خبرهای داغ:
/بسته گزارشی روزانه فارس/

کشفیات جدید درباره فتنه کوی دانشگاه و فتنه ۸۸

دلسوزی برای فقرایی که نمی‌توانند تور اروپایی بروند! و کشفیات جدید درباره فتنه کوی دانشگاه و فتنه ۸۸ از جمله مطالب امروز بسته گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس است.
کد خبر: ۸۵۸۴۶۷۸
|
۰۳ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۶

به گزارش خبرگزاری بسیج، بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.

 

***

 

«برجام» پرونده دولت است نه پرونده رهبری نظام

قبل و بعد از تصویب طرح 9 بندی مجلس شورای اسلامی برای متن برجام، صحبت های زیادی از جانب برخی مقامات اظهار شد مبنی بر اینکه تمام رخدادهای مرتبط با برجام با تأیید رهبر انقلاب صورت گرفته است!

اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم در همایش روز ملی صادرات اظهار کرده بود: تمام مذاکرات بعد از به نتیجه رسیدن خدمت مقام معظم رهبری ارائه می‌شد و پس از تایید ایشان ادامه مذاکرات صورت می‌گرفت. تمامی مقام‌های بالا از جمله رهبری و رئیس‌جمهور در جریان کامل مذاکرات بودند.(ایلنا)

قبل از وی نیز، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی طی سخنانی در یک همایش با اشاره به عملکرد خود در تصویب طرح 9 بندی مجلس برای برجام گفته بود: در این پرونده دخالتی ندارم. این پرونده، پرونده من نیست؛ بلکه پرونده رهبری است.(ایسنا)

نظیر این اظهارات از جانب برخی دیگر از مسئولان، به‌ویژه در دولت، اظهار شده است.

 

*صحبت این مقامات درباره اینکه پرونده هسته ای، پرونده رهبری نظام است و تمامی مراحل کار با تأیید ایشان پیش رفته، هم درست است و هم غلط!

درست از آن رو که به هر حال در نظام ولایت فقیه تمام قیام و قعود مسئولان به نحوی باید با اذن ولی فقیه صورت بگیرد و این مسئله از شأن مقام مسئولان تا تمام عملکردهای آنان را شامل می شود.

اما از سمت دیگری هم یقیناً غلط است و آن اینکه خدای نکرده شاید کسی با شنیدن این اظهارات احساس کند که نتیجه تمام عملکردهای مسئولان نیز بر عهده رهبری نظام است و مثلاً رهبری نظام با ارائه پیشنهادات اصلاحی در قبال یک طرح در مجلس مخالفت کرده‌اند یا تمام کلمه به کلمه متن برجام مورد رضایت ایشان است! (کما اینکه اگر بود، نیازی به نامه اخیر معظم له به رئیس جمهور درباره اجرای برخی ضرورت ها پیرامون برجام نیز وجود نداشت)

در واقع ایکاش مقامات اظهار کننده این صحبت ها بیان می کردند که میان هماهنگی امور با رهبر انقلاب و عواید سوء برخی عملکردهای مسئولان، سنخیتی وجود ندارد.

مثلاً در پرونده هسته ای و در اشاره به مذاکرات شکست خورده و بی دستاورد هسته ای در سال های 82 و 83 نیز متأسفانه، دائماً از سوی برخی چهره ها عنوان می شود که تمام امور با اذن رهبری نظام پیش رفت!

و یا مثلا در قبال مذاکرات 2 سال گذشته نیز در مقاطعی برای رهبری نظام نامه های تبریک آمیز رسمی نوشته شد (و در سوی دیگر ماجرا هم از مردم خواسته شد که برای برگزاری جشن به خیابان ها بیایند!) اما دست آخر هیچکس نفهمید که توافقات و مذاکرات انجام شده دقیقاً چه دستاورد شایسته تبریک و جشنی داشته‌اند؟!

دقت شود که هیچکس منکر زحمات و حساسیت و انقلابی گری مقامات ایرانی مدخل در مذاکرات و متن برجام نیست اما به هر حال در دنیای ناسوت، باید نتیجه را از نیت جدا کرد.

به سخن دیگر اینکه وقتی سخنگوی دولتی که بواسطه وعده هایش، اقتصاد کلان دچار اشکال شده است؛ از این می گوید که به دلیل ایجاد نشدن شرایط مورد انتظار مردم در اقتصاد، عذرخواهی می کنیم و یا مثلاً وقتی پس از توافق موقت ژنو در 2 سال قبل، هیچ دستاورد خاصی بعلاوه 100 تحریم جدید نصیب کشور می شود؛ نمی توان این رخدادها را با خوش نیتی مقامات مذاکره کننده ربط داد همانطور که نباید آنها را به هماهنگی تصمیمات با رهبری مرتبط دانست!

از سوی دیگر نه رهبری و نه مردم گناهی در زمینه عواقب سوء ندارند وقتی برخی از مسئولان حتی اقتصاد مقاومتی را هم به لغو تحریم ها گره می زنند، درباره مذاکرات تا آن اندازه ابراز خوشبینی کردند و در باغ سبز نشان دادند که کشور دچار مشکل اقتصادی و انتظارات خلاف قاعده شد، صراحتاً بررسی برجام در مجلس را خلاف مصالح ملی عنوان کردند، درباره تحریم ها به مردم وعده "خوشحالی"! می دهند و...

درباره اینکه چرا بی دستاوردی و نتایج بعضاً سوء، ربطی به هماهنگی کلان امور با رهبری نظام ندارند؟! همچنین باید به این نکات نیز توجه کرد:

 

یکم: نظام ولایت فقیه، نظام دیکتاتوری نیست و رئیس جمهور آن هم بر خلاف نظر رئیس دولت اصلاحات، «تدارکاتچی» محسوب نمی شود که با رأی مردم انتخاب شود اما مجبور به اجرای سیاست های دیکته شده و ثابت در امر دولت و اجرا باشد!

به این معنا که نه تنها رئیس جمهور بلکه تمام مقامات در سیستم نظام جمهوری اسلامی ایران، مکلف به پیشبرد سیاست های خود بر اساس خط مشی های کلان و بر اساس قول هایی هستند که به مردم داده اند.

معنای مثالی این سخن آن است که آمریکا باید برای تمام مسئولان مظهر اتمّ استکبار باشد. حال اینکه رئیس جمهوری قصد مذاکره اصولی با این جرثومه را دارد شاید امر مذمومی نباشد، کما اینکه ممکن است رئیس جمهور دیگری بیاید و سعادت مردم را در مناقشه اصولی با این طاغوت دوران جستجو کند.

رهبری نظام نیز، هم در دوران امام راحل و هم در دوران زعامت حضرت آیت الله خامنه ای، اثباتاً و علی‌الرویه دخالتی در روش ها نداشته اند و تجربه نشان می دهد که تمام روسای جمهور ایران، نگرش ها، اختراعات و خواسته های خود را در امر اجرا پیاده کرده اند.

 

دوم: موافقت رهبری با یک خط مشی، به این دلیل لزوماً به نتیجه اجرای آن خط مشی مرتبط نیست که اولاً ممکن است ولیّ جامعه و رهبری نظام به دلیل خاصی مجبور به دادن اذن شده باشد. 

کما اینکه امیرالمومنین(ع) نیز نمی خواست اما مجبور به پذیرش حکمیت در صفین شد، امام مجتبی(ع) به اجبار صلح را پذیرفت، امام جواد(ع) به دلیل حفظ مصالح، مجبور به ازدواج اجباری با دختر مأمون عباسی شد و ...

پر واضح است که در تمامی مثال های فوق نیز اگرچه شاکله اصلی اسلام ناب حفظ شد اما به هر حال به دلیل بدعملی عوام و خواص نیز هزینه هایی سنگینی بوجود آمد.

رهبری نظام اسلامی نیز در مقاطع فراوانی پیرامون مذاکره با آمریکا ضمن ابراز بدبینی شدید خود به طرف مقابل، تأکید و تصریح کرده اند که دولت به نسخه مذاکره معتقد است، آمریکا بدعهد است، برخی اقدامات دیپلماتیک دولت نابجا بوده، راه علاج مشکلات کشور توجه به ظرفیت داخلی است، من دخالتی در جزئیات مذاکرات ندارم، آمریکا باید درباره عدم اعمال تحریم های جدید تعهد کتبی بدهد و ...(جملات در اشاره به مضمون بیانات رهبر معظم انقلاب نقل شده‌اند)

ضمن اینکه معظم له درباره ضرورت ایفای نقش مجلس در ماجرای برجام نیز تصریحاتی را بیان فرمودند و البته پر واضح است که ایفای نقش خواسته شده از سوی رهبر انقلاب نیز یک ایفای نقش تشریفاتی و بدون جرح و تعدیل و یا یک بررسی صرف نبوده است. (وگرنه پر واضح بود که همه می توانند در متن برجام عمل «بررسی خالی» را انجام دهند!)

اما در ادامه همین تأییدات و تصریحات و ایضاً فرمان اخیر معظم‌له خطاب به دولت درباره شروط اجرای برجام است که عملکرد مسئولان و چهره هایی به میان می آید که صریحاً به مذاکره خوشبین بوده‌اند، در مجلس‌اند اما بررسی برجام در مجلس را خلاف مصالح می‌دانستند، به اثر گذاری گسترده تحریم ها اعتقاد داشته‌اند، در اقتصاد مقاومتی دچار کندی هستند، آمریکا را در عمل کدخدای جهان می دانند، چیزی به نام "استقلال" را نفی می کنند، در آرزوی چین دوم و ترکیه دوم شدن ایران هستند! ایران را در مناسبات نظامی و دفاعی کم زور می دانند، از حزب الله می خواهند که از سوریه خارج شود، با مسئولان دولت آمریکا از روی عطوفت مراوده می کنند و ...

اکنون آیا طبیعی نیست که در ادامه روال هماهنگی با رهبر انقلاب اما بدبینی های ایشان نیز محقق شود و با عملکردهای برخی از مسئولان اشاره شده، اقتصاد مقاومتی کشور دچار کندی شود، تحریم ها لغو نشوند، آمریکا دست از دشمنی اش بر ندارد و ...؟!

ثانیاً باید توجه داشت که ولی جامعه (نه در زمان امام معصوم و نه در زمان ولایت فقیه) هرگز اقدام به اجبار بر اساس مکنونات قلبی و دانسته های ضمیری خود نمی کند.

به سخن دیگر اینکه ممکن است امام معصوم یا ولی فقیه کسی را در مقامی نصب کنند یا سمتی را به فردی تنفیذ کنند و در ادامه نیز آن مقام یا فرد مرتکب اشتباهاتی شود.

کما اینکه در دوران امیرالمومنین(ع) نیز برخی مقامات منصوب حضرت، مرتکب اشتباهات و خطاهای فاحشی شدند.

و یا در دوران کنونی نیز کم نیست اشتباهات کوچک و بزرگ روسای جمهوری که حکم خود را از رأی مردم و رهبری نظام گرفته بودند.

 

و سوم: مصلحت حکومت در هیچ جامعه ای ولو جامعه لائیک هم این نیست که زعیم آن جامعه با تمام کارگزارانش به مخالفت برخیزد و اقدام به نفی یا سرکوب تمام آرای مخالف در شاکله حکومت کند!

این مسئله یک خط مشی اصولی برای تمام رهبران و پادشاهان و روسای جمهور در طول تاریخ بوده است و کسانی از آنها که اهل تدبیر بوده اند (اعم از عادل یا جائر)، به گواه تاریخ همواره به این مسئله التزام داشته اند. (این واقعیت در کتبی همچون نهج البلاغه، تاریخ بیهقی، زندگانی مشاهیر انقلاب بلشویکی و کتاب نگاهی به تاریخ جهان قابل خوانش است)

در اینجا همچنین به مثالی اشاره می کنیم که بخشی از آن را باید در کتاب خاطرات رئیس جمهور روحانی پیرامون مذاکرات هسته ای سال 82 و 83 خواند.

روحانی می نویسد:

«در بیست و سوم آبانماه 1383، شصت و هشتمین جلسه کمیته عالی هسته ای برگزار شد و سه راه بررسی شد. 1_ تعلیق بر اساس پذیرش عهدنامه پاریس، 2_ رد عهدنامه پاریس و اعلام یک جانبه تعلیق، 3_ رد هر دو سناریو و پذیرش ارجاع به شورای امنیت. یکی از اعضا! در این جلسه گفت: مصلحت کشور پذیرفتن راه اول است. اگر راه اول را نپذیریم در کشور دوگانگی بوجود می آید. نظر رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مهم است. آنها نظر اول را قبول دارند.»

او در ادامه نیز اشاره می کند که این پیشنهادات همراه با نظر دبیر وقت شورا، رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص برای رهبر انقلاب ارسال شده است.

بدیهیست که در میان سه راه اشاره شده در بالا، راهکار دوم و سوم غیر عقلانی و راهکار اول نیز فاقد راهبردهای مقاومانه و مدالیته ای جامع جمیع جهات است.

اما آقای هاشمی، رئیس دولت اصلاحات و دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی، بر راه اول اصرار داشته‌اند... 

 

*** 

 

هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا در خطر تناقض‌گویی جریان خاص

دلسوزی برای فقرایی که نمی‌توانند تور اروپایی بروند!

سعید لیلاز، فعال سیاسی اصلاح طلب و قائم مقام حزب کارگزاران سازندگی، اخیراً در یک همایشی سیاسی استانی، طی سخنانی اظهار کرده است: هر روز بر جمعیت افراد زیر خط فقر ایران افزوده می‌شود!

به گزارش ایسنا، او همچنین گفته است: کشوری که اقصاد ضعیفی دارد نمی‌تواند فرهنگ غنی خود را حفظ کند همانطوری که وقتی ایران نتواند به مقدار کافی ثروت تولید کند قطعا نمی‌تواند آموزش و پرورش خوبی داشته باشد.

 

*مرثیه های لیلاز برای اقتصاد ایران واقعی به نظر نمی رسند.

او چندی قبل درباره اوضاع اقتصادی کشور گفته بود: به مردم اعلام می‌کنم رونق اقتصادی در کشور ایجاد شده، در مسیر سیاسی نیز در تعامل مناسب با دنیا هستیم و در مسیر هسته‌ای دستاورد مثبت و سازنده‌ای به دست آورده‌ایم!

لیلاز، دو سال قبل و در اشاره به توافق هسته ای ژنو هم اظهار کرده بود: در کوتاه مدت دریافت‌های ارزی ایران بین 50 تا 100 درصد افزایش خواهد یافت و این نوید خوبی برای اقتصاد ایران است و می‌تواند در کنترل بازار تاثیر فراوانی داشته باشد. این توافق ما را قادر می‌کند که فوری‌ترین مسایل معیشتی را حل کنیم و در صنایع مختلف مانند صنایع پتروشیمی پیشرفت داشته باشیم. اکنون سهم خودروسازی در تولید ناخالص داخلی بین 3 تا 4 در صد است.

این تناقضات را همچنین باید در کنار این رفتار جریان خاص قرار دارد که همواره در افواه و تریبون های خود، بر گسترده شدن «طبقه متوسط» (به معنای افزوده شدن بر درآمد و رفاه خانوارها) و فربه شدن بورژوای ملی تأکید می کنند که البته تأکید درستی هم هست.

تأکید آنها در این زمینه تا آنجا پیش رفته است که شخصی در یک تریبون رسانه ای ادعا کرد که انقلاب اسلامی ایران نیز ثمره واکنش طبقه متوسط بوده است.

البته آنها با نیت خاصی که بر ما نامکشوف هم نیست! از گسترده شدن طبقه متوسط در ایران تمجید می کنند اما به هر حال این حقیقت، با اظهارات لیلاز و چند تن دیگر از چهره های جریان خاص که می گویند جمعیت فقیر ایران در حال ازدیاد است در تناقضی جدی قرار دارد.

قبل از لیلاز، تقی آزادارمکی از چهره های جامعه شناس نزدیک به جریان خاص هم اظهار کرده بود: من می‌گویم دلیل اینکه نابسامانی‌ها در میان فقرا زیاد دیده می‌شود؛ جمعیت بسیار زیادشان است و صرفا به‌دلیل‌ فقرشان نیست...به نظر من فقرا چون می‌خواهند به آمال و آرزو‌های طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت می‌کنند!

باید اشاره کرد که جریان سیاسی خاص، بهتر است یکبار برای همیشه منظورش را از چیزی به نام «مشکلات اقتصادی در ایران» بیان کند.

بدیهیست که از نظر قاطبه مردم، مقولاتی مثل سختی اخذ ویزای شینگن، نبود هواپیمای نو در ایرلاین‌های ایرانی، عدم توانایی برای تأسیس بانک در سایر کشورها، گران شدن سفر توریستی به بارسلونا، هزینه‌های بالای تحصیل در دانشگاه‌های انگلستان و نبود پرواز مستقیم تهران _ واشنگتن هیچ اهمیتی ندارد و بعنوان اثر تحریم! و مشکلات اقتصادی شناخته نمی‌شود.

گفتنیست، بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، جمهوری اسلامی ایران صاحب هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست.

مسئله «فتنه اقتصادی» و کشاندن عده ای از مردم به وادی اعتراض به بهانه مشکلات اقتصادی و تحریم، نسخه ای است که در کشور اوکراین پیاده شد...

 

*** 

 

کشفیات جدید درباره فتنه کوی دانشگاه و فتنه 88!

جهانبخش خانجانی، فعال اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی طی گفتگو با شماره چهارشنبه روزنامه ابتکار در اشاره به فتنه سال 88 گفته است:

 وقایع سال 88 بخشی از دستاوردها و اهداف جریان افراطی و تندرو بود چرا که آن‌ها با این کار قصد داشتند تا اصلاح‌طلبان با حاکمیت و نظام فاصله بگیرند. 

خبرگزاری ایلنا نیز گزارش داد که مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات طی سخنانی در یک میتینگ دانشجویی با اشاره به حوادث رخ داده در سال 78 و در کوی دانشگاه تهران اظهار کرده است:

گروهی که می‌خواستند انتقام دوم خرداد و افشای قتل‌های زنجیره‌ای را گرفته و در مرحله بالا‌تر ساقط کردن دولت اصلاحات را دنبال کنند، زهرشان را در 18 تیر که مهم‌ترین حادثه دانشگاهی پس از انقلاب بود ریختند!

 

*بدیهیست که تا زمانی که چنین نظرات خاصی در میان اردوگاه اصلاح طلبان وجود دارد و بی مهابا نیز ابراز می شود، توقع شکل گیری تقوای جمعی و تحلیل صحیح سیاسی در شاکله جریان خاص، توقعی محال است.

صحبت های خانجانی و معین تا آن اندازه ناصحیح است که حتی عکس های گرفته شده از فتنه های 78 و 88 را نیز نقض می کند. چه رسد به اخبار و اطلاعات موجود پیرامون نقش چهره های جریان خاص در شکل گیری این دو فتنه بزرگ را.

جریان سیاسی خاص از روزهای پس از فتنه سال 78 در کوی دانشگاه تهران و طی 14 سال گذشته تاکنون در هیچ انتخاباتی نتوانسته است رأی اکثریت مردم را از آن خود کند.

مسئولیت این رخداد نیز در یکی از اصلی ترین شعوب خود، متوجه همین نظرات و همین چهره هاست که با بیان سخنان ناواقعی و ارائه عملکردهای متناقض و بی نتیجه، از مردم سلب اعتماد کردند.

جریان سیاسی خاص، از سال گذشته تاکنون نیز به کرّات از سوی چهره های خود اظهار کرده است که امیدی به انتخابات مجلس آینده هم ندارد.

این جریان از 2 سال گذشته تاکنون، سمت سیاسی سخنان خود را کمرنگ‌تر کرده و بیشتر به مسائل «اقتصادی» می پردازد... 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار