به گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، چهاردهم و پانزدهم خردادماه، دو ایستگاه مهم و فراموشنشدنی از تقویم بیداری اسلامی هستند؛ دو صفحه از کتاب سرنوشت ملتی که در دل تاریکی، چراغی از ایمان و بصیرت افروخت و راه خود را یافت.
چهاردهم خرداد، فقط یک روز از تقویم نیست؛ روز وداع با بزرگمردی است که انقلاب اسلامی را نه با شمشیر، که با کلمه آغاز کرد. مردی که از میان حوزه برخاست، اما تا قلب تودههای مردم نفوذ کرد؛ عالمی که دلش برای محرومان میتپید و نگاهش افقی فراتر از مرزهای جغرافیا را میدید. امام خمینی(ره)، تنها یک رهبر سیاسی نبود؛ او یک روح بزرگ، یک حقیقت زنده، و یک مسیر روشن بود.
در آن سحرگاه تلخ خردادی، قلبی از تپش ایستاد که نبض تاریخ را در دست داشت. اما مگر میشود روحی را که با خدا پیوند خورده، دفن کرد؟ امام خمینی (ره) رفت، اما مکتبش ماند؛ صدای مظلومخواهیاش، فریاد عزتطلبیاش، و نگاه عدالتمحورش در گوش جان تاریخ پیچید و امت را تا همیشه بدهکار او کرد. آن وداع، وداع با جسمی بود که دهها سال بر دوش رنج و جهاد ایستاد، اما روحی که در کالبد انقلاب دمیده بود، جاودانه شد.
۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نقطه انفجار خشم یک ملت بود؛ خونی که از سینههای بیسلاح اما مؤمن جاری شد تا ریشه ظلم را بخشکاند. مردم، به عشق امامشان، به خیابان آمدند. نه از روی عادت، نه به اجبار، که از سر ایمان.
مردم ندای مرجعشان را لبیک گفتند، ایستادند، فریاد زدند و با گلوله پاسخ گرفتند. دهها شهید، صدها مجروح و هزاران خانواده داغدیده، سند گویای جنایت شاهنشاهی شد. اما مگر میتوان خون را خاموش کرد؟ آن روز خون فریاد زد، و فردای آن، ملت شنید.
قیام ۱۵ خرداد، سرآغاز حرکت عظیمی بود که سرانجام در بهمن ۵۷ به بار نشست. ریشهی آن قیام، عشق به امام، ایمان به اسلام، و بیزاری از طاغوت بود. امروز، وقتی به آن روز نگاه میکنیم، میفهمیم که آن فریادها در فضای خفقان آن سالها، آغازگر عصری نو بود؛ عصر بازگشت دین به صحنه جامعه، بازگشت مردم به میدان سیاست، و تولد نهضتی که افق مقاومت را ترسیم کرد.
بین ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۱۴ خرداد ۶۸، راهی مستقیم و بیانحراف امتداد یافته است: راه ولایت. آنچه ملت را در برابر دیکتاتوری پهلوی به قیام واداشت، همان چیزی بود که پس از ارتحال امام، در بیعت بینظیر مردم با خلف صالحش، حضرت آیتالله خامنهای، استمرار یافت: باور به ولایت فقیه، بهعنوان ستون خیمه اسلام ناب محمدی.
امروز، بعد از سالها، نام امام (ره) در خیابانهای غزه، در سنگرهای جنوب لبنان، در گامهای استوار نوجوانان جهادگر، در پرچم بهدوش دانشجویان عدالتخواه، در صدای بلند سربازان فرهنگی، و در اشکهای مادران شهدا زنده است. او، به حق «روحالله» بود؛ روحی که در جان ملت دمیده شد و فصلی نو در تاریخ گشود.
در امتداد این راه نورانی، بسیج بهعنوان یادگار حضرت روحالله، پرچمدار جهاد، بصیرت، خودسازی و خدمترسانی است. بسیج یعنی تبلور اندیشههای خمینی کبیر در قامت نسلهای تازه. در بیمارستانها، در اردوهای جهادی، در سنگر رسانه، در میدان مقاومت علمی، بسیجیان مشعلداران همان نوری هستند که از خرداد برخاسته است.
اگر امروز دشمن در جنگ ترکیبی علیه ملت ایران میتازد، پاسخ ما نه از جنس عقبنشینی، که از جنس شهامت است؛ همانگونه که امام (ره) فرمود: «ما برای شکستن ابهت ابرقدرتها قیام کردهایم» و این راه، همچنان ادامه دارد.
خرداد را باید ایستاده گریست؛ نه فقط به خاطر وداع، که بهخاطر عهد. وداع با امام، عهدی است برای ماندن پای آرمانها؛ یاد شهدای ۱۵ خرداد، مسئولیتی است برای ادامه دادن راه آنها. امروز، در پرتو هدایت رهبر فرزانه انقلاب، ملت ایران باردیگر در بزنگاه تاریخ ایستاده است؛ و چه باشکوه است ملتی که یادگار خرداد را در سینه دارد.
پس بیاییم در این ایام، نه فقط اشک بریزیم، که چراغ شویم؛ چراغی از بصیرت، ایستادگی، و امید. چرا که در مسیر نور، جای توقف نیست.
و این است بخشهای مهمی از وصیت روحالله:
«من با جرأت مدعیام که ملت ایران و تودهی میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله (ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی (ع) هستند... اینان هستند که این نهضت اسلامی را به پیروزی رساندند... و انشاءالله با تعهد و استقامت خود این جمهوری اسلامی نوپا را حفظ مینمایند. اینجانب به همهی نسلهای حاضر و آینده وصیت میکنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد، این انگیزهی الهی را که خداوند در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است، از دست ندهید... و در صراط مستقیم، با همت و اراده حرکت کنید...
تا این پرچم را به دست صاحب اصلیاش حضرت ولیعصر (عج) برسانید.»
خبرنگار: شیما ویس مرادی
انتهای پیام/