۱۰ / تير / ۱۴۰۴ - 01 July 2025
01:05
کد خبر : 9696206
۱۰:۱۶

۱۴۰۴/۰۴/۰۹
یادداشت:

محرم، جغرافیای دل‌های متحد

محرم که می‌رسد، ایران یکپارچه می‌شود، اقوام گوناگون، مذاهب متفاوت، زبان‌های متنوع و دل‌هایی با صدای واحد و آری اینجا در سایه پرچم سیاه حسین، مرز‌ها رنگ می‌بازند و تنها چیزی که می‌ماند، اشک و عشق است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، محرم که از راه می‌رسد، خیابان‌ها رنگ دیگری می‌گیرند؛ نه فقط سیاه از پرچم‌ها و کتیبه‌ها، که سرشار از هاله‌ای معنوی، بی‌صدا و پرصلابت، که در هیاهوی شهر نجوا می‌کند «حسین هنوز زنده است».

در کوچه‌های تب‌دار از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق، طنین «یاحسین» مشترک‌ترین زبان این خاک می‌شود، زبانی که هیچ مترجمی نمی‌خواهد، چرا که از دل می‌جوشد و با اشک معنا می‌گیرد.

محرم، بیش از آنکه تنها یک تقویم مذهبی باشد، یک میراث است، میراثی از ایستادگی، آزادگی و مهم‌تر از آن، همدلی و هر ساله، با آغاز این ماه، ملت ایران صحنه‌ای از نادرترین انسجام انسانی را به نمایش می‌گذارند که مردمان با گویش‌ها و گوینده‌های مختلف، با باور‌هایی که گاه در ظاهر متفاوت‌اند، همه زیر بیرق یک نام گرد می‌آیند و آن «حسین بن علی (ع)» است.

در همین روزها، مردمان بلوچ و کُرد، روحانی شیعه و برادر اهل‌سنت، نوجوان تهرانی و پیرمرد ترکمن، دوشادوش هم نذری می‌پزند، پرچم می‌دوزند، و در هیئت‌ها سینه می‌زنند و این تجلی وحدت، نه شعاری حکومتی است و نه صحنه‌سازی رسانه‌ای؛ بلکه حقیقتی است زنده، که ریشه در قرن‌ها فرهنگ حسینی دارد.

وقتی کاروان امام حسین (ع) در صحرای کربلا ایستاد، در برابر ظلم و بی‌عدالتی، پیامی را جاودانه کرد که هیچ مرز جغرافیایی یا اعتقادی نتوانست در گذر زمان آن را محدود کند.

او به انسانیت درس داد و همین است که امروز نیز، نام او توانسته میلیون‌ها دل را در گوشه‌گوشه ایران، بی‌تفاوت به تفاوت‌ها، به هم نزدیک کند.

باید پذیرفت که جامعه ایران، جامعه‌ای رنگارنگ است؛ قومیت‌ها و زبان‌های گوناگون، سبک‌های زندگی مختلف، و نگاه‌های گاه متقاطع، اما در محرم، همه این رنگ‌ها در یک قاب معنا می‌یابند؛ قابی از جنس اشک، از جنس سوگ، از جنس نور.

وقتی زن کُرد با لهجه شیرین‌اش نوحه می‌خواند، وقتی جوان آذری دمام می‌زند، وقتی اهل سنت جنوب، چای نذری پخش می‌کنند، نمی‌توان نگفت که امام حسین (ع)، حلقه اتصال همه آنهاست.

حتی میان نسل‌های مختلف، این وحدت جاری‌ست، نوجوانی که با تلفن همراه‌اش فیلم روضه می‌گیرد، همان‌قدر در این قافله شریک است که پیرغلامی که چهل سال است نخل می‌گرداند و این نسل‌ها، با همه فاصله ظاهری‌شان، در باور به مظلومیت حسین و حقانیت قیامش، همدل‌اند.

ایران، کشوری است که بار‌ها دشمنان‌اش کوشیده‌اند شکاف بیندازند میان قوم و مذهب، میان شهر و روستا، میان دین‌دار و کم‌باور، اما محرم، همان تاروپودی است که بار دیگر این دل‌ها را به هم گره می‌زند و در ایامی که رسانه‌ها می‌کوشند بر اختلافات انگشت بگذارند، هیئت‌های عزاداری عملاً نمایشگاه وحدت‌اند؛ جایی که شیعه و سنی، ترک و عرب، فقیر و غنی، کنار هم بر سفره حسین می‌نشینند و دل‌شان را با ذکر او یکی می‌کنند؛ و شاید زیبایی این وحدت، در طبیعی بودن‌اش باشد، چون هیچ اجباری نیست کسی را به گریه نمی‌توان واداشت. این اشک‌ها خودجوش‌اند؛ مثل چشمه‌ای که از دل کوه می‌جوشد و این خودجوشی، خود نشانه عمق پیوند مردم با امام‌شان است که آنان حسین را نه فقط در تاریخ، که در زندگی امروزشان جاری می‌بینند؛ و چه شیرین است که این وحدت، صرفاً احساسی و گذرا نیست بلکه هیئت‌ها به کانون‌های خدمات اجتماعی بدل شده‌اند و بسیاری از آنها در ایام محرم به خانواده‌های نیازمند کمک می‌رسانند، خون اهدا می‌کنند، یا برنامه‌های فرهنگی مشترک برگزار می‌کنند و این وحدت، به همدلی در عمل تبدیل شده است.

در جهانی که هر روز بیش‌تر از گذشته اسیر تفرقه و فردگرایی می‌شود، ایران محرم را فرصتی برای بازسازی پیوند‌های اجتماعی‌اش می‌داند و این پیوند، ریشه‌ای‌ست که اگرچه در کربلا کاشته شد، اما امروز در دل میلیون‌ها ایرانی سر برآورده است.

محرم، نه فقط سوگ حسین، که موسم شوق به هم‌بودن است؛ فرصتی برای آنکه دوباره به یاد آوریم، در میانه همه تفاوت‌ها، یک حقیقت ما را به هم پیوند می‌دهد که عشق به آزادگی، عشق به عدالت، و عشق به حسین.

نویسنده: مهوش رحیمی

گل آرا ظاهری
خبرنگار: گل آرا ظاهری

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید