رمضانعلی را چند سال پیش اولین بار در دورههای توانمندسازی مدیران روابطعمومی در مشهد دیدم.
مردی با چهرهای مهربان و لبخندی همیشگی بر گوشه لب... و اولین برداشت من از این دیدار که آن را همیشه برایم ماندگار کرد سادگی و اخلاق خوش او بود.
دیروز وقتی خبر شهادت رمضانعلی چوبداری را شنیدم، در برزخ باور و ناباوری، خاطره خوش سفر مشهد ذهنم را درگیر کرد. نفس سفر منظورم نیست بلکه اهمیتی که او به نماز اول وقت میداد.
خاطره روزی که در سازمان بسیج برای رسیدن به نماز جماعت در تکاپو بودیم و او که اهل نماز اول وقت بود، حصیری پهن کرد و همان جا همه برای خواندن نماز به صف شدیم.
هنوز گیجم، هنوز ناباورانه این خبر را از دیروز میخوانم و دوباره میخوانم و به روزهایی که گذشت و ندانستم با یک شهید هممسیرم، غبطه میخورم.
و نمیدانم چرا این جمله سلول به سلول درونم تکرار میشد که؛ شهدا را از آخر مجلس چیدند... درست لحظههای آخر این جنگ ناجوانمردانه، آنهایی شهید شدند که خدا را هر لحظه در امور خود، ناظر بر اعمال دیدند. رمضانعلی چوبداری از جرگه شهدا بود و خوش بحالش که نام او هم در لشگر اخرالزمانی امام مهدی(عج) ثبت شد...
خداحافظ دوست شهیدم... و التماس شفاعت
هادی انصاری
انتهای پیام/۱۰۰۱