جواب از دو حالت خارج نیست، یا آمریکا و همپیمانانش فقط در تبلیغات ادعای ابرقدرتی دارند و در عمل ضعیف تر از داعش اند و یا اصولا هیچ اراده ای برای مبارزه با تروریست های داعشی وجود ندارد! در چنین مواقعی گذر زمان پاسخ این سوال را به خوبی مشخص خواهد کرد. اما درسی که از این وضعیت منطقه ای می توانیم برای داخل کشور مورد استفاده قرار دهیم بسیار حائز اهمیت است.
غفلت مسئولان در مصون نگه داشتن اقتصاد کشور از تلاطم های سیاسی مدتی است باعث شده عده ای با ادعای روشنفکری برای رفع مشکلات نسخه بپیچند. فصل مشترک بسیاری از این تجویزها برقراری ارتباط با کشوری است که محرک این مشکلات بوده است!! در واقع چنین مطرح می شود که برای رهایی از شر شیطان باید به شیطان پناه برد. لذا عملکرد آمریکا در قبال داعش می توان پاسخ مناسبی برای آنان باشد.
اولا در صورتی که آمریکا و شصت و دو کشور عضو ائتلاف ضد داعش به واقع قادر به شکست داعش نباشند پس در داخل کشور نباید فریب بوق های تبلیغاتی دشمن را خورد و از تهدیدهای گاه و بی گاه آنان با کلیدواژه معروف "گزینه های روی میز" ترس داشت چرا که داعش با بدنه انسانی فریب خورده و تجهیزات عاریتی در برابر نیروهای نظامی کشورمان عددی نیستند. و به تبع آن آمریکا قادر به ورود به جنگ رودرو با نیروی دفاعی چند لایه ایران نخواهد بود.
ثانیا اگر مساله این است که آمریکا وارد یک جنگ نمایشی با داعش شده است می توان نتیجه گرفت که حرف و عمل سردمداران ایالات متحده یکی نیست. در این صورت نمی توان به باقی اظهارات آنان نیز اعتماد داشت. کشوری که حاضر است تنها برای گرفتن ژست ضد تروریستی میلیاردها دلار صرف برپایی جلسات و رزمایش های متعدد کند مسلما برای فریب دادن دشمن دیرینه اش حاضر به بازیگری هر نقشی خواهد بود. تا جایی که به دست وزیر خارجه اش تسبیح بدهد تا چنان وانمود کند جان کری "دائم الذکر" است و نماز شب خوان شده!
این مطلب تنها دلیل بر بی اعتمادی به آمریکا نبوده و نباید انتظار داشت خوش خیالان سهل اندیش پس از مطالعه چنین مطالبی سر بر جیب فرو برند و ناگهان بر گذشته خود خورده بگیرند. بسیاری ازین افراد نه از روی غفلت که از روی قصد و غرض ساز دشمنی آمریکا را نغمه دوستی می خوانند. که هوشیاری افکار عمومی در چنین مواقعی لازم و ضروری است.