در جنگ اقتصادی، کشاورزان را تنها نگذاریم
ببر علی یاوری، متولد 1338 از شهرستان سنقر در استان کرمانشاه ایثارگر و رزمنده در جبهه های نبرد با دشمن درسال های 1361 تا اواخر 1366، جهادگر و کشاورز نمونه این روزها در جبهه های جنگ اقتصادی در زمینه تولید گندم و آفتابگردان است و از سوی دیگر شاعر عرفانی و طنز نویسی میکند.
وی که رشادت های بسیاری در منطقه عملیاتی مهران، مریوان، شاه میران عراق، قصر شیرین، دشت مهران از خود نشان داده است، در زمان جنگ نیز کشاورز بوده و به گفته خود در زمان مرخصی از جبهه به کشت محصولات گندم و جو و دامپروری سنتی می پرداخته و درحال حاضر نیز سال های متعددی به عنوان کشاورز نمونه انتخاب شده است.
باتوجه به در پیش بودن هفته دفاع مقدس حضرتعالی وقایع دوران جنگ را چگونه دیدید و حضورتان در جنگ به چه شکلی بوده است؟
بعد از انقلاب اسلامی، وقتی دولت بعثی عراق جنگ را به ملت ما تحمیل کرد، رهبر انقلاب فرمان رفتن به جبهه و جنگ علیه باطل را بر همگان واجب کردند و ما نیز برحسب وظیفه شرعی و ملی وقتی صحبت دفاع از آب و خاک و ناموس مملکت و انقلاب نوپای خود به میان آمد به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه رفتیم و تا آخرین نفس با دشمن مقابله کردیم.
باتوجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در رابطه با اقتصاد مقاومتی و اینکه جنگ امروز جنگ اقتصادی است به نظر حضرتعالی کشاورزان نمونه در این خصوص چه نقشی را می توانند ایفا کنند؟ آیا شما به عنوان یک کشاورز نمونه حاضر هستید تجربیات و علم خود را در این زمینه به سایر کشاورزان انتقال دهید؟
درحال حاضر که تحقق اقتصاد مقاومتی لازمه کشور ما میباشد است . برای کشور عزیزمان ایران نیز این که همواره دستخوش آزار و اذیت ظالمان مستکبر بوده است به خصوص با وجود تحریم های همه جانبه باید کشاورزی کشور را با عملکردی جهادی و زیربنایی به خودکفایی برسانیم و این مهم نیازمند اتحاد و هم دلی ما کشاورزان و مسئولین است.
درواقع کشاورزان میتوانند با افزایش بازده عملکرد تولید محصولات کشاورزی نقش بسزایی داشته باشند ولی یادمان باشد که در مسیر جنگ اقتصادی، کشاورزان را تنها نگذاریم! جهاد کشاورزی و بسیج مهندسین کشاورزی دو رکن اساسی حمایتی و پشتیبانی از کشاورزان هستند.
در خصوص انتقال علم و تجربه به دیگر کشاورزان لازم است بگویم: در این رابطه حدیث شریف زکاة العلم نشره امام علی(ع) داریم که می فرماید: ذکات علم یاد دادن آن است! بنده هم از هیچ کمک و مشارکتی برای بهبود کشاورزی کشور عزیزم دریغ ندارم و پیشنهاد میکنم که ارگان هایی مانند سازمان بسیج مهندسین کشاورزی و جهاد کشاورزی با برپایی گردهمایی های علمی امکان ارتباط مستقیم میان کارشناسان و کشاورزان را باهم فراهم کنند.
به تعبیر ما فرماندهان جنگ اقتصادی در بخش کشاورزی، کشاورزان نمونه هستند. اولا آیا شما چنین تعبیری را صحیح میدانید؟ دوما شما به عنوان یک فرمانده در بخش کشاورزی چه پیشنهادی برای ناکام گذاشتن برنامه ریزی های دشمن در این حوزه دارید؟ و چگونه می توانید دشمنت را در این حوزه با شکست مواجه کنید؟
تعبیر درستی است، فقط باید حمایت شوند. ما باید با پشتکار و با استفاده از علم و تکنیک روز و بذرهای مرغوب و همچنین دانش مهندسین کشاورزی تحصیلکرده و تجارب کشاورزان به خودکفایی برسیم تا اینکه اگر زمانی حتی دور ایران هم حصار بکشند ما خودکفا باشیم و دست نیاز به سمت دشمن دراز نکنیم.
در حال حاضر چه میزان در تولید و اقتصاد کشور سهیم هستید؟
در حد خودمان که بخش کوچکی از این مملکت هستیم سعی کرده ام در تولید و خدمت به کشور سهیم باشم ولی قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود اگر ما راندمان تولیدمان رابالا ببریم قطعا بی تاثیر نیست ما با توجه به آب و خاک و دشت های حاصلخیز میتوانیم صادر کننده محصولات کشاورزی باشیم و امروزه در استان کرمانشاه خیلی از میوه ها و محصولات کشاورزی برای صادرات تولید می شود.
شما به عنوان فرمانده بهره وری انتظار چه نوع پشتیبانی از طرف مسئولین کشاورزی برای پیروزی در نبرد اقتصادی را دارید؟
تنها خواسته ام این است که کشاورزان را تشویق کنند و با حمایت و در اختیار دادن امکانات در تمام بخش های تولید و همکاری کند تا ان شاالله به خودکفایی نائل شویم و امید را به یاس تبدیل کنیم. ان شاالله روزنه امید دشمنان را مسدود کنیم.
خاطره ای از دوران جنگ دارید؟
خاطرات تلخ و شیرین دوران جنگ بسیار هست یادم میاد فردای عملیات والفجر در دشت مهران با چند تا از هم رزمان برای جمع آوری اسلاحه و مهمات رفتیم که ناگهان صدای آدمی توجه ما را به خود جلب کرد و متوجه شدیم آن فرد یکی از افسران وظیفه عراق است که آنزمان فوق لیسانس بیولوژی داشت .پاش تیر خورده بود و آنجا مانده بود و ما با یک برانکارد به سراغ او رفتیم و متوجه نبودیم که جلوتر پشت خاک ریزه ها عراقی ها کمین کردن
که به محض اینکه او را روی برانکارد گذاشتیم ما را به خمپاره بستند و خوشبختانه آنجا یک دره بود که بصورت درازکش آنجا مخفی شدیم و در این میان افسر عراقی از ما میپرسید سالم هستید و جواب میدادیم بله، و میگفت الحمدالله الرب العالمین.
انتهای پیام/