بسم الله الرحمن الرحيم
اين که معاونت محترم فرهنگي نسبت به پوشش دانشجويان دغدغه پيدا کرده ذاتا اتفاق خوبي است. ما هم خوشحاليم... اين که خواسته اند کار غافلگير کننده و هنرمندانه اي انجام بدهند و کاملا غير مستقيم راه راست را نشان بدهند هم اتفاق خوبي است. حتي اينکه در تعطيلات عيد به فکر بوده اند و اين کار را انجام داده اند، نشان مي دهد دغدغه ي جدي دارند . اما چيز هايي هست که روي اعصاب دانشجو راه مي رود و نمي گذارد دانشجو به راه راست هدايت شود.
قوانين پوشش در دانشگاه ما يا وجود خارجي دارند يا ندارند ! اين قوانين يا مبناي تجربي و روانشناختي صرف دارند ؛ يا آن که با تکيه بر عقل و وحي و استفاده از علوم و واقعيات روز تدوين شده اند. حقيقت آن است آنچه دانشگاه انجام مي دهد، و آن نتيجه اي که گرفته مي شود، نه تناسبي با عقل و وحي دارد ؛ نه حتي با مبناهاي روانشناختي صرف سازگار است. مي بينيم در آرايش و پوشش ما نه سادگي پوشش در دانشگاه هاي غربي ديده مي شود ؛ نه حدود شرعي معين شده در منابع معتبر دين، رعايت مي گردد. معمولا ملغمه اي از سليقه مامور محترم با تکه ي ناقصي از وحي به همراه بسته اي از توصيه هاي روان شناسانه به دانشجو تحويل داده مي شود و چيزي بدتر تحويل گرفته مي شود. اين نتيجه ي تلخ و عجيب و غريب، نشان مي دهد که احتمالا چندين جاي کار مي لنگد.
وقتي دانشجوي غربي از چرايي قوانين سوال کند، او را ارجاع نمي دهند به قوانين ايران در موضوع پوشش! به او نمي گويند توي دانشگاه شيراز و تهران و اصفهان و مشهد چه پوششي مناسب و پسنديده هست و چه چيزي پسنديده نيست. احتمالا او را ارجاع مي دهند به حجم عظيمي از تحقيقات و آمار ها و قوانين اصلي که قوانين پوشش در دانشگاه، نتيجه ي طبيعي آن هاست. آن ها قوانينشان را وحي منزل نمي دانند و دانشجو اگر مرد است! مي رود با تحقيق و آمار و پژوهش نشان مي دهد که قانون غلط است. اين چيزي است که معاونت فرهنگي به آن توجه نکرده اند. کجاي دانشگاه هاي ما و سيستم آموزشي ما شبيه غرب است که نحوه ي پوشش ما شبيه باشد؟ شايد لازم باشد معاونت لطفي کند و سيستم آموزشي دانشگاه هاي غرب را هم تابلو کند و بچسباند به در و ديوار تا بدانيم چرا آنجا هيچ دانشجويي اعتراض نمي کند به قوانين پوشش!
ديگر آن که ما هميشه گفته ايم ايران قرار نيست همان غرب باشد با يک سري ملاحظات شرعي و اسلامي. پس دانشگاه ايران هم قرار نبوده هر کاري بقيه کردند، تکرار کند با يک سري قيود شرعي ! اين که قانون گذار از تجارب کشور هاي ديگر براي نيل ما به اهداف خودمان استفاده کند يک حرف است ؛ اين که بردارد قانون غربي را بگذارد جلويش و در همان ادبيات، رساله را پياده کند، يک حرف کاملا جداي ديگر است. اين کار را که کرد، مجبور است براي دفاع از خودش سرچشمه و منبع رونويسي اش را نشان بدهد. به جاي آن که وحي منزل را نشان بدهد و روشن فکرانه اجازه بدهد هر کسي براي اجرا شدن وحي منزل پيشنهادي بدهد .
بگذريم که اينجا در پاسخ دانشجوي معترض به تذکر، اگر مامور محترم معذور نباشد ؛ خودش حجاب کاملي داشته باشد و حقيقتا نسبت به مساله ي حجاب نگران باشد ، سر دانشجوي پرسشگر داد نمي کشد و نمي گويد: قانونه! اما بدي کار اين است که دانشجوي منتقد، وقتي وحي منزل را مي بيند، مي گويد برو بابا! اينجاي کار جاي نگراني دارد. اينجاي کار تلخ است. اينجا دانشجو به جاي آن که تلاش کند وحي منزل درست فهميده و اجرا بشود، هوچي گري و سر و صدا مي کند و تلاش مي کند با يقه گيري حرفش را به کرسي بنشاند. اينجاي کار هيچ تناسبي با شان دانشجو و محيط علمي دانشگاه ندارد و ما همگي، مخالف و موافق، بايد اينجاي کار را تصحيح کنيم.
اين که برخي دوستان دانشجو و مسئولان ما معتقدند پوشش و ميزان و نوع آن امر شخصي است، يک بحث است. اما اين که همين بزرگواران به بهانه ي شخصي بودن اجازه ي بررسي عقلي پوشش را به خود و ديگران نمي دهند و مي خواهند با استفاده ي ابزاري از کلمه ي آزادي دهان همه را ببندند بحث ديگري است. شايد همين جريان راه را براي همه بسته باشد. همين که اجازه ي بررسي و تفکر به هم نمي دهيم...
حقيقت آن است که مشکل حجاب در دانشگاه با حراست،با نصب قوانين پوشش دانشگاه هاي ينگه دنيا ، با علم کردن هفت خوان رستم و کاشتن چندين فقره انسان براي تذکر هاي مدام و تکراري حل نمي شود. البته اين راه ها _ که مثل خيلي چيزهاي ديگر به شدت بوي دولتي بودن و نفتي بودن مي دهد _ براي ساکت و راضي کردن موافقان حجاب و متعادل کردن وضع حجاب مخالفان بکار مي آيد. اما واقعا گرهي نمي گشايد و هزينه هاي مستمر بي فايده! نتيجه هم مسئولين عصباني و دانشجويان عصباني تر و چقدر تلخ...
اين وضع قابليت عوض شدن دارد. فقط کمي همت و حوصله لازم است. مسير فعلي ما بس نگران کننده است و نهايت خوبي هم نخواهد داشت. تغيير مسير نيازمند عزم جدي دانشجويان و مسئولان است.
مدل هاي جالبي هم براي تغيير ندادن اين مسير وجود دارند. اين که مسئولان براي ساکت کردن دانشجويان معترض به وضع موجود و فرار از زير بار مسئوليت، به برخي ژست هاي کثيف شبه روشنفکري متوسل شوند و بگويند "دانشگاه، وظيفه اي درباره ي پوشش دانشجو ندارد و وظايف مهمتري دارد که پرداختن به اين مسئله، انجام آن وظايف را دچار خدشه يا چالش جدي مي کند" ؛ اين که طبق معمول، براي مدتي موضوع، جدي گرفته شود و پس از آن با حاشيه ها و هيجانات ساختگي ديگر فراموش شود ؛ اين که مسئله را به درستي فهم نکنيم و عوامل مختلف دخيل در آن را نسنجيم. وقتي مي گوييم مسئله ي حجاب علاوه بر تذکر لساني و اجبار قانوني و بخشنامه، به کار فرهنگي احتياج دارد، کسي نبايد تعداد همايش و در واقع نمايش! برگزار شده با اين موضوع را نشانمان بدهد. بايد هزينه ها و اهداف و آمار تاثير گذاري با هم سنجيده شوند تا نتيجه ي درستي بگيريم...
چه بايد کرد؟
به مسئول يا مسئولان محترمي که بايد فورا در اين زمينه کاري جدي و غير تبليغاتي بکنند؛ کاري واقعي که احتمالا ارتباط خاصي بين انجام آن و حقوق و مزاياي اين و آن و مراتب بالاتر وجود ندارد ؛ کاري که تاثير و نتيجه ي آن ممکن است آن قدر دير ديده شود که ديگر کسي از ايشان تشکر خشک و خالي هم نکند ؛ مي گوييم انجام موارد زير ضروري است:
1. تشکيل يک کميته تخصصي با حضور اعضاي جوان، دلسوز، دغدغه مند و با تجربه و کار کرده در موضوع حجاب و با حضور مداوم و موثر شخص رياست محترم دانشگاه
2.تعيين تمامي عوامل مستقيم و غير مستقيم موثر بر پوشش دانشجويان که دانشگاه توان تغيير آن ها و تاثير بر آن ها را دارد.
3. استفاده از نظرسنجي هاي روان شناختي براي انتخاب روش هاي موثر تبليغي متناسب با سلايق و علايق دانشجويان
4. تعيين بازه زماني براي تغيير تدريجي وضع موجود به سمت وضع مطلوب با شاخص هاي واضح و قابل اندازه گيري و مطالبه از کميته مورد نظر
5. استفاده از نظر دانشجويان درباره آن چه موجود است و انتشار مداوم نظرات دانشجويان نسبت به عملکرد دانشگاه در اين باره
6. اجازه ندادن به احزاب و جناح هاي سياسي غير دانشگاهي و غير علمي براي جو سازي عليه کميته مورد نظر
7.تعيين و تشريح کامل وظايف همه ي تشکل هاي دانشجويي با همکاري دبيران محترم در اين باره و گزارش صريح درباره ي عملکرد هر يک از تشکل ها
8. بررسي کار هاي انجام شده تاکنون و نتايج آن ها و عدم تکرار اشتباهات
9.تصحيح قوانيني که تا به حال هيچ گرهي نگشوده اند و ارتباطي به قوانين شرعي و اهداف دانشگاه هم ندارند.
10. وضع قوانيني که در وضعيت کنوني قابل اجرا باشند و اجراي دقيق و محکم همان ها و تکميل تدريجي آن ها
به نظر مي رسد کوچکترين غيرت ديني و اخلاقي، کمترين احساس مسئوليت و درک تاثير اساسي مسئله ي پوشش و ظاهر دانشجو بر فعاليت هاي علمي دانشگاه، باعث خواهد شد مسئولان نسبت به آن و ريشه هاي مهم و اساسي اش بي تفاوت نباشند و پاسخ شفاف و جزيي به محتواي اين نامه از جانب ايشان داده شود. ما منتظريم و اميدواريم مسئولان امر واجد اين حداقل هاي لازم باشند.
والعاقبه للمتقين
بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز
مجمع یادواره شهدای دانشگاه شیراز
مجمع دختران مسلمان دانشگاه شیراز
هیات محبین اهل بیت دانشگاه شیراز
کانون مهدویت دانشگاه شیراز