به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از عصرفرهنگ، مساله ترورهای سیاسی بعد از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از کارویژههای دشمنان انقلاب در اوایل پیروزی نهضت اسلامی تعریف شد و در ترورهای کور منافقین، بسیاری از یاران اصیل و متعهد و با بصیرت انقلاب را به شهادت رساند. از جمله شهدایی که میتوان ترورش را «سیاسی» نامید، شهید سید حسن آیت است.
سید حسن آیت در سال 1317 در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد و تحصیلاتش را در آن شهر ادامه داد و به تحصیل علوم دینی و حوزوی پرداخت و به تهران آمد. سال 1337 از دانشسرای عالی تهران لیسانس ادبیات فارسیاش را گرفت و برای مقطع فوق لیسانس، جامعه شناسی را انتخاب کرد.
آیت به تدریس در آموزش و پرورش در شهرستان فریدن مشغول شد و شغل معلمی پیشه کرد. اما چه در زمان تحصیل و چه در زمان تدریس، به مبارزه با رژیم طاغوت میپرداخت.
در بحبوحه فعالیتهای سیاسی سال های دهه 30، حزب «زحمتکشان ملت» ایران که از طرفداران آیتالله کاشانی بودند، مورد علاقه بسیاری از جوانان انقلابی و ضد رژیم قرار میگرفت. آیت هم وارد این حزب و دسته شد و با مظفر بقایی همکاری میکرد. اما این همکاریبعد از مدتی به جدایی انجامید و آیت در نامه ای بلند و طولانی، کنارهگیری خود را از مظفر بقایی و حزبش اعلام کرد. گویی آیت چیزی را در خمینی و نهضت اسلامیاش میدید که در حزب سابقش ندیده بود.
با اوجگیری مبارزه ملت مسلمان ایران در مقابل رژیم، شهید آیت یکی از کسانی بود که با سخنرانیهای خود در مساجد و دانشگاهها، به گسترش دامنه مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و نقش بسیار فعالی در بالا بردن سطح اطلاعات تودههای مردم ایفاء کرد. همراهی آیت با نهضت امام خمینی تداوم مییابد تا انقلاب اسلامی به پیروزی میرسد.
اما عمده شهرت و نقطه تمرکز موافق و مخالفان شهید سیدحسن آیت بعد از انقلاب اسلامی، ماجرای حمایت جدیِ فکری و تبلیغاتی او برای گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی است.
ماجرا این بود که در پیشنویس قانون اساسی، موضوع «ولایت فقیه» درج نشده بود و این در حالی بود که امام خمینی از سالها پیش مساله ولایت فقیه را به عنوان جایگزین نظام شاهنشاهی برای مردم و نخبگان تبیین کرده بود و انقلابیون مسلمان منتظر برپایی چنین نظامی بودند.
این مساله مهم از دید بزرگان انقلاب پنهان نماند و طرح مساله و ایستادگی برای تصویب آن توسط چند نفر در مجلس خبرگان قانون اساسی، که به اذعان دوست و دشمن، در رأس آنها شهید آیت قرار داشت و از همراهی کسانی چون مرحوم منتظری و آیتالله شهید بهشتی برخوردار بود، موجب شد تا اهمیت وجود اصل ولایت فقیه در قانون اساسی تبیین شود و در نهایت، این اصل اساسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید.
طبیعی است که تلاش شهید آیت برای تصویب اصل ولایت فقیه از دید دشمنان انقلاب از جمله لیبرالها و مارکسیستها و آنها که درصدد استحاله انقلاب اسلامی بودند، جرم بزرگی تلقی میشد. جرقه کینه و عقده ضدانقلاب از شهید آیت نشأت گرفته از این ماجرا بود.
آیت بعدها ریشه این کینه را یادآوری میکند: «میپردازم به هدف یا هدفهایی که روزنامه انقلاب اسلامی[ارگان تحت مدیریت بنی صدر] و سایر ضدانقلابیون، خلقیون، حزب دموکرات، کومله و فداییان خلق که همه الان متحداً علیه من دست به سمپاشی زدهاند و خود این حقانیت من را ثابت میکند، ببینید هدفشان از این چه بوده. اولین هدف، از اعتبار انداختن قانون اساسی اسلامی است.
دلیل من این است که من آن پیشنویس کذائی را که اقتباسش از غرب بود و منطبق با اسلام نبود، همانطوری که همه میدانند و همه شاهد هستند، آنرا من تلاش کردم در مجلس خبرگان تغییر بدهند و بدلش کنند به این قانون اساسی اسلامی که مورد تأیید امام و ملت ایران قرار گرفت. دومین مطلبی که باز دنباله همان است انتقام گرفتن از من است و اینکه اصول ولایت فقیه را همانطوریکه در تلویزیون و جاهای دیگر هم گفتهام و نمایند گان مجلس خبرگان هم شاهدند، [این] اصل را من باعث شدم که در قانون اساسی تصویب شود.»
از سوی دیگر، با پیروزی انقلاب، شهید آیت به همراه شهید بهشتی و سایر همرزمان، حزب جمهوری اسلامی را تاسیس کرده و به عضویت شورای مرکزی این حزب درآمد که از همان ابتدا به عنوان دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد.
در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آیت نیز خود را نامزد انتخابات کرد و به افشاگری و تبیین خط فکری منحرف بنی صدر پرداخت و حتی طی نامهای به وزارت کشور، خواستار تاخیر انتخابات و افشای تمام اسناد جاسوسخانه آمریکا میشود و اعتقاد داشت علیه بنی صدر اسنادی هست که میتواند چهره واقعی او را افشا کند.
روشنگریهای آیت سرانجام منجر به شناخته شدن چهره واقعی بنی صدر و عزل او شد، اما هنوز برخی از به ظاهر انقلابیون و حزباللهیها بودند که زیر تیغ تند بصیرت آیت قرار گرفته بودند.
آیت در جوابیهای به روزنامه کیهان نوشت:«مردم، بدانید بنی صدر رفت، اما «بنی صدر سازان» هنوز هستند» و معتقد بود برخی از کسانی که ظاهری ارزشی دارند و مسئولیتی هم در انقلاب بر عهده آنهاست، در تفکر و اندیشه تفاوتی با بنی صدر و جریان فکری او ندارند.
در دوران حضور وی در حزب جمهوری اسلامی و همزمان شدن با واگذاری مسئولیت سردبیری ارگان حزب به میرحسین موسوی، تقابلهایی سیاسی و عقیدتی بین آیت و موسوی بوجود آمد.
آیت، میرحسین موسوی را شاگرد پیمان میدانست و میگفت: «خط پیمان خط امریکاست و آقای موسوی در نهایت به خط امریکا میرسد.»
موسوی نیز بالای یادداشتهای آیت در ارگان حزب مینوشت:«مقاله زیر را آقای دکتر حسن آیت نوشتهاند ولی لازم به یادآوری است که درج آن به معنای موافقت شورای نویسندگان روزنامه جمهوری اسلامی با محتوای آن نیست.»
وقتی در دولت شهید رجایی، میرحسین موسوی به عنوان وزیر پیشنهادی امورخارجه معرفی میشود، شهید آیت سرسختانه مخالفت میکند و تکلیف خود را افشاگری خط فکری موسوی و جدایی او از تفکر انقلاب اسلامی و امام خمینی اعلام میکند.
اسرافیلیان که از نزدیکان و دوستان پرسابقه شهید آیت بوده است، در مصاحبهای در این خصوص گفته است: «شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز [در مجلس] غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید: من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت: امروز (چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم.» (وطن امروز، 20 مرداد 1388، صفحه 10)
پیش بینیهای آیت از اعتقادات امثال موسوی سالها بعد برای مردم روشن شد و امروز باید به بصیرت و تیزبینی او آفرین گفت.
روشنگریها و مبارزات انقلابی آیت علیه منافقین، کینهای شتری در دل کوردلان ضدانقلاب ایجاد کرده بود که در نهایت، انتقام خود را در 14 مرداد ماه سال 60 از او گرفتند. وقتی سید حسن آیت برای حضور در مجلس شورای اسلامی و در حالی که برای نطق جدیدی علیه موسوی حاضر گشته بود و قصد حرکت به سوی مجلس را داشت از منزل خود خارج میشد، توسط منافقین به رگبار گرفته شد و با اصابت 60 گلوله جام شهادت را نوشید و میرحسین موسوی رای اعتماد خود را از مجلس گرفت!
هنوز هم پرونده ترور شهید آیت و ارتباط تروریستها با افشای اسناد علیه میرحسین موسوی و چرایی تقارت ترور وی در روز رای اعتماد موسوی باز است و متاسفانه کسی حاضر به پیگیری و روشن شدن حقایق و اسرار آن نیست.
احسان عابدی