خبرهای داغ:
یادداشت مهدوی؛

تنها دست تو دست گیر امت منتظران است

تنها دست تو دست گیر امت منتظران است
در این هجمه تمام عیار دنیای کفر به شیعه خانه امام عصر(عج) دست غیبی که همواره نجات بخش بوده را می طلبیم و آن دست معجزه گر سالهاست از دیدگان پنهان است.
کد خبر: ۹۶۶۹۳۴۲
|
۳۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷

 

یادداشت_ ماه شعبان که می رسد زمزمه پاسداران، جانبازان، جوانان تا عرش فلک می رسد. گویا جهان بی تو غمگین است، با بودن آرزوی محال ما شده است اما انتظار برای ظهورت تلخی است که درمان می کند دردهای خلایق را در این دنیای آفت زده! هرساله نوروز می رسد و زمین رخت نو می پوشد دشت ها و درختان با سبزه زاران و شکوفه های زیبا خود را برای جشنی با شکوه آماده می کنند اما نمی دانند چیست!

 

اینکه رخت نو به تن کنند و منتظر تیک تیک ساعت باشند تا صدای تحویل سال شنیده شود، همه به هم تبریک بگویند عزیزترین ها را در اولویت قرار دهند که چه اتفاقی بیفتد؟ اما این ها تمرین برای آمدنت است. وقتی با لشگری از شهدا می آیی و زمین مرده را حیات دوباره می بخشی! قلب های آفت زده و زنگار گرفته را چه زیبا جلا می دهی! همه با تو بیعت خواهند و تشنگان عدالت از پس هزاره های دور خواهند آمد و در دریای خروشان زمان، سوار بر کشتی نجات تو به ساحل آرامش می رسند!

 

أن الحسین مصباح المهدی و سفینه النجاة است، چراغ هدایت و سفینه نجات و شعبان معظم ماه تولد پاسدار اهل بیت است، اما سکاندار کشتی نجات و چراغ هدایت بشر هم در شعبان معظم به دنیا آمد تا امید ناامیدان در ستیز با جبهه شیطان و کفر باشد! مولای ما بیا که شیطان با شراره های فتنه و جنگ خون پاکان را می ریزد و در غزه و لبنان تیغ مرحب به قتال مسلمانان آمده است!

 

ای منتقم آل نبی! زمین لنگرگاه امن شیطان شده و برگ های تحریم، جنگ، فتنه، آشوب همه نقاط زمین را در برگرفته و کوهی از غم چهره زمین و مردمانش را پوشانده است. آن روز که در کعبه فریاد انا المهدی، أنا القائم آل محمد سر دهی جان‌های رفته باز می گردد، انسانهای شکسته شده جوان می شوند و دلها مأمن امن الهی می گردد. روزها می آید و سال ها می گذرد اما در پرده حجاب مانده ای تا بسیاری در فراغت تو ترک دنیا کنند و از دیدنت بی نصیب شوند! امشب، زمین و آسمان به نام تو مزین شده‌اند، اما دل‌ها در عطش حضورت بی‌قرارتر از همیشه‌اند.

 

مولای من!

جهان، زخمیِ ستم است. غزه در آتش می‌سوزد، فلسطین هنوز در خون غلتیده و مستضعفان عالم، در چهار گوشه‌ زمین، زیر سایه‌ سنگین ظلم و استکبار، دست‌های بی‌پناهشان را به سوی آسمان بلند کرده‌اند.

دنیای بی‌تو، جولانگاهِ دروغ و ریا شده است. ظالمان، با لبخندهای فریبنده، نسل‌ها را قربانی کرده‌اند و در محراب تزویر، عدالت را به مسلخ برده‌اند.

و این‌سو، در این سرزمین‎‎؛ سیدعلی خامنه‌ای، وارث غربت علی (ع)، هنوز ایستاده است با قلبی مملو از ایمان، پرچم حق را در سخت‌ترین روزهای تاریخ برافراشته نگاه داشته.

کمرش زیر بار دردهای این امت سنگین شده، اما استوار؛ زخمی است، اما تسلیم‌ ناپذیر.

 

مولای من، بیا!

بیا، که صدای «هل من ناصر» مظلومان، بی‌پاسخ مانده است.

بیا، که زخم‌های این امت، مرهمی جز نگاه تو نمی‌شناسد بیا که منتظران، بی‌تو دردی مضاعف دارند؛ هم دردِ دشمن، هم دردِ مدعیان دروغین انتظار!

 

اما مولا!

انتظار، تنها به دعا و اشک نیست. انتظار، یعنی آماده بودن، یعنی برخاستن، یعنی کاری کردن پس امشب، در این شب مبارک، از تو فقط یک چیز می‌خواهم:

دعا کن در مسیر تو باشم دعا کن برای ظهورت کاری کنیم که اگر در روزگار نیامدنت سربازت نباشم، روزگار آمدنت هم مرا در سپاهت راهی نخواهد بود این را از عمق جان با نام «رها» نوشتم، شاید که رها شوم از بندِ بی‌قراریِ انتظار!

 

به قلم؛ دکتر مرضیه بختیاری

استاد دانشگاه و کارآفرین نمونه

 

انتهای پیام/۱۰۰۲/

 

 

 

ارسال نظرات
آخرین اخبار