ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت
خبرگزاری بسیج مازندران، در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دنبال پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق رسماً به پایان رسید. قطعنامه ۵۹۸ اول مرداد ۱۳۶۶ از سوی سازمان ملل صادر و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ به اتفاق آرا به تصویب نهایی رسید.
آیتالله خامنهای، رییسجمهوری وقت در نامهای که در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ برای خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد ارسال کرد، آورده بود: «...همان طور که به خوبی استحضار دارید، آتش جنگی که به وسیله رژیم عراق در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ با تجاوز علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید، اینک ابعاد غیرقابل تصوری به خود گرفته است که کشورهای دیگر و حتی غیرنظامیان بیگناه را نیز در شعلههای خود گرفته است. قتل ۲۹۸ نفر انسان بیگناه که با ساقط ساختن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله یکی از کشتیهای جنگی آمریکایی در خلیج فارس به وقوع پیوست، نمونهای بارز در این خصوص است. در چنین موقعیتی، تلاشهای جنابعالی برای اجرای قطعنامه ۵۹۸ حائز اهمیت ویژهای است. جمهوری اسلامی ایران پیوسته کمک و پشتیبانی خود را نسبت به شما در حصول به این هدف مبذول داشته است. در این زمینه ما مصمم گردیدیم که رسماً اعلام داریم جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهمیت حفظ جان انسانها و برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را میپذیرد...»
متن کامل قطعنامه ۱۰ مادهای ۵۹۸
قطعنامه ۵۹۸ که دارای یک مقدمه و ده بند بود در جلسه ۲۵۷۰ شورای امنیت با اتفاق آراء به تصویب رسید. بندهای قطعنامه بر اساس مواد ۳۹ و ۴۰ منشور سازمان ملل متحد به شرح زیر میباشد:
۱ـ مطالبه میکند که به عنوان اولین قدم به سوی یک حل و فصل از طریق مذاکره، ایران و عراق به یک آتشبس فوری اقدام کنند و تمام عملیات نظامی را در زمین، دریا و هوا متوقف کنند و همچنین تمام نیروها را بیدرنگ تا سرحدات شناخته شده بینالمللی بازگردانند.
۲ـ از دبیرکل درخواست میشود که گروهی از ناظران سازمان ملل متحد را برای تأیید، تحکیم، نظارت بر آتشبس، و عقبنشینی به مرزها اعزام کند. به علاوه از دبیرکل درخواست میشود که ترتیبات ضروری را برای مشاوره با طرفین انجام دهد و گزارش آن را به شورای امنیت تسلیم کند.
۳ـ شورا اصرار دارد که پس از توقف مخاصمات فعال، بلادرنگ اسرای جنگی را بر اساس کنوانسیون سوم ژنو در ۱۲ اوت ۱۹۴۹ آزاد کند و عودت داده شوند.
۴ـ از ایران و عراق دعوت میشود که با دبیرکل در خصوص به اجرا در آوردن این قطعنامه و در کوششهای میانجیگرانه برای کسب یک حل و فصل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و مورد قبول طرفین در مورد تمام موضوعات مهم، بر اساس اصول مندرج در منشور ملل متحد همکاری کنند.
۵ـ از تمامی دولتهای دیگر دعوت میشود که حداکثر خویشتنداری را به عمل آورند و از هر اقدامی که ممکن است به تصاعد و گسترش بیشتر مخاصمه منجر شود، احتراز جویند و بدین گونه به اجرا درآوردن قطعنامه حاضر را تسهیل کنند.
۶ـ از دبیرکل درخواست میشود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مساله تفویض کار تحقیق در باب مسئولیت مخاصمه به هیاتی بیطرف را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد.
۷ـ عظمت خسارات وارده در خلال مخاصمه و نیاز به کوشش در جهت نوسازی با امدادهای بینالمللی درخور، زمانی که مخاصمه پایان پذیرد، تصدیق میشود و در همین خصوص از دبیرکل درخواست میشود که هیاتی از کارشناسان را برای پژوهش در باب مساله نوسازی تعیین کند و به شورای امنیت گزارش دهد.
۸ـ به علاوه از دبیرکل درخواست میشود که با مشورت با ایران و عراق و سایر کشورهای منطقه، طرق افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
۹ـ از دبیرکل درخواست میشود که شورای امنیت را در مورد به اجرا درآوردن این قطعنامه به طور مداوم مطلع کند.
۱۰ـ شورای امنیت تصمیم دارد که برای در نظر گرفتن اقدامات بیشتر و تضمین اجرای این قطعنامه، در صورت ضرورت جلساتی تشکیل دهد.
امام: جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام
در پی اعلام قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیامی که به بهانه سالروز کشتار زائران ایرانی در مکه منتشر شده بود، به تشریح سیاست جدید جمهوری اسلامی در قبال جنگ تحمیلی و دلایل پذیرش قطعنامه پرداخت. در پیام امام که روز ۲۹ تیرماه منتشر شد، آمده بود: «در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلۀ بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطۀ حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم. و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همۀ ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.
من در اینجا از همۀ فرزندان عزیزم در جبهههای آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نمودهاند، تشکر و قدردانی میکنم. و همۀ ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت میکنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمرۀ خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفۀ شهادت بیخبرند و نمیدانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمهای وارد نمیسازد. و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصلۀ طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا میداند که راه و رسم شهادت کورشدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافلۀ نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکۀ بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بیتفاوت و یا انتقادکننده و پرخاشگر گذشتند!
آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش میآید. و همۀ ما نیز روز محاسبۀ بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کردهاند مطمئن باشند که از معاملۀ با خدا طفره رفتهاند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کردهاند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبۀ حق خواهند کشید. که من مجدداً به همۀ مردم و مسئولین عرض میکنم که حساب این گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بیهنر امروز و قاعدین کوتهنظر دیروز به صحنهها برگردند.
من در میان شما باشم و یا نباشم به همۀ شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمرۀ خود به فراموشی سپرده شوند. اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش میکنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسئلۀ جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربۀ تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولی دورنمای حوادث را نمیتوان به طور قطع و جدی پیشبینی نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانهجوییها به همان شیوههای تجاوزگرانۀ خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم. و ملت ما هم نباید فعلاً مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام میکنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامۀ جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانهها حملات خود را دنبال کنند.
نیروهای نظامی ما هرگز نباید از کیْد و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطی باید بنیۀ دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما که در طول سالهای جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کردهاند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوهها و شکلهای مختلف را جدیتر بدانند. و فعلاً چون گذشته تمامی نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبههها برای دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به مأموریتهای خود ادامه دهند. در صورتی که این مرحله از حادثۀ انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم برای بعد از آن و سازندگی کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتی دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولی در مقطع کنونی به طور جدّ از همۀ گویندگان و دستاندرکاران و مسئولین کشور و مدیران رسانهها و مطبوعات میخواهم که خود را از معرکهها و معرکهآفرینیها دور کنند؛ و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشههای تند نگردند؛ و با سعۀصدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.
در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبههگیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلحطلبی به ظاهر دم میزدند، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبندۀ دیگری را مطرح نمایند؛ و جیرهخواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملیگراهای بیفرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که انشاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیاری جواب همۀ فتنهها را خواهد داد.
من باز میگویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکتهای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفتهاند. و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است.
مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش میدانم. و شما میدانید که من به شما عشق میورزم؛ و شما را میشناسم؛ شما هم مرا میشناسید. در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهیام بود. شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطرۀ خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویی داشتهام با خدا معامله کردهام. عزیزانم، شما میدانید که تلاش کردهام که راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدّم ندارم. خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم.
خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همۀ تکیهگاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی. خداوندا، تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیةاللّه ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ و رسیدن به خودت جبران فرما.
فرزندان انقلابیام، ای کسانی که لحظهای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظۀ عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما میگذرد. میدانم که به شما سخت میگذرد؛ ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمیگذرد؟ میدانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست؛ مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینۀ انقلابیتان را در سینهها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزی از آن شماست. و تأکید میکنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من میباشند. آنها را از این تصمیمی که گرفتهاند شماتت نکنید، که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است. که انشاءاللّه خداوند همۀ ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.
من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایهها و ذخیرههای عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفتۀ جهان اسلام، سفارش میکنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید؛ و خودتان را برای یک مبارزۀ علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید. و من به همۀ مسئولین و دستاندرکاران سفارش میکنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید؛ و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهی کنید؛ و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید. مبادا اساتید و معلمینی که به وسیلۀ معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیدهاند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجیها بت بتراشند و روحیۀ پیروی و تقلید و گدا صفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند. به جای اینکه گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرایط جنگ و محاصره توانستهایم آن همه هنرآفرینی و اختراعات و پیشرفتها داشته باشیم. انشاءاللّه در شرایط بهتر زمینۀ کافی برای رشد استعداد و تحقیقات را در همۀ امور فراهم میسازیم.»
سخنان هاشمی درباره قطعنامه ۵۹۸
قبول ناگهانی قطعنامه ۵۹۸ آن هم حدود یک سال پس از صدور آن از سوی سازمان ملل متحد، پرسشهای بسیاری در میان اقشار مختلف مردم و رزمندگان ایجاد کرده بود. پرسشهایی که علاوه بر پیام امام که در تشریح دلایل قبول قطعنامه منتشر شده بود، با پاسخها و توضیحات مسئولان لشکری و کشوری مواجه میشد. از آن جمله حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس و سخنگوی شورای عالی دفاع بود. وی یک روز پس از پذیرش قطعنامه درباره زمینههای اتخاذ این سیاست از سوی جمهوری اسلامی گفت: «حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت ۲۹۰ نفر سرنشین بیگناه، به هیچ وجه ادعای اشتباه در مورد آن پذیرفته نیست و از نظر ما یک اخطار تلقی شد. همچنین قساوت فوقالعاده صدام در داخل عراق که هزاران روستا و صدها هزار تن از مردم را با بمباران شیمیایی قتل عام میکند، از دیگر دلایل آن است که نشان میدهد، به او اجازه دادهاند هر جنایتی را مرتکب شود. مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلاً ذکر نمیشود، ما را به این نتیجه میرساند که مصلحت انقلاب و ملتهای ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود... ایران تا به حال خواستار آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تعیین شود، ولی فعلاً با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده، از آن شرط خود صرفنظر میکنیم... متأسفانه تبلیغات جهانی ما را جنگافروز و جنگ طلب معرفی کرده و صدام و حزب بعث متجاوز که تمامی قوانین را نقض کرده، ولی چون یک شعار مشخص دارد، یعنی قطعنامه را پذیرفته و حاضر به قضاوت بینالمللی است، به صورتی عوامفریبانه صلحطلب معرفی شده است. با این کار، یعنی قبول قطعنامه ۵۹۸، ما نشان دادیم که در این زمینه انعطافپذیر هستیم... ما قطعنامه را هرگز رد نکرده بودیم، بلکه شرطی روی آن گذاشتیم و این اواخر روشن شد که ممکن است حوادث تلخی در منطقه اتفاق افتد که نقطه عطف آن سقوط هواپیمای مسافری ایران توسط امریکا بود... آنها میخواستند ما را به دلیل نپذیرفتن قطعنامه تحریم تسلیحاتی کنند، منطقاً از آن پس (در صورتی که عراق از قبول قطعنامه خودداری کند) باید عراق را تحریم نمایند.»
روایت فرمانده وقت سپاه پاسداران از دلایل قبول قطعنامه
محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸ میگوید: «دو نگاه در خصوص قطعنامه ۵۹۸ وجود داشت در نگاه اول مقایسهای بین این قطعنامه و دیگر قطعنامههایی که از سوی شورای امنیت صادر میشده صورت میگیرد و سرانجام با توجه به تنظیم نکاتی در قطعنامه ۵۹۸ آن را تا حدودی به نفع ایران تعبیر میکنند و به همین واسطه مورد پذیرش مقامات قرار میگیرد. بر اساس نگاه دوم، شرایط نظامی در سالهای اواخر جنگ، به گونهای بود که ایران در موضع ضعف قرار گرفت. از یک طرف عراق درازدستیهایی به لحاظ نظامی در مرزهای ایران داشت و حتی قسمتهایی از خاک ایران را به تصرف خود درآورده بود و از سویی دیگر، آمریکا با آوردن ناوگان جنگی خود، منطقه خلیج فارس را به کانون بحران تبدیل کرده بود. ادامه جنگ در چنین صورتی کاملا به زیان ایران بود، بنابراین بهترین راه ممکن برای جلوگیری از ضررهای احتمالی آتی، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است.»
رضایی با تاکید بر اینکه هر دو نگاه در پذیرش قطعنامه دخالت داشت، میافزاید: «این یعنی اگر قطعنامه ۵۹۸ صادر نمیشد و این فشارها وجود داشت باز هم جنگ ادامه پیدا میکرد و اگر قطعنامه ۵۹۸ صادر میشد، اما از فشارهای قدرتهای خارجی و عوامل نظامی خبری نبود، باز هم جنگ ادامه پیدا میکرد. هردو اینها موثر بود. منتهی از زمان صدور قطعنامه ۵۹۸ تا زمان پذیرش آن از سوی ایران هشت- نه ماهی فاصله است. در این مدت ایران تلاش میکرد که نکاتی که در قطعنامه هست دارای صراحت بیشتری باشد. به عبارت دیگر ایران به دنبال صدور قطعنامه ۵۹۹ بود که صراحت بیشتری نسبت به برخی جملات قطعنامه قبلی داشته باشد. ایران در خصوص تعیین کمیته خسارات و کمیته تعیین آغازگر جنگ میگفت که این مساله برای ما مشخص است بنابراین بهتر است در قطعنامه بعدی نوشته شود متجاوز کسی است که از مرزهای بینالمللی عبور کرده باشد و در مورد تعیین خسارات جنگی، تاکید ایران این بود که میبایست خسارات پرداخت شود. این تلاشها تا حمله دوباره عراق به قسمتهایی از خاک ایران ادامه پیدا کرد و در نهایت ایران به این نتیجه رسید که به همان حداقلهای قطعنامه ۵۹۸ اکتفا کند.»