رفتار و تصمیم‌های ترامپ، تکرار خطاهای تاریخی و نشانه‌ای از بی‌خردی

به گزارش خبرگزاری بسیج لرستان، یادداشت- غلامرضا مهرابی- تحلیگر سیاسی؛ تاریخ نشان داده همواره برای خروج از بحرن های سیاسی آنچه حائز اهمیت بوده تدبیر و واقع بینی است و تصمیم و اقدام با بی خردی به شکست و انزوا می انجامد و تمام کسانی که تاریخ مطالعه کرده اند بزرگترین فواید آن را تجربه و عبرت گرفتن از گذشته می دانند که کمک می کند تا از تجربیات گذشته درس بگیریم و از زمان حال و آینده درک بهتری داشته باشیم.

این اصلی ترین رسالت تاریخ است، در کتاب" تاریخ بی خردی" باربارا تاکمن" به وضوح می توان یافت که نمونه ای برجسته در تحلیل های خطای انسانی در حاکمیت در آن با پژوهش عمیق تاریخی نشان داده شده که چگونه به علت نادانی و غرور در جنگ ویتنام  بر اثر بی خردی نظامند  حاکمان ضربات جبران ناپذیری بر ملت ها و تمدن ها وارد شد.

تاریخ گاهی تکرار خطاها است نه تجربه واغلب اندیشمندانی مانند افلاطون و ارسطو و دیگر اندیشنمدان کلاسیک در آثارخود به مسائل اخلاقی ، نظم سیاسی ، فساد قدرت و آزادی پرداخته اند اما تنها ماکیاولی به طور صریح و بی پرده حکومت با نابخردی  را تحلیل می کند.

در این روایت تاریخی "تاکمن"سیاست استعمارگرایانه انگلستان در قبال آمریکا ، نابخردی پاپ های رنسانس در قبال اصلاحات پروتستانی و تکرار اشتباهات در ویتنام را تصمیم تروا بر پایه  نادیده گرفتن واقعیت و اصرار بر خطا می داند که اسنادی تاریخی است.

امروز رفتار و تصمیم های ترامپ نمونه ای واضح و پیچیده از همین  بی خردی تاریخی مستند شده به وسیله "تاکمن" است که شاید اگر زنده بود فصلی مستقل را به آن اختصاص داده بود.

تحلیل دن مک‌آدامزدر کتاب " ذهن دونالد ترامپ " ترامپ را مردی با ویژگی هایی مانند جاه طلبی غیر منطقی ، خود شیفتگی ، برون گرایی افراطی و  پرخاشگری توصیف می کند که نگران کننده و شایسته تصدی پست ریاست جمهوری نیست و تاکید بر ساختار شخصیتی او با میل شدید  در تسلط بر دیگران و سطح پایین توافق پذیری نشان می دهد که نه تنها مذاکره با وی بی معنا است بلکه ثبات جهانی را تهدید می کند و تصمیم های ناگهانی بر پایه بی خردی و بدون پشتوانه در دوران ریاست جمهوری اش بارها از او سرزده است. 

خروج از برجام در سال 2018 بدون درک درست از شرایط منطقه و تبعات ژئوپلتیکی که تنها بر مبنای لجاجت شخصی و رقابت های سیاسی داخلی طراحی شد و همچنین سیاست "فشار حداکثری" که  بدون هیچ هدف مشخصی ابلاغ می شد و چیزی را تحقق نبخشید بلکه آمریکا را در جامعه جهانی منزوی و موجب افزایش بی ثباتی در خاورمیانه شد، از جمله تصمیم هاو رفتارها و سیاست های زیانبارو بدون متکی به عقلانیت و نابخردانه ترامپ است.

فشارهای ترامپ برای آوردن ایران پای میز مذاکره  از جمله بزرگترین اشتباهات محاسباتی او بود زیرا تصور می کرد می تواند مانند برخی کشورها ایران را به راحتی تسلیم سیاست های کاخ سفید کند، اما واقعیت های منطقه ای خلاف آن را نشان داد و نه تنها ایران تسلیم نشد بلکه وجهه آمریکا نزد شریک های سنتی اش زیر سوال رفت.

در واقع نگاه ترامپ از روابط بین المللی بیشتر بر منطق گمانه زنی و تهدید برای  انجام معاملات تجاری وساخت برج و هتل  است و اداره جهان را این گونه تصور می کند با این دیدگاه برخی کشورهای منطقه نیز برای رسیدن به منافع کوتاه مدت با این سیاست ها همراه شدند اما تاریخ نشان داده همراهی با این گونه قدرت ها بر پایه بی خردی و به دور از عقلانیت مانند آنچه در افغانستان و عراق رخ داد ، نه تنها امنیت نمی آورد بلکه با ایجاد بی ثباتی در منطقه بحران زا نیز است. 

تداوم رویکردهایی مانند فشار نظامی بر ایران باز هم از دیگر تصمیم های نابخردانه و بی پایه و اساس و بدون نتیجه ترامپ است که نه تنها هزینه های سیاسی و اقتصادی برای آمریکا به دنبال دارد بلکه به افزایش نارضایتی و افت بیش از پیش جایگاه آمریکا  در جهان منجر می شود.

امروزنه تنها برنامه هسته ای ایران بر خلاف تصور و خواست ترامپ در سطحی بسیار فراتر از زمان برجام در سال 2015 است بلکه حمله نظامی به ایران موجب انسجام ملی بیشتر  و ایرانی مصمم تر برای پیشبرد برنامه های هسته ای حتی به صورت مستقل شد اما شایدبرای حفظ امنیت منطقه بازگشت به برجام یکی ازمعدود راه  حل ها  باشد که غرورسیاسی چهره ها و افرادی مانند ترامپ مانع از پذیرش این واقعیت است.
 
 بازگشت چهره هایی مانند ترامپ به قدرت و تداوم بی خردی در سیاست خارجی آمریکا با تکرار اشتباهات تاریخی جهان را به سوی بحرانی جدید سوق می دهد، در حالی که منطقه غرب آسیا به صلح پایدار از طریق احترام متقابل به وسیله مذاکره با واقع بینی سیاسی نیازدارد نه تهدید ، تحریم و جنگ که تنها به مشکلات و ویرانی ها می افزاید و هزینه بر است.

این در حالی است که تصور ترامپ از صلح خاورمیانه بدون درک واقعیت های تاریخی و دینی منطقه تنها با حمایت یکطرفه از رژیم صهیونیستی است که همان نتیجه بی خردی ترامپ و به گسترش خشونت و ایجاد ناامنی منجر می شود.

تاریخ نشان داده که خروج از بحران های سیاسی تنها بر پایه واقع گرایی ، خرد و تدبیر امکان پذیراست همانگونه که بی خردی چه از سوی روسای جمهور معاصر و چه پادشاهان قرون وسطی جز انزوا و شکست  به دنبال ندارد.

عهدشکنی آمریکا زبانرد جهانیان است ، بنابر این باید به این نکته توجه داشت که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بر بی اعتمادی به آمریکا و شخص ترامپ و غیر قابل اعتماد بودن در مذاکره با چنین فردی تاکیددارند و آن را پرریسک و بی فایده می دانند.

انتهای پیام /