نگاه مانولو در این مجموعه نگاهی شگفت زده و تحسین کننده است. عکسهایی که در یزد و در امیرچخماق ثبت شده است مانند حمل (نخل) در روزهای عاشورا، نگاه عکاس در این عکس، نگاهی پرسشگر است. عکاس عکسی از فاصلهای نزدیک ثبت کرده است که در آن فقط نخل وجود دارد. عکاس در توضیحات خود درباره این عکس مینویسد «از مراسم آیینی یزد بر دوش کشیدن سازهای چوبی به شکل برگ درخت و به اسم (نخل) است نمادی از تابوت مقدس امام حسین (ع) پیکر عظیم آن را با پارچههای سیاه، زیورآلات مختلف و شمشیر آراسته میکنند». در توضیحات عکاس نگاه شگفت آور دیده میشود و بعد عدسی دوربین عکاس است که در نمایی فارغ از حضور عزاداران نخل را مورد کنکاش قرار میدهد.
تعزیه و مشارکت عزاداران به خصوص کودکان و نوجوانان زاویه دیگری از ابعاد آیین عزاداری است که مورد توجه عکاس بوده است. خردسالی تعزیهگران برای نگاه عکاس چنان ستایش گرانه و تحسین برانگیز بوده است که از معدود عکسهایی است که تعزیه گران خردسال مستقیم چشم در چشم عدسی دوربین دوخته و نگاه معصوم و عزادار خود را ثبت نمودهاند.
در تصویری که مادر و کودکی در یکی از کوچههای یزد در حال عبور هستند، عکاس با توضیحات خود که آن دو را در حال بازگشت به منزل بعد از نمایش تعزیه وصف کرده است. گویی که آنها سوژههایی برای عکاس بودهاند که بعد از تعقیب در کوچهای تنگ و تاریک و در زاویهای مناسب مقابل لنز دوربین قرار گرفتهاند. تاریکی شب و سیاهی آن رخت عزای شهر است و نور چراغی بر درگاه یک خانه و پرچم عزاداری آن منزل نشانهای از روشنایی و زنده بودن این آیین است که کودک و مادر به سوی آن در حرکتند.
«اکثر هیئتهای عزادارای پرچمهای بزرگی به یادمان روزهای شهادت امام حسین (ع) علم میکنند. هر حسینیه پرچمهای خود را دارد». چندین نوجوان پرچمهایی را حمل میکنند و آنها را در خیابانها به اهتزاز در میآورند. رقص پرچمها نشانهای از حضور هیئت هاست و اهتزاز آن زیبایی این حضور. عکاس در عکس دیگری از این پرچمها، چندین پرچم را در زاویهای روبه آسمان در زمینه آبی آسمان نشان میدهد. باد میوزد و پرچمهای سیاه در آسمان شهر سرود عزا سر میدهند.
عَلم و عکسهایی از شهدا و درگذشتگان المانهای دیگری است که مورد توجه عکاس بوده است. در یکی از این عکسها تصویری از یک عَلم و عکس شهیدی دیده میشود و اشاره عکاس به یادمان این شهدا در مراسمات عزای حسین (ع) است.
و باز پرچمها سیاه و منقش به نام امام حسین (ع) و اشعاری در وصف عاشورا. تعدد پرچمها و آویزها و نحوه ترکیب و قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر در زوایا و گوشه و کنارها چنان پرتعداد و فشرده است که هیچ فضای خالی باقی نگذاشته است. نگاه عکاس در جستجوی زاویهای مناسب و ایجاد ترکیب بندی جهت القای حس زیباییشناسی بصری تصویر بوده است.
یکی از زیباترین عکسهای این مجموعه عکسی از اطراف پل مدیریت در تهران است که عَلمی در آنجا و در شب تاریک زیر اندک نور باقی مانده از یک منبع نامشخص در حال گردش است. زاویه از بالا به پایین در سکوت شب و تاریکی که در کنارهای عکس دیده میشود و آسمان مه آلود و برج میلاد نماد شهر تهران که اثری مبهم از آن در تصویر دیده میشود. خبر از شروع یک رویداد میدهد. عاشورا میآید و رخت عزا بر تن شهر میکند.
عَلم گردانی و حمل آن یکی از آیینهای قدیمی در عاشوراست. عکاس در عکس خود از این آیین با نشاندن حمل کننده در وسط کادر و دو مرد در دو طرف کادرکه نگاهشان به مرکز تصویر و رو به حمل کننده است، نگاه بیننده را به سمت مرکز تصویر هدایت میکند. گردش نگاه در این تصویر از لحاظ ترکیب بندی مثلثی ایجاد میکند که هر آن نگاه را به مرکز میخواند.
عکسی که از مراسم عزاداری و سینه زنی ثبت شده است کوچهای تنگ و باریک را نشان میدهد که عزاداران در دو سوی کوچه در حال سینه زنی هستند. تقارن عزاداران در دو سو و پرچم سبز آویز از بالا مانند خط تقارن به این عمل روحی و دینی جنبه زیبا بخشیده است. فردی که در وسط و در زیر پرچم خط تقارن را کامل میکند. جنبه دیگر عکس زاویه دوربین است. زاویه پایین به بالا حسی از عظمت به عکس بخشیده است.
نگاه مانولو در غالب عکسهایش حسی از عظمت و تحسین است که در کنار شگفتی از این شور و تالم جنبهای مقدس یافته است. عکاس سعی داشته است که حس تقدس و احترام را که در عزاداران وجود دارد ابتدا در نگاه خود بپالاید و آن را همپای عزاداران درونی کند تا بتواند این حس را به عکسهایش انتقال دهد. بخوبی مشخص است که این تالم و غم در نگاه عکاس تاثیرگذار بوده است.