مراسم سالروز شهادت امام سجاد(ع) در سپاه نقده برگزار شد
مسئول دفتر نمايندگي ولي فقيه در سپاه نقده افزود: قافله حسينى را پس از عاشورا به سوى كوفه آوردند و براى آنان در كنار شهر، خيمه زدند. خاندان حسين(عليه السلام ) را كه اكنون اسيران حكومت اموى شناخته مى شوند در آن خيمه ها جا دادند. جارچيان حكومت ، در شهر نفرت و خيانت ، كوفيان را فرا مى خوانند تا از اسيران جنگى خويش ديدار كنند! كوفيان هم ، بى شرمانه آمدند. آمدند براى تماشا! تماشاى بزرگترين ستم تاريخ بر اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ستمى كه كوفيان پايه هاى آن را بنيان نهاده بودند! على بن الحسين (عليه السلام ) از خيمه ها خارج مى شود. حذيم بن شريك اسدى روايت گر آن صحنه مى گويد: على بن الحسين (عليه السلام ) با اشاره از مردم خواست تا قدرى آرام شوند. همه آرام شدند. امام برجاى ايستاد، سخنش را با ستايش پروردگار آغاز كرد و بر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) درود فرستاد و سپس چنين فرمود:
هان اى مردم ! آن كه مرا مى شناسد، سخنى با او ندارم ولى آن كس كه مرا نمى شناسد، بداند كه من على بن الحسين فرزند همان حسين هستم كه در كنار رود فرات ، با كينه و عناد، سر مقدسش را از بدن جدا كردند بى اين كه جرمى داشته باشد و حقى داشته باشند.
من فرزند كسى هستم كه حريم او را حرمت ننهادند، آرامش او را ربودند، اموالش را به غارت بردند و خاندانش را به اسارت گرفتند. من فرزند اويم كه دشمنان انبوه محاصره اش كردند و در تنهايى و بى ياورى بى آن كه كسى را داشته باشد تا به ياريش برخيزد و محاصره دشمن را براى او بشكافد به شهادتش رساندند. و البته اين گونه شهادت، شهادت در اوج مظلوميت و حقانيت افتخار ماست.