سروده‌‌هایی تقدیم به آستان حضرت علی‌ابن موسی الرضا(ع)

نذر ضریح توست تمام ستاره‌ها

تعدادی از شاعران جوان کشور در آستانه میلاد مبارک امام رضا(ع)، سروده‌های خود را نذر قدوم مبارک ایشان کردند.
کد خبر: ۸۵۵۹۷۷۸
|
۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۸

به گزارش خبرگزاری بسیج، گفتن از امام رضا(ع) در حد و توان واژگان نیست، اما با وجود این اشعار بسیاری طی سال‌ها تلاش کرده‌اند تا به وصف جمالی از صفات اامام خوبی‌ها بپردازد؛ تلاش قطره‌های برای رسیدن به دریا. هر چند سخن گفتن از اولیا‌الله دریایی است که در حجم اندک و ناتوان شعر جای نمی‌گیرد، اما شاعران تلاش کرده‌اند تا از این دریا به حد خود برگیرند.

ادبیات فارسی از سرآغاز مزین به نام ائمه اطهار(ع) بوده است، این امر هم در دیوان شاعران سیعی و هم در میان سرایندگان اهل سنت قابل دیدن است. در سه دهه انقلاب به دلیل ایجاد فضای گسترده و دینی، شاعران بسیاری در حوزه ادبیات آیینی کار کرده و قلم زده‌اند. در میان اشعار آیینی این سال‌ها شعر عاشورایی و سپس شعر رضوی از نظر کمیت در اوج هستند؛ هر چند شاید زیباترین سروده‌های آیینی را هم بتوان در این حوزه جست.

اظهار ارادت شاعران فارسی‌زبان به ساحت مقدس علی ابن موسی‌الرضا(ع) پیر و جوان نمی‌شناسد. هر کس که محبت حضرت شمس الشموس نصیبش شد، زبان به مدح سرورش گشوده است. همزمان با آغاز دهه کرامت و در آستانه میلاد مبارک امام هشتم، حضرت علی‌ابن موسی الرضا(ع)، شاعران جوان به استقبال از این روز مبارک رفته و سروده‌های خود را به آستان حضرتش تقدیم کرده‌اند که به این شرح است:

نغمه مستشار نظامی:

نامه‌رسان شهر شما چون کبوتر است
این نامه از پری که ندارم سبک‌تر است

اول سلام و عرض ادب عرض احترام
عشق و ارادتم به شما حرف آخر است

با یاد تو پرنده شد این دل, امام مهر
"جسمم میان جمع و دلم جای دیگر است"

بین هزار نامه...به نامم رسیده‌ای
از بس دل رحیم شما مهرپرور است

آرامشی که در دل من از نگاه توست
با عطر یاس‌های بهشتی برابر است

نامه‌رسان نشسته کنار ضریح تو
چشمم به گنبد است، نگو بار آخر است

***

محمدتقی عزیزیان زمانه:

تقویم رد شد از تب و تاب هزاره‌ها
از حرف‌های لفظ قلم از اداره‌ها

از نیزه‌های ضربدری ...نه! خبر نبود
حتی خلاف شیوه دارالاماره‌ها

دعبل نشست گوشه صحن جنوبی‌ات
دستی کشید روی سر استعاره‌ها

بی‌شک تو شاهکار خداوند بوده‌ای
نذر ضریح توست تمام ستاره‌ها

مردان غلام حلقه به گوش تو مانده‌اند
زن‌ها بریده‌اند دل از گوشواره‌ها

ساعت سکوت کرد وَ آونگش ایستاد
تا بشنود صدای تو را در نقاره‌ها

کودک شفا گرفت وَ دختر عروس شد
خورشید قد کشید ز پشت مناره‌ها

ارسال نظرات
آخرین اخبار