ماجرای سریال ۴۰ ساله «جان والتون» و یکی از بزرگترین ضعفهای صداوسیما
به گزارش خبرگزاری بسیج، غلامعلی افروز با بیان اینکه بارها به مسئولان صداوسیما گفتیم که در 40 سال گذشته نتوانستیم در صداوسیمایمان سیمای یک خانواده مطلوب را ترسیم کنیم اظهار داشت: متأسفانه هنر ما این است که وضع موجود را بزرگ کرده، پخش میکنیم.
وی با انتقاد از این گونه فیلمها و سریالها تصریح کرد: این چه خانوادهای است ما نشان میدهیم که در آن جوان جاسوئیچی دستش است و تکان میدهد و میگوید:« ننه کاری نداری؟ ما رفتیم»، این چه عبارتی است که برای صحبت با مادر به کار میرود؟، اینکه «بابا گیر نده»، یا ادبیاتی که زن و شوهر و فرزند از هم گله میکنند که «بچه در را باز کن، چرا دیر آمدی؟».
افروز ادامه داد: این ادبیات متأسفانه متداول شده و دلیل آن هم این است که ما بلد نیستیم وضع مطلوب خانواده قرآنی، خانواده علی و زهرا علیهما سلام را ترسیم کنیم در حالی که میتوانیم ترسیم کنیم ولی فکر میکنیم بیننده نخواهد داشت در حالی که اشتباه است.
رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور با اشاره به فیلمی که در امریکا 40 سال است پخش میشود گفت: فیلمی را زمانی که قبل از انقلاب در امریکا دانشجو بودم با عنوان«خانواده جان والتون» یکی دومرتبه دیدم و بعد از آن انقدر به این فیلم علاقمند شدم که به دنبال این خانواده میگشتم، حتی گاهی اوقات که خانه اساتیدمان مهمان بودیم، میدیدم که اساتیدم هم این فیلم را نگاه میکردند و در آنجا بحث میکردیم که این برنامه زیباست.
افروز با اشاره به محتوای این فیلم تصریح کرد: در این فیلم به محض اینکه شوهر میخواست به خانه بیاید، خانم بلند میشد و با کلمه «بفرمایید عزیزم» از شوهرش استقبال میکرد، شوهرش هم هنگام ورود به خانه، دست خانم را میبوسید و وارد خانه میشد، بچهها نیز دست بابا را میبوسیدند و به عنوان مثال پسری که حواسش نبود به استقبال پدر بیاید، فرزند دیگر به او میگفت که «بابا آمده است» این یعنی اینکه چرا استقبال نمیآیی؟
وی با بیان اینکه در این فیلم در هنگام صرف غذا، پدر خانواده به پسرش میگفت که« امروز، پسرم شما دعا کن، ادامه داد: این خانواده با ادبیات زیبای عاطفی با هم ارتباط داشتند و من وقتی سه ماه پیش کنگرهای در کانادا داشتم، وقتی در خانه بودم، دیدم هنوزم که هنوز است، بعد از 40 سال این سریال ادامه دارد و بابای خانواده پیر شده است و جان، بزرگ شده است.
رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور خاطرنشان کرد: نکته مهم اینجاست که بعد از 40 سال این فیلم پربینندهترین بود چرا که مخاطبان فیلم، همه کاستیهایشان را در این فیلم پیدا میکردند، یعنی آنقدر پرجاذبه و ساده بود که 40 سال هر هفته قسمتی از این فیلم را نشان میداد که این نشان میدهد خانواده محبوب را همه دوست دارند.
افروز یادآور شد: در مقابل سریالی در تلویزیون ایران نشان داد که بچهها مشاهده آن را دوست داشتند که در آن فیلم، باجناقها سَرِ خانمهایشان را کلاه میگذاشتند چرا که به زنانشان میگفتند که ما سر کار می رویم ولی ماهیگیری میرفتند و در مقابل خانمها هم وقتی متوجه میشدند، بالشها را به سوی شوهرانشان پرتاب میکردند.
وی با بیان اینکه من از پخش این فیلم خیلی ناراحت بودم گفت: به همسرم گفتم که «متأسفم که این فیلم پخش میشود»؛ درست است که پرببیننده است و مردم میخندند اما این فیلم رابطه زن و شوهر را به گونهای نشان میدهد که به هیچ عنوان صحیح نیست؛ در این فیلم خانم به روی شوهرش در را میکوبد و بیرون میاندازد و بعد آقا هم سر خانمی که باید رازدار هم باشند را کلاه میگذارد.
رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور با بیان اینکه صداو سیما باید این بصیرت را ایجاد کند خاطرنشان کرد: باید به دنبال نوشتن سناریوی خانواده مطلوب باشیم؛ شبکه یک سیما فیلم خانوادگی را با داستان زیبا اجرا کند که مطمئن هستیم میتواند مورد استقبال مردم واقع شود، چرا که مردم دوست دارند همان را که کم دارند در فیلمها جستجو کنند؛ یعنی وقتی آقا به خانمش میگوید: «من فدای تو بشوم و دستش را میبوسد»، همه زنهای دنیا میگویند کاش شوهر من اینگونه بود، یعنی با تماشای آن کاستیهای خود را جبران میکنند.
افروز گفت: خدای متعال، انسانها را محبتپذیر و اخمگریز آفریده است؛ خدا آدمها را تکریمطلب و تکذیبستیز خلق کرده است و چون این را در خانوادهشان نمیبینند ولی در یک داستان میبینند که یک خانواده حقیقی را روایت میکند، شیفته آن میشوند.