت صحنه ها، اتفاقات جدید و متفاوتی را رقم می‌زنند

پدیده تجربه شده ترامپ که مجددا در مرحله نوسازی و بازسازی سیاسی و مدیریتی قرار گرفته، تنها بخش کوچکی از یک واقعیت بزرگ در حال ظهور و بروز است که طی آن می‌توان پیام‌های ذیل را دریافت کرد:

۱-اقتدار پوشالی رژیم‌های لیبرال دمکراسی جهان و در رأس همه امریکا، دچار فرونشست شده و ترک خوردگی‌های جدی در موضوعات و جلوه‌های مختلف، تهدید فروپاشی را کاملا جدی کرده و شمارش معکوس فراگیرشدن باور‌های ناکارآمدی این مدل فریبنده حاکمیتی که ساختار اصلی نظام سلطه جهان را به خود اختصاص داده، آغاز کرده است.

۲-اعتماد غالبی که به این قالب حزبی و ساختاری وجود داشته، مشبک شده و تردید عمیقی بوجود آمده است و مصاحبه‌ها و اظهارنظر‌های کارشناسان و ناظران و سایر اقطاب جوامع غربی بخصوص در امریکا، حاکی از آن است که جامعه مستعد شورش علیه نظام لیبرال دمکراسی در صورت هرگونه خطای محاسباتی برای اداره جامعه در روند کنونی است.

۳-مدل اداره جامعه با اندیشه‌های دیکتاتور محور لیبرال دموکرات‌ها به به پایان رسیده و افکار عمومی اگر هم دنبال یک انقلاب سیاسی نو نباشد، قطعا مطالبه گر تحولی ژرف و عمیق از نوع تغییر اساسی و نزدیک به فروپاشی ساز و کار‌های نخ نمای امروزیست و کثرت تهدید‌ها و بکارگیری عبارت‌های مردم پسندی مانند جنگ تمام عیار برای برگزاری یک انتخابات در امریکا بجای واژه‌های متعارفی مانند رقابت حزبی و یا انتخابات سرنوشت ساز، تداعی گر وجود زمینه‌های بسیار گسترده نارضایتی عمومی و ناامنی‌های ذهنی و عینی در اینگونه جوامع ملتهب و زخمی است.

۴-علاوه بر نارسایی‌های داخلی در عرصه‌های اقتصادی، رفاهی، معیشتی، امنیتی و غیره، شاهد ناکارآمدی‌های گسترده در سیاست خارجی و بین المللی امریکا بخصوص روند نظامی گری‌ها و لشکرکشی‌ها و ناومحوری‌ها و دیپلماسی صهیونیست محور در سرکوب دولت‌ها و بخصوص ملت‌های آزاده و مطالبه گر در مناطق مختلف جهان به ویژه در غرب آسیا بوده و امروز پدیده قدرتمند جبهه مقاومت اسلامی و اقتدار مقابله نظامی و سیاسی با نظام سلطه جهانی، هیمنه پوشالی غرب را به سخره گرفته و مانع از استمرار سیطره ظالمانه آنها در این منطقه سوق الجیشی در مسیر پایان دادن به منافع نامشروع آنها شده است و این واقعیت، در حال تبدیل شدن این جبهه به الگویی برای سایر ملت‌های در بند است.

۵-نکته مهم‌تر اینکه دنیا به بازی دادن افکار عمومی جهان در قالب یک رقابت ساختگی در امریکا و سایر کشور‌های نظام سلطه کاملا وقوف یافته و علیرغم جوسالاری‌های گسترده و حرفه‌ای ابررسانه‌های غربی، نسبت به پیروزی و شکست دو سوی ماجرا بی تفاوت بوده و رسما اعلام می‌کنند که در سیاست‌های کلی استکبارجهانی اتفاقی نخواهد افتاد و جهان وارد مرحله جدیدی نخواهد شد و شل و سفت کردن‌های مواضع از جمله در قبال اسرائیل، خیمه شب بازی سیاسی است و به عبارتی دیگر حنای آنها پیش مردم رنگ نحواهد داشت، حتی اکنون که ترامپ با همه پرونده‌های قضایی اش، مجدد به رسید، اما درجه نارضایتی‌ها همچنان بالاست.

۶-انتخابات امریکا، منافع هیچ ملتی را تأمین نخواهد کرد و شش دانگ اول و آخر برگزاری این انتخابات، برای تأمین و تثبیت منافع امریکاست و از این رو سیاستمداران و مردم بیدار و ولایتمدار ایران به خوبی درک کردند که امیدی به بهبود اوضاع و سیاستگذاری‌های جدید در امریکا نداشته و بر خلاف دلباختگان خودفروخته، ذوق زده و یا دق مرگ نخواهند شد و به جای افتادن در چالش‌های دروغین امریکایی، همچنان مصمم به آوردن آنها به چالش‌های واقعی منطقه بوده تا با زورآزمایی میدانی تیم برنده را، وزن کشی کنند.

۷-خطا و اشکال کار برخی از ناپخته‌های عرصه سیاست، آزمودن مجدد آزموده هاست که طی آن هم امریکایی‌ها با خط و نشان کشیدن‌های جدید و یا وعده و وعید‌های مبهم و دوپهلو، منتظر انعطاف پذیری‌های جدید ایران و هم دلباخته‌های غرب با تحلیل‌های آبکی، دنبال ایجاد امیدواری‌های کاذب در ذهنیت مردم ایران به خصوص مقامات، صاحب نظران و گروه‌های فشار جامعه ما هستند تا دوباره ایران را به سمت روند امتیازدهی‌های غلط گذشته اخیر سوق دهند. 

باید حواس خود را جمع کنیم که از یک سوراخ چندبار گزیده نشویم، چون برخی از خسارت‌ها را نمی‌توان متوقف و یا جبران کرد. در فراز پایانی باید تأکید کنم که انتخابات امریکا ثابت کرد که امریکایی‌ها و کلا غربی‌ها نه تنها حامی دمکراسی در عرصه جهانی نیستند، بلکه حتی در کشور خودشان هم به همین دمکراسی نیم بند و نخ نما رحم نکرده و اینگونه و حتی با تقلب و تخریب و فریب و توهین و تخلف، در تکاپوی پیشی گرفتن و به دست گرفتن زمام امور در جامعه خود و تأمین منافع مافیا‌های اقتصادی و نظامی غرب اند و به راحتی با هستی مردم بازی کرده و فقط به منافع نامشروع خود می‌اندیشند و آویزان شدن به چنین طماعان سفاکی، مثل پناهنده شدن میش به آغوش گرگ است.

حمله اتمی آمریکا به ژاپن، جنگ و کشتار در ویتنام، افغانستان، عراق، راه انداختن ۸۰۰ پایگاه نظامی در جهان و تدارک چندین کودتای نظامی علیه نظام‌های برگزیده مردم و سرکوب دانشجویان معترض به نسل کشی در غزه توسط ارتش آمریکا، نمونه‌هایی اندک از دموکراسی دروغین آمریکایی در نیم قرن اخیر است که ارمغانی جز تشدید آوارگی و نابسامانی جهانی و منطقه ای، افزایش دامنه فقر و اختلاف افکنی‌های فرقه‌ای و مذهبی و قومی برای مردم نداشته است و عجیب آنجاست که برخی‌ها حتی در داخل کشور هنوز تصور می‌کنند با تغییر روسای جمهوری آمریکا سیاست کلی آنها نیز عوض می‌شود و تفاوت بزرگی میان تفکرات، اعتقادات و راه حل‌های دو حزب ایالات متحده وجود دارد، اما بررسی مختصر از تاریخ این کشور، نشان می‌دهد متفاوت دانستن الاغ و فیل (نماد دو حزب جمهوری خواه و دموکرات) اشتباه بزرگی است، چرا که گرگ گرگ است و درنده خویی آنان ثابت شده است همانگونه که رهبر انقلاب سال ۱۳۵۹ در رابطه با نظام دو حزبی آمریکا بیان کردند: «از نظر ملت ایران، میان قدرت شیطانی کارتر [دموکرات]و قدرت شیطانی ریگان [جمهوری‌خواه]تفاوتی وجود ندارد، هر دو حزب بر اساس توسعه امپراطوری اقتصادی و سیاسی فعالیت می‌کنند، فرق این دو حزب، فرق میان منافق و کافر است؛ آن یکی منافق بود و این یکی کفر صریح.»

در پایان اضافه می‌کنم که پیروزی ترامپ پایان یک نمایش و کارناوال انتخاباتی است و فقط زودباور‌ها و ساده لوح‌ها می‌توانند باور‌های جدید داشته و مواضع ذلیلانه بگیرند و از این رو زودباور‌ها را به اندازه تغییر مواضع در رفت و برگشت رؤسای جمهور دو سه دهه اخیر در امریکا ارجاع می‌دهم و آن اینکه آیا خروج ترامپ جمهوری خواه از برجام با ورود بایدن دمکرات، به سرانجام رسید، یا اینکه نه تنها ورودی اتفاق نیفتاد، بلکه حتی باب مذاکره‌های برجامی هم بسته شد؟

آیا تفاوتی در مواضع حمایتی ترامپ و بایدن و یا هریس از اسرائیل مشاهده شد؟! باید باور کرد که ما در حلقه انتخاباتی امریکا، نمی‌توانیم دنبال منافع پایدار و هبه گونه آنها باشیم و از این رو هوشیاری سیاسی و ساز و کار مدیریتی هوشمندانه‌ای را باید مدنظر قرار دهیم تا از اقتدار خود به امتیازات جدید برسیم و مطمئنا مواضع ذلیلانه و اعتماد ساده لوحانه ما را به جایی نمی‌رساند و اگر چه نمی‌توانیم به این انتخابات بی توجه بوده و مکانیزم‌های نو نداشته باشیم، اما یقینا تعیین سرنوشت ما به دست خودمان خواهد بود.

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار