به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، مبنی بر تقوا الهی، نماز، جنگ روایتها و مسائل شهری و منطقهای، به شرح زیر است:
الحمدلله ربّ العالمین و الحمد لله الذی أذهب عنّا الحَزَن، إنّ رَبّنا لَغَفورٌ شکورٌ والحمد لله الذی صَدَقَنا وَعدَه وَ أورَثنا الأرضَ نَتَبَوَّأُ مِن الجنّة حیثُ نَشاءُ أجرَ العاملین، نَشهد أن لا إله الا الله وَحدَه لاشریکَ له و نَشهد أن مُحمدا عَبدُه و رَسولُه وصَلّ اللهُ علیه و علی آله الأطیبین الأطهرین سیّما بقیةِ اللهِ الأعظم علیه الصلاه و السلام.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اللهم انصر الاسلام و أهله و ... عبادالله اوصیکم بتقوی الله
امام باقر علیه السلام در کلامی به جابر در خصوص دنیا اینگونه میفرمایند:
یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَیءِ الظِّلالِ، لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِهِ، الصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاصِ وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر.ای جابر! عمر مانند سایه رفتنی است؛ کلمهی توحید، مایهی عزّت اهل توحید است؛ نماز تثبیتکنندهی اخلاص و دورکنندهی کبر است.
آنچه حضرت باقر (سلام اللّه علیه) به جابر دربارهی دنیا فرمودند، این است: یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَیءِ الظِّلال عمر مثل سایه است؛ فَیء، آن سایهی بعد از زوال روز را میگویند.
همچنان که این سایه اعلام پایان روز است و هر لحظه به لحظهای که این سایه طولانی میشود، نشان میدهد که روز دارد تمام میشود. این عمر ما هم همین جور است.
اینجا «دنیا» یعنی عمر من و شما که مثل همین سایه است؛ هر چه این سایه طولانیتر میشود، معنایش این است که به آن آخِر داریم نزدیکتر میشویم.
بعضیها از اینکه سالِ گذشته تمام شد، سال نو شروع شد، خوشحال میشوند؛ خب، عیبی هم ندارد، چون عید است و خوشحالی اشکال ندارد، امّا توجّه به این نکته هم لازم است: سال که تمام میشود، یعنی عمر ما تمام میشود؛ در واقع این عمر ما است که دارد به پایان میرسد، به این توجّه باید کرد.
پیر و جوان هم ندارد؛ البتّه احتمال سر رسیدن اجل در مورد افراد پیر و مسن قهراً بیشتر است، امّا جوانها هم هستند.
ما در مجالس و محافل و نمازهای خودمان بعضی جوانها را داشتیم که سالهایی از سنین کنونیِ ما کمتر بودند، از دنیا رفتند؛ به این باید توجّه کرد که هر چه میگذرد، در واقع دارد به آن انتها نزدیک میشود.
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِه
بعد فرمود کلمهی لاالهالّااالله یعنی کلمهی توحید، اعزاز اهل دعوتِ لاالهالّااالله است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه وقتی شما میگویید لاالهالّااالله، عبودیّت غیرخدا را نفی میکنید.
مشکل اساسی مردم در طول تاریخ، عبودیّت غیر خدا بوده؛ مثل بندهی فرعونها بودن؛ الان هم همین جور است: بندهی پول، بندهی مقام، بندهی شهوت، بندهی قدرتهای بزرگ.
وقتی شما میگویید لاالهالّااالله، یعنی من فقط یک معبود دارم؛ نه پول را عبادت میکنم، نه مقام را عبادت میکنم، نه امپراتور را عبادت میکنم، نه فرعون را عبادت میکنم.
عبادت هم صرفاً این نیست که انسان تقدیس بکند طرف را؛ نه، ممکن است اصلاً قبول هم نداشته باشد در دلش آن را، امّا عبادتش بکند! عبادت یعنی اطاعت کردن با همهی وجود؛ این عبادت است.
پس وقتی که ما میگوییم لاالهالّااالله، در واقع داریم یک مایهی عزّت را برای خودمان تأمین میکنیم؛ یعنی «وَالاَغلـّْلَ التی کانَت عَلَیهِم»، خودمان را از این اغلال و قید و بند داریم رها میکنیم.
اَلصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاص
بعد فرمود نماز هم این خصوصیّتها را دارد که اوّلاً تثبیت اخلاص است، یعنی برای خدا کاری انجام دادن؛ چون نماز، ذکر خالص خدا است و هیچ چیزی مخلوطش نیست و از اوّلی که انسان تکبیرةالاحرام را میگوید، مشغول ذکر الهی است؛ البتّه اگر توجّه و حضور داشته باشد؛ حالا ما که حواسمان گاهی پرت بشود که هیچ؛ آن کسی که حضور قلب دارد و خود را حاضر در مقابل خدای متعال میداند، نماز او یکسره ذکر خدا است؛ هم با لفظ، هم با عمل.
ایستادن در مقابل خدا، رکوع کردن در مقابل خدا، سجودکردن در مقابل خدا، دست بلندکردن به دعا در مقابل پروردگار، ذکر خالص است و اخلاص را در دل انسان زیاد میکند.
وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر
کبر را هم از انسان دور میکند؛ چون انسان به خاک میافتد دیگر.
البتّه حواسمان جمع باشد که در این نمازهایی که میخوانیم، بخصوص حالا بعضیها از ماها که مثلاً فرض کنید امام جماعتیم و یک جمعیّتی پشت سرمان نماز میخوانند، این از آن حالتِ به اصطلاح به خود گرفتن عنوان، آن حالتِ اَشِر و بَطَر خارج بشود؛ یعنی تکبّر، غرور، خودپسندی؛ در حال نماز، انسان گاهی اوقات تصوّر کند که حالا این منم که دارم میخوانم و همهی این پانصدنفر و. پشت سر من هستند؛ این حالت به وجود نیاید. اگر این طور شد خودِ این مؤیّد کبر است؛ اگر این حالت نبود، آن وقت ضدّ کبر است؛ برای خاطر اینکه تعظیم است، تکریم است، به خاک افتادن است.
اگر انسان این ویژگیها را رعایت کند یکی از مهمترین مسائلی که انسان را از مسیر خدا و تقوا دور میکند را میتواند کنترل کند یعنی دنیا را، محبت دنیا و علاقه به دنیا است که در راس همه مشکلات است.
خدای متعال در آیه ۶۰ سوره احزاب میفرماید:! لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ و الذینهم فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلَّا قَلِیلًا
اگر منافقان و کسانى که در قلبشان بیمارى است و نیز کسانى که اخبار دروغ در مدینه پخش مى کنند دست از کارشان بر ندارند ما تو را بر ضد آنان مى شورانیم، و بر آنها مسلط خواهیم ساخت، سپس جز مدت کوتاهى نمى توانند در کنار تو در این شهر بمانند
مرجفون از ماده "ارجاف" به معنی اشاعه اباطیل به منظور غمگین ساختن دیگران است و اصل" ارجاف" به معنی اضطراب و تزلزل است و از آنجا که شایعات باطل، ایجاد اضطراب عمومی میکند این واژه به آن اطلاق شده است؛ لذا «مرجفون» شایعهسازانی هستند که در جامعه ناامیدی، ترس و دلهره ایجاد میکنند.
کسانی که به جبهه نمیرفتند، امّا در شهر شایعه میکردند که مسلمانان شکست خوردند و کفّار پیروز شدند یا پیامبر اسلام شهید شد، آنان با این اقدام زشت سبب نگرانی مردم میشدند؛ بنابراین مرجفون افرادی هستند که با سخنان، شایعهپراکنیها، موضعگیریها و اظهارنظرهای خود، جو عمومی جامعه را به سمت تشنج و آشوب روانی سوق میدهند.
آنها در ظاهر ممکن است لباس نقد یا تحلیل به تن کنند، اما در باطن، مأموریتی جز تزریق ترس، ناامیدی و بیاعتمادی به جامعه ندارند، مرجف نه صراحت دشمن را دارد و نه صداقت دوست را.
او در مرز میان دوست و دشمن حرکت میکند، با زبانی که به ظاهر خیرخواهانه است، اما در عمل، همصدا با رسانههای دشمن عمل میکند.
قرآن کریم در این آیه، به صراحت نسبت به خطر این گروه هشدار میدهد: «اگر شایعهسازان و شایعهپراکنان از کارشان دست بر ندارند، حتماً علیه آنها اقدامات لازم را انجام دهید» (لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ... الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِینَّکَ بِهِمْ). «لَنُغْرِینَّکَ» از «اغراء» به معنای چسباندن و کنایه از تسلّط همهجانبه است. اگر مرجفون (شایعهسازان و شایعهپراکنان) به اعمال تخریبی خود ادامه دهند دستور حمله عمومی و یورش به آنها را صادر خواهیم کرد، تا با یک حرکت مردمی مؤمنان، همه را از مدینه ریشه کن سازیم، و آنها نتوانند دیگر در این شهر بمانند؛ و هنگامی که از این شهر رانده شدند و از تحت حمایت حکومت اسلامی طرد گشتند "هر کجا یافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسید"! (مَلْعُونِینَ أَینَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا (احزاب: ۶۱)).
این آیه نهتنها به خطر مرجفون اشاره دارد، بلکه یک اصل تحلیلی مهم را نیز مطرح میکند: هر تحلیلی که نتیجه آن ایجاد ترس، اضطراب و ناامیدی در جامعه باشد، از منظر الهی مردود است.
تخریب امنیت روانی، کارویژه مرجفون
امنیت روانی، یکی از مهمترین ارکان ثبات و پیشرفت هر جامعهای است.
جامعهای که از نظر روانی متزلزل باشد، نمیتواند در برابر چالشها و تهدیدات خارجی مقاومت کند. مرجفون با آگاهی از این موضوع، به دنبال ایجاد اضطراب و ناامیدی در میان مردم هستند.
آنها با بزرگنمایی مشکلات، تحریف واقعیتها و انتشار شایعات، تلاش میکنند تا اعتماد عمومی به نهادها، مسئولین و آینده کشور را تضعیف کنند. این جریان، پیروزیهای ملی را بیاثر جلوه میدهد، دستاوردها را کوچک میشمارد و با ایجاد تردید، روحیه مقاومت و ایستادگی را در جامعه کمرنگ میکند.
نقش کلیدی مرجفون در جنگ روایتها
مرجفون در جنگ روایتها نقش کلیدی دارند، آنها با استفاده از ابزارهای رسانهای و شبکههای اجتماعی، روایتهایی را ترویج میکنند که به نفع دشمن و به ضرر منافع ملی است.
این افراد ممکن است به ظاهر در حال نقد مشکلات داخلی باشند، اما در عمل، با تضعیف روحیه عمومی، راه را برای نفوذ دشمن هموار میکنند.
به همین دلیل، مرجف بودن در دنیای امروز نه یک انحراف فکری، بلکه یک خیانت عملی است.
سفسطههای مرجفون
جریان مرجفون برای پیشبرد اهداف خود، به دو مغالطه اصلی متوسل میشود: «آزادی بیان» و «عقلانیت».
آنها ادعا میکنند که سخنانشان در چارچوب آزادی بیان و تحلیل عقلانی مطرح میشود، اما این ادعاها تنها پوششی برای پنهان کردن نیت واقعی آنها است.
آزادی بیان، ارزشی والاست که برای رشد افکار و پیشرفت جامعه ضروری است، اما این آزادی، مرزهایی دارد. یکی از این مرزها، جلوگیری از ایجاد تشنج و اضطراب عمومی در جامعه است.
سخنانی که به جای اصلاح و پیشرفت، به تخریب و ناامیدی منجر شوند، نمیتوانند تحت لوای آزادی بیان توجیه شوند.
از سوی دیگر، مرجفون ادعای عقلانیت دارند، اما عقلانیت واقعی با ترس و ناامیدی سازگار نیست. عقلانیت به معنای محاسبه درست و تصمیمگیری مبتنی بر منطق و واقعیت است، نه فرار از میدان و ترویج ترس. قرآن کریم به صراحت مرجفون را به دلیل ایجاد تشنج و ناامنی روانی محکوم میکند و حتی پیامبر (ص) را مأمور میکند که در صورت ادامه یافتن اقدامات این گروه، با آنها برخورد قاطع کند.
این نشاندهنده اهمیت حفظ امنیت روانی جامعه و لزوم مقابله با کسانی است که به نام عقلانیت، ترس و تردید را در دل مردم میکارند.
خطر رهاشدگی مرجفون در جامعه
اگر مرجفون در جنگ روایتها رسوا نشوند، خطر آن وجود دارد که به تدریج در جایگاههای تصمیمسازی نفوذ کنند. آنهایی که امروز به مرجفون بیتوجهی میکنند، فردا در دام تردیدها و ناامیدیهای ناشی از اقدامات آنها گرفتار خواهند شد.
برای مقابله با این جریان، لازم است حساب مرجفون از مردم عادی جدا شود. مردم همواره در میدانهای مقاومت و ایستادگی حضور داشتهاند، اما مرجفون در بزنگاههای حساس، به جای تقویت غیرت و شجاعت، ترس را ترویج کردهاند.
مقابله با مرجفون نیازمند هوشیاری عمومی و اقدام بهموقع است.
رسانهها، نخبگان و نهادهای فرهنگی و سیاسی باید با افشای ماهیت این جریان، مانع از تأثیرگذاری آنها بر افکار عمومی شوند.
همچنین، لازم است با استفاده از ابزارهای قانونی و فرهنگی، مرجفون ادب شوند تا امنیت روانی و وحدت ملی که با زحمت به دست آمده، حفظ شود.
برای حفظ وحدت و امید ملی، لازم است مرجفون رسوا شوند و از نفوذ آنها در افکار عمومی و جایگاههای تصمیمسازی جلوگیری گردد.
در این راستا، هوشیاری مردم، رسانهها و مسئولین، و همچنین تقویت روایتهای مثبت و امیدبخش، میتواند سدی محکم در برابر این جریان باشد.
تنها با این رویکرد میتوان از امنیت روانی جامعه محافظت کرد و راه را برای پیشرفت و سربلندی کشور هموار ساخت.
پس باید مراقبت کرد مرجفون ممکن است یک اشخاصی باشند و ممکن است یک جریان فکری و حزبی باشد، برخی در خلال جنگ بیانیههایی منتشر کردند و نسخه غلط اقتصادی دادند و حتی نسخه غلط حرکت در مسیر مذاکره و دست برداشتن از نشان دادن قدرت نظامی، مذاکره یک تاکتیک است برای از بین بردن اهداف خصمانه دشمن یا به نتیجه میرسد یا نمیرسد، هدف ما نیست که کارها را متوقف آن کنیم، البته در هر زمانی هم مناسب نیست از آن استفاده کنیم، برخی زمانها هم این نگاه تاکتیکی تبدیل شد به راهبرد در برخی دولتها که هنوز که هنوز است ما گرفتار آن نگاه غلط هستیم، مانند این جریان مکانیزم ماشه که در برجام دشمنان گذاشتند و مسئولان وقت مذاکره کننده آنرا انکار میکردند که کارشان پیش برود و الان اورپای خبیث از آن برای فشار بر ایران میخواهد استفاده کند، هرچند به لحاظ حقوقی میگویند نمیتواند ولی دشمن، دشمن است کار خودش را انجام میدهد، اگر به ملاحظات قانون بین الملل توجه میکردند که تا الان نتانیاهوی کودک کش باید داخل زندانهای بین المللی بود و قانون جنگل حاکم بر دنیای امروز نبود، اما چیزی که الان بشدت به آن نیازداریم:
الف. اتحاد است، که الحمدلله به شکل کلی در سطح کشور بوجود آمده، هر آنچه برهم زننده آن باشد باید از آن دوری کرد، البته این هم بهانهای نباید بشود برای برخی که بخواهند بهرههای خودشان را با سوءاستفاده از این جریان ببرند، وحدت و اتحاد مردم حول ولایت و انقلاب و ایران عزیز شکل گرفته نه جریان و حزب و ...، کسی مصادره نکند این موضوع را، و باید بر حذر بود، حضرت آقا فرمودند درب نقد نباید بسته شود، اما نقدی که منصفانه باشد، با ادبیات درست از آن استفاده گردد، چه در داخل شهر چه داخل کشور این نکته ضروری و لازم است و حوداث و جریانات را باید به اندازه خودش دید، نه مسئلهای که فرضا داخل شهر اتفاق میفتد را آنقدر بزرگ کنیم که یک چیز حیثیتی شود و نه آنقدر کوچک ببینیم که آثار مخرب آنرا نادیده بگیریم یا در فضا کشور هم همین است.
ب. حمایت نیروهای مسلح و تقویت نقاط قوت همیشگی، ایران در مسیر حاکمیت اسلام حرکت میکند و زمینه سازی ظهور بنابراین دشمنهای اصیل و کافر پیشه مانند آمریکا و اسرائیل دارد و مستکبرین که همه قیام کردند بر علیه ایران اسلامی.
این اقدام غلط بر اثر یک تحلیل غلط است که دشمنِ این مسیر را آدم نشناسد و بگوید ما مثل ژاپن باید بشویم و دست از تقویت موضوعات نظامی باید برداریم و موضوع موشکی و ... و عدهای هم پای این بیانات، کف بزنند، اما حالا دیدیم که قانون جنگل بر دنیا حاکم است و کشورهای صاحب قدرت در زمینههای مختلف میتوانند میدان داری کنند که ایران اسلامی هم یکی از آن موثرین است و این دفاع مقدس ۱۲ روزه این میدان داری را قدرت بیشتر بخشید و درهای فتوحات جدیدی را بروی ملت قهرمان ایران اسلامی و مسلمین راستین عالم باز کرد.
حضرت آقا در دیدار رئیس محترم قوه قضاییه و کارکنان آن قوه نکات بسیار مهمی را مطرح فرمودند یکی از نکات مرتبط با بحث ما، جریان تشکیل پروندههای داخلی و بین المللی علیه اقدامات خرابکاری و تروریستی آمریکا، همانطور که آنها دادگاهشان حکم میکند و از پولهای بلوکه شده ما به عنوان غرامت بر میدارد، ما هم بر اساس قانون خودمان با محکمهای که بر پا گردد، دستور توقیف محمولههای نفتی آمریکا را بدهیم به میزان خسارتهایی که دیدیم اعم از انسانی و منازل مسکونی و مسائل نظامی و ...، به برآورد خسارتی که بشود، به همان میزان بلکه بیشتر به جهت تنبیه او، دستور توقیف نفکشها و کشتیهایی که برای آمریکا کالا حمل میکنند، داده شود و نیروی نظامی ما هم اقدام عملی آنرا انجام دهد، همان کاری که سال ۱۴۰۲ انجام دادیم. این میشود ضمانت اجرایی حکم دادگاه ما و تامی خسارتی که دشمن به ما زده، این هم یم اقدام مطابق قوانین بین المللی است، اگر دشمن سنگینی اقدامش را در همه زمینهها حس کند، عقب مینشیند در بعد نظامی این را حس کرد لذا اسرائیل خبیت در روز ۵ جنگ به آمریکا پیامهای درخواست آتش بس خودش را داده، خب ملعون تو که نیتوانی ادامه بدی که بعد ۵ روز پیام آتش بس میدهی، غلط میکنی لقمه بزرگتر از دهانت را برمی داری، اینجا ایران اسلامی است هر کسی نگاه چپ بکند، با اقتدار تحت فرمان ولی امر مان پوزه اش را به خاک میمالیم.
در خصوص موضوع برق هم عرض کنم، من اینکه ما در مصارفمان دقت کنیم و صرفهجویی داشته باشیم درخواست مجددی از عزیزان در امور برق داریم که اولاً جای تشکر داریم از تلاشهایشان میدانیم که در اختیار آنها نیست، حداقل اطلاع رسانی مستمر که امکانپذیر است، حتی اگر حادثهای باعث قطعی برق شده را اعلام کنند تا مردم در ابهام نمانند بارها عرض شد که این توجه و روشن شدن میتواند همراهی ایجاد کند هرچند مسئولان کشور باید زودتر فکر عاجلی بردارند برای حل موضوع.