تعامل سازنده با غرب اگر چهارچوب های فکری دوران اصلاحات باشد به معنای مرگ انقلاب است
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از خرم آباد، متن نامه سرگشاده رئیس جمهور خطاب به رئیس جمهور به شرح زیر است:
سلام علیکم
حضرتعالی در صحبتی که روز جمعه پیرامون مسائل هسته ای
داشتید فرمودید – نقل به مضمون- که توافق هسته ای گام اول در راستای همکاری سازنده
با جهان است و مسئله فقط مسئله هسته ای نیست و همچنین فرمودید که عده ای در ایران
هستند که اعتقاد دارند یا باید با قدرتها بجنگند و یا تسلیم شوند. از این سخنان
دوبرداشت می توان کرد.
در برداشت اول که
ان شاالله منظور حضرتعالی هم در این جهت باشد این است که سخنان شما را باید در
چهارچوب نرمش قهرمانانه تحلیل کرد و آن را صرفا یک تاکتیک در مقابل غرب برای
انتقال دانش و فناوری که نقاط مثبت این تمدن می باشند، دانست.
اما اگر مسئله همکاری سازنده با غرب را در چهارچوبی غیراز
نرمش قهرمانانه یعنی در چهارچوب های فکری
دوران سازندگی و اصلاحات بررسی کنیم معنایی غیر از سازش نمی دهد و این برای یک
جامعه انقلابی – بی تعارف بگوییم- به معنای مرگ انقلاب و عدول از ارزشهای انقلاب
می باشد.
اما چرا ما نگارندگان این نامه این دیدگاه را داریم؟ پاسخ
را باید در علت این دشمنی واکاوی کرد. علت دشمنی انقلاب ایران با حکومت ایالات
متحده به ماهیت این دو نظام حکومتی برمی گردد و اساسا این دو دیدگاه با یکدیگر
منافع مشترکی ندارند که این منفعت مشترک تبدیل به نقطه ی تفاهمی بشود. ماهیت آمریکا
یک ماهیت استکباریست این خوی استکباری هم با مطالعه تاریخ ایالات متحده وهم مطالعه مبانی سیاسی غرب
به راحتی مشخص می شود.
تمدن غرب برمبنای اومانیسم
تشکیل یافته و مرزی برای امیال انسانی نمی شناسد؛ تمدن وحشی غرب ریختن خون هزاران
زن و کودک برای چپاول وغارت ثروت های ملی آنان و همچنین غرق کردن جوانان در شهوات
جنسی و پول پرستی و ویران کردن بنیان خانواده و از بین بردن استعدادهای بشری و
هزاران ظلم دیگر، را نه تنها به عنوان
ایرادی نمی شناسد بلکه مشروع می داند.
در تمدن مغرب زمین
حقوق و اخلاق منبع الهی ندارند و در نظام سرمایه داری که امروزه حاکم بر سرنوشت
ملل غربی می باشد اجازه رشد استعدادهای
انسانی به اندازه ثروت افراد می باشد یعنی اگر فردی دارای استعداد های بالقوه خدادادی
باشد اما پول و ثروت نداشته باشد امکان رشد در چنین جوامعی – به طور کلی – نخواهد داشت
مگر به استخدام صاحبان قدرت و سرمایه دربیاید؛ چرا که دراین کشورها هرچه پول
بیشتری داشته باشی آزادی بیشتر و امکانات بیشتری خواهی داشت. سلاح، رسانه، بهداشت،
آموزش و... همه و همه در اختیار سرمایه دار است .
بدون شک این تمدن از نقاط مثبت برخوردار می باشد که علم بالا در
زمینه های متنوع از جمله مهمترین این نقاط است؛ اما همین علم و فناوری را ما با اصلاح
در مبادی این علوم و تصفیه نقاط ضعف فناوری ها می خواهیم مانند همین خواستن فناوری
هسته ای ولی رد سلاح اتمی .
آرمان های ملت ما و
مبانی ملت ما درست در نقطه ی مقابل تمدن شرک آلود غرب قرار دارد. در فرهنگ اسلامی
خدا مبناست نه انسان حقوق و اخلاق منبع الهی دارند نه غیر آن. در اسلام و انقلاب
اسلامی انسان، انسانیت دارد و امیال انسانی یله و رها نیستند همه استعدادها باید
محیط یکسان برای رشد داشته باشند – صحبت از آنچه باید باشد و نه آنچه هست، می باشد
– این مبانی انقلاب را مکلف کرده از حقوق تمام مستضعفان عالم دفاع کند و با حکومت
بدون حد و مرز پول و شهوت جهانی به مبارزه برخیزد بدون شک همانطور که امام راحل
فرمودند – نقل به مضمون- که زورگویان عالم دست از سر شما برنمی دارند مگر اینکه
شما از عقیده خود دست بردارید آنان فقط هنگامی رابطه ی بدون تنشی با ایران خواهند
داشت که ما دست از انقلاب کشیده باشیم.
این نامه را به حضرتعالی از روی شکم سیری ننوشتیم بلکه غرض
این بود که بگوییم رابطه با غرب به سردمداری آمریکا را به عنوان تاکتیک می پذیریم
اما رابطه ی سازنده با غرب را به عنوان اصول سیاست خارجی نظام هرگز.
اصول سیاست خارجی نظام حفظ استقلال ملی و ایجاد اتحاد در
ملل اسلامی و بیداری و حاکم کردن تمام مظلومان ومستضعفان عالم است. در اینجا مغتنم
است که بگوییم بدون شک رفتار دولت در مسائل اقتصاد و فرهنگ در دو حالت مذکور-
رابطه با غرب به عنوان تاکتیک یا یک اصل سیاست خارجی- کاملا متفاوت از هم خواهد
بود. درپایان امیدواریم که حضرتعالی در سال همدلی و هم زبانی دل به دل ملت داده و
سخن این فرزندان کوچک ملت را از روی خیرخواهی بدانید.