۱۶ / خرداد / ۱۴۰۴ - 06 June 2025
04:46
کد خبر : 9691655
۱۷:۰۷

۱۴۰۴/۰۳/۱۲

واقعیت‌های جنگ تحمیلی تا ابد ماندگار خواهد شد

پیشکسوت و رزمنده دفاع مقدس گفت: جنگ واقعیت‌های بسیاری دارد که تا ابد ماندگار خواهد شد، رزمندگان باقی‌مانده از جنگ همگی بر این باورند که با خدا معامله کرده‌اند.

محسن سنجری پیشکسوت و رزمنده دفاع مقدس، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج از البرز، گفت: برای اولین بار در سال ۱۳۶۲ وقتی کلاس دوم راهنمایی بودم، با عضویت بسیجی به جبهه اعزام شدم.

واقعیت‌های جنگ تحمیلی تا ابد ماندگار خواهد شد

وی افزود: شرایط سنی‌ام هنگام اعزام به جبهه طوری بود که ما را به جبهه راه نمی‌دادند، شناسنامه برادرم را برداشتم و به اسم خودم کردم و با شناسنامه او که دو سال از من بزرگتر بود، رفتم.

این پیشکسوت جنگ ادامه داد: من و بچه‌های ساوجبلاغ و آبیک و نظرآباد ابتدا به پادگان دوکوهه قبل از عملیات خیبر رفتیم و به لشگر علی‌ابن‌ابی‌طالب ملحق شدیم و پس از آموزش‌های لازم، آماده‌ی عملیات خیبر شدیم‌.

وی اظهار کرد: در عملیات خیبر، در گردان امام رضا علیه‌السلام از لشگر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب، سازماندهی شدم و به خط زدیم که منجر به آزادسازی منطقه طلائیه شد، عملیات خیبر عملیاتی بود که برای ما خوشآیند نبود، چرا که در طلائیه محاصره شدیم و تلفات سنگینی دادیم و بچه‌های زیادی شهید شدند، من هم زخمی شدم.

سنجری خاطرنشان کرد: از سال ۱۳۶۲ اعزام‌هایم به جبهه به طور متناوب ادامه داشت، در ۱۷ سالگی پاسدار شدم و جزء پاسداران دهه اول هستم، بیشترین دوران پاسداری من در منطقه عملیاتی کردستان و شمال‌غرب کشور بود و تا پایان جنگ در کردستان در مبارزه با دمکرات‌ها حضور داشتم.

وی یادآور شد: هنگام اعزام به جبهه، نظر خانواده‌ام این بود که درس‌ بخوانم اما من با عشق و علاقه رفتم، ۱۳ سال سن کمی بود که هنگام اعزام داشتم، اسلحه کلاشینکف اندازه خودم بود، البته درس‌ام را هم در ایثارگران موفق شدم ادامه بدهم و دیپلم گرفتم.

سنجری با بیان اینکه شرایط آن دوران با دوران کنونی قابل قیاس نیست، اظهار کرد: ما در جنگ خودمان را پیدا کردیم، ما با اسلحه بزرگ شدیم و با آن زندگی کردیم، حالا شرایط طوری است که کمتر کسی مسائل مربوط به جبهه و جنگ را گوش می‌دهد، شاید خیلی‌ها باورشان نمی‌شود که اتفاقاتی که می‌گوییم واقعا برای ما در جبهه‌ها رخ داد.

وی اضافه کرد: شهید خرازی از فرماندهان جنگ می‌گفت؛ جنگ را درست بنویسید، نه درشت، ما فقط می‌نویسیم جنگ اما واقعیت‌های آن را بازگو نمی‌کنیم، جنگ واقعیت‌های بسیاری دارد که تا ابد ماندگار خواهد شد، رزمندگان باقی‌مانده از جنگ همگی بر این باورند که با خدا معامله کرده‌اند و بهترین گنجینه‌های حال حاضر هستند، بهترین دوستانم را در زمان جنگ از دست دادم، خاطرات آنها هیچگاه فراموش نمی‌شود، حالا من و دوستانم در بسیج پیشکسوتان سعی می‌کنیم آن خاطرات را بیان کنیم و جنگ را بازگو کنیم تا مردم بدانند که جنگ چه بود، جنگی که با دست خالی به دل دشمن زدیم، اما شجاعت و روحیه خودباوری باعث می‌شد که در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح بایستیم و مقاومت کنیم، عقب‌نشینی در مخیله‌مان نبود، در دسته‌ای بودم که از دسته ۱۶ نفره، ۳ نفر بازگشتیم، اما ناامیدی به خود راه ندادیم، ما یاد گرفته بودیم که چطور بجنگیم و چطور در جنگ زندگی کنیم.

سنجری گفت: رهبر انقلاب می‌فرمایند که به جوانان بها بدهیم، جوانان ما همان کسانی هستند که امام خمینی(ره) درباره‌شان گفته بود، یاران من در گهواره‌هایشان هستند، بچه‌هایی که حالا در راس امور هستند همان یاران امام خمینی(ره) هستند، این نسل همان ادامه‌دهنده‌ی راه شهدا و رزمندگان دفاع مقدس هستند و غیرممکن‌ها را ممکن خواهند کرد.

حالا ۵۴ سال سن دارم و اگر دوباره اتفاقی بیفتد باز هم آماده‌ی نبرد هستم، من جنگ را لمس کرده‌ام و همیشه آماده دفاع از میهنم هستم.

وی یادآور شد: در کربلای ۵ صدام دستور داده بود سنگرهایشان روشنایی برق داشته باشند، اما ما با توجه به شرایط کشورمان نداشتیم، حالا ما کجا هستیم و آنها کجا هستند، ما در علم موشکی جزو ۵ کشور برتر دنیا هستیم ولی آنها کجا هستند؟ ما پیشرفت‌هایمان را مدیون رزمندگان و جوانانی مانند شهید طهرانی‌مقدم هستیم که پس از جنگ نیز با آن تفکر در راه پیشرفت و اعتلای کشور تلاش کردند‌.

این پیشکسوت جنگ با تاکید بر اینکه جنگ، سراسر معجزه بود، افزود: در یکی از عملیات‌ها، گروهی بودیم که باید به خط می‌زدیم و معبر را باز می‌کردیم تا سایر رزمندگان جلو بروند، شاید باورتان نشود وسط یک میدان مین وسیع افتادیم، من تخریب‌چی بودم، عراقی‌ها مین‌های خود را نامنظم می‌چیدند و در یک خط نبود، گروهان ما وسط میدان مین افتاد و شاید ۲۰ الی ۲۵ دقیقه وقت داشتیم معبر را باز کنیم تا نیروها جلو بیایند، فرمانده‌‌‌ی ما که انسان عارفی بود، رو به ما کرد و پرسید، همه وضو دارید؟ گفتیم بله، گفت اگر ندارید تیمم کنید و دو رکعت نماز بخوانید، همه دو رکعت نماز خواندیم و با خدا راز و نیاز کردیم، پس از نماز، به طور نامنظم به دستور فرمانده، رو به جلو حرکت کردیم، آماده بودیم که روی مین‌ها برویم و راه باز شود اما در کمال ناباوری از میدان مین دشمن گذشتیم بدون اینکه حتی یک مین منفجر شود و به انتهای خط رسیدیم، این یک نمونه از امدادهای غیبی و معجزات جنگ بود که امثال آن نیز زیاد است‌.

وی در پایان تاکید کرد: توصیه من این است که خاطرات جنگ را از هیچ رزمنده‌ای جدا نکنید، ما رزمندگان با این خاطرات و گنجینه‌های جنگ زنده هستیم، اگر این گنجینه‌ها را بگیرید، ما را از ثروتی به نام خاطرات جنگ محروم خواهید کرد، دستنوشته‌ای از همرزم شهیدم همیشه با من همراه است و وصیت کرده‌ام پس از مرگم آن دستنوشته را در کفنم بگذارند، من مطمئنم با همین دستنوشته‌ای که از شهید دارم خدا دست مرا خواهد گرفت، سندی ارزشمند از شهیدی که ۳۵ سال پیش کنار من جنگید و افتاد و من نتوانستم پیکر او را به خاطر سن کم و جثه کوچکم با خودم بیاورم، پیکر او جا ماند و سال‌ها بعد تکه استخوان‌هایی از او بازگشت، امیدوارم من هم به دوستان شهیدم ملحق شوم.

 


گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید