خبرهای داغ:

چرا عربستان همچنان بر طبل جنگ می‌کوبد

عربستان هنوز نتوانسته است از بحران جانشینی ناشی از مرگ ملک عبدالله به‌طور کامل عبور کند و عزل و نصبها در این کشور کماکان ادامه دارد.
کد خبر: ۸۵۴۲۱۰۷
|
۲۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶

به گزارش خبرگزاری بسیج، یکی از سؤالاتی که در خصوص تجاوز نظامی عربستان به یمن مطرح است این است که چرا این کشور علی‌رغم اینکه به هیچ یک از اهداف اعلامی و غیر اعلامی خود از این تجاوز دست نیافته است همچنان بر ادامه حملات خود اصرار می‌ورزد آن هم در شرایطی که این حملات فقط می‌تواند پرونده جنایات جنگی عربستان را قطورتر کند که برابر اصول و قوانین بین المللی در همه شرایط زمانی قابل پیگرد است.

آنچه در این میان قابل تأمل است اینکه عربستان دیگر سازمان ملل را نیز به حساب نمی‌آورد و در حالی که بان کی مون دبیر کل این سازمان پیشنهاد آتش‌بس انسان دوستانه داده بود که قرار بود از روز جمعه به مرحله اجرا در آید اما فقط چند ساعت بعد از اعلام از سوی عربستان نقض شد و فرماندهی نیروهای این کشور که مسئولیت جنگ علیه یمن را به‌عهده دارد در اظهاراتی اعلام کرد: سازمان ملل برای آتش‌بس با ما هماهنگ نکرده بود .

این دقیقاً همان ادبیاتی است که رژیم صهیونیستی هنگام تجاوز به لبنان و یا غزه از آن استفاده می‌کرد و بدون رعایت هیچ ملاحظه انسانی بر حملات خود ادامه می‌داد و حتی اهداف سازمان ملل را مورد هدف قرار می‌داد، حال سؤال این است: عربستان با چه پشتوانه‌ای به تجاوزات ضد انسانی و مواضع گستاخانه ادامه می‌دهد و چه اهدافی را در این باره دنبال می‌کند؟

عوامل مؤثر بر استمرار تجاوزات عربستان به یمن

یکی از عوامل مؤثر در این زمینه شکست اهداف عملیات نظامی عربستان در یمن است و در حالی که عربستان فکر می‌کرد ظرف حداکثر دو هفته اهداف نظامی و سیاسی خود را در یمن محقق خواهد کرد اما اکنون در حالی که بیش از یکصد روز از این تجاوز می‌گذرد اما عربستان نتوانسته است به هیچ یک از اهداف سیاسی و نظامی خود جامه عمل بپوشاند.

هدف نظامی عربستان انهدام انبارهای تسلیحاتی یمن بود که برخی از آنها را خود این کشور در اختیار ارتش یمن قرار داده بود تا در راستای اهداف و مواضع عربستان از جمله نابودی انقلابیون یمن به‌رهبری انصار الله استفاده شود اما از زمانی که ارتش همانند مردم یمن به انصار الله و کمیته‌های انقلابی پیوست لذا عربستان تصمیم به نابودی انبارهای تسلیحاتی ارتش یمن گرفت و در حالی که ادعا می‌کرد خیلی از انبارهای تسلیحاتی از جمله زرادخانه‌های موشکی را از بین برده است اما حملات موشکی ارتش یمن به پایگاه نظامی خالد در استان عسیر و پایگاه موشکی السلیل در استان ریاض نشان داد که هرچند عربستان در راستای استراتژی زمین سوخته با انجام بیش از 17هزار حمله هوایی توانسته بیش از 300هزار خانه و 500 مسجد و بیش از 350 مدرسه و صدها تأسیسات زیربنایی دیگر را نابود کند و با خاک یکسان سازد اما نتوانسته است به قدرت دفاعی ارتش یمن و نیروهای انصار الله صدمه جدی وارد سازد.

از طرف دیگر عربستان انتظار داشت با تجاوز نظامی به یمن بتواند زمینه را برای بازگشت عبدربه منصور و دیگر افراد مورد حمایت خود به صنعا و یا دست‌کم به عدن فراهم سازد تا دولت مورد نظر خود را در این منطقه تشکیل دهد اما توسل به جنگ باعث شد که دولت مستعفی و فراری عبدربه منصور حداقل مقبولیت و مشروعیت خود را نیز در یمن از دست بدهد به‌گونه‌ای که شواهد موجود نشان می‌دهد که امروزه حتی اگر گروه‌های سیاسی با بازگشت عبدربه موافقت کنند مردم یمن اجازه ورود وی را به یمن نخواهند داد. بر این اساس ناکامی در هر دو عرصه سیاسی و نظامی، عربستان را بر آن داشته که به‌امید کسب پیروزی و جبران ناکامی‌های گذشته به حملات و تجاوزات خود ادامه دهد اما نتیجه‌ای که از این حملات مضاعف حاصل شده شکست‌ها و ناکامی‌های بیشتر و در نهایت افتادن در دور باطل است.

از دیگر عوامل مؤثر در استمرار حملات عربستان این است که جامعه جهانی تاکنون اقدام جدی در برابر این تجاوز از خود نشان نداده و شورای امنیت که وظیفه صلح و امنیت بین المللی را به‌عهده دارد گرفتار ملاحظه‌کاری سیاسی در برابر عربستان و سیاست دسته چک این کشور شده و بقیه نهادهای بشردوستانه نیز هرچند به افشاگری در برابر آثار و پیامدهای ضدانسانی حملات عربستان دست زده‌اند اما از آنجا که فاقد اهرم‌های اجرایی هستند، نتوانسته‌اند در دفع تجاوز و مهار حملات هوایی عربستان مؤثر واقع شوند. در چنین شرایطی عربستان زمینه را برای استمرار حملات خود مساعد دیده است. بر این اساس از پشتگرمی عربستان به شورای امنیت می‌توان به‌عنوان یکی از عوامل مؤثر در استمرار این حملات نام برد.

همچنین با توجه به اینکه از ابتدای تجاوز نظامی عربستان به یمن و از تاکتیک‌های جنگی به‌کار رفته در این تجاوز مشخص بود که این جنگ با استفاده از آموزه‌های نظامی رژیم صهیونیستی آغاز شده است و از طرف دیگر بعد از آغاز این جنگ روابط پنهانی این رژیم با عربستان به‌تدریج آشکار شده و دست‌کم یک دیدار علنی بین مسئولان سعودی و صهیونیستی در واشنگتن صورت گرفت و یک سفر علنی از سوی طلال بن عبدالعزیز به فلسطین اشغالی به‌بهانه دیدار از قدس صورت گرفت، از این رو هیچ تردیدی باقی نمی‌ماند که بیشترین پشتگرمی عربستان در تجاوز به یمن و استمرار حملات خود بر رژیم صهیونیستی است.

و در نهایت می‌توان به این نکته نیز اشاره کرد که عربستان هنوز نتوانسته است از بحران جانشینی ناشی از مرگ ملک عبدالله به‌طور کامل عبور کند و عزل و نصبها در این کشور کماکان ادامه دارد و به نظر می‌رسد زمامداران تازه به قدرت رسیده سعودی به جنگ یمن به‌مثابه فرصتی برای فرافکنی بحران سیاسی داخلی خود می‌نگرند.

از آنچه گفته شد مشخص می‌شود که مجموعه‌ای از عوامل در استمرار حملات عربستان به یمن مؤثر بوده است و این بدین مفهوم است که مقابله با این حملات راهکارهای چندجانبه‌ای می‌طلبد. البته برخی از این عوامل به عربستان مربوط می‌شود که هیچ امیدی در تجدید سیاست‌ها و مواضع آن دیده نمی‌شود و برخی نیز از رویکرد رژیم صهیونیستی و اعمال نفوذ آن بر جهت‌دهی به سیاست‌های عربستان ناشی می‌شود که باز در این زمینه امیدی به تغییر اوضاع دیده نمی‌شود. در این میان شاید بتوان انتظار داشت که شورای امنیت با پرهیز از ملاحظه‌کاری سیاسی بتواند کاری در این زمینه انجام دهد و هرچند تاکنون شرایط منطقه امکان چنین اقدامی را از این شورا سلب کرده بود اما امکان دارد وضعیت حاصله از توافق هسته‌ای بتواند گشایشی را در این زمینه ایجاد کند. به نظر می‌رسد مسئولیت افکار عمومی بین المللی و به‌خصوص اسلامی و عربی در شکستن سکوت حاکم بر فجایع ناشی از استمرار حملات عربستان به یمن در این زمینه بسیار حیاتی است و اعمال فشار افکار عمومی نیز می‌تواند در تغییر رویکرد شورای امنیت و تا حدودی عربستان مؤثر واقع شود.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار