کشورهای استکباری خود را صاحب اختیار همه کشورها می دانند
در برخورد با نظام استکباری ویژگی بارزی که نمود پیدا می کند خود برتربینی است. مجموعه های استکباری که در رأس آن یک کشور یا مجموعه ای از کشورها امور را به دست گرفته اند، اظهاربزرگی می کنند و خود را برتر از دیگران می دانند و خودشان را از بقیه انسان ها و مجموعه ها برتر می دانند، خودشان را محور و اصل دانسته و هر چیز دیگر را فرع بر خودشان می دانند و با این تفکر یک معادله غلط و خطرناک در تعاملات جهانی درست می شود. وقتی این چنین شد برای خودشان حق مداخله در امور بقیه انسان ها و ملت ها قائل می شوند و هر چیزی که در نظر استکبار ارزش دانسته شد اگر دیگران قبول نکنند آنها به خودشان حق دخالت در کار آنها را می دهند، پس باید ارزش در نظر اسکتبار در نظر دیگران نیز ارزش محسوب شود و همه به آن گردن بنهند و تسلیم شوند در غیر این صورت به آنها فشار خواهند آورد و زور خواهند گفت.
این برتربینی موجب منفعت طلبی به هر قیمتی از جمله ظلم و ستم بر انسان ها و غارت منابع و فشار بر روی دولت هایی که مقاومت می کنند، می شود و در نهایت ادعای مدیریت جهانی و ارباب دهکده جهانی را دارند و خود را صاحب اختیار همه کشورها می دانند.
تفکر خودبرتربینی در سخنان دولتمردان آمریکا کاملأ آشکار است، جوری حرف می زنند انگار که مالک جهان هستند، مثلأ می گویند ما نمی توانیم بگذاریم این کار انجام بگیرد، ما نمی توانیم بگذاریم این شخص باشد یا نباشد و ...
نتیجه خود برتربینی خصوصیت و شاخص دیگری برای استکبار به دست می دهد و آن نپذیرفتن حق است. استکبارحق هیچ ملتی را نمی پذیرد مگر آن که خود را صاحب آن حق بداند. در مباحثات جهانی بسیار دیده شده وقتی حرف حقی زده می شود، آمریکا به دلایلی نمی پذیرد با طرق مختلف سخن حق را رد کرده و زیر بار حق نمی رود و سیاستی را دنبال می کنند که خودشان می خواهند اتخاذ کنند و قصد تحمیل آن بر دیگر ملت ها را دارند.
زمانی که استکبارجهانی در رأس آن آمریکا حقی برای دیگر ملت ها قائل نشد، شاخصه دیگری بروز پیدا می کند و آن مجاز شمردن جنایت نسبت به ملت ها و بشریت است و با در اختیار داشتن انواع سلاح های پیشرفته و خطرناک بلای جان ملت ها شده اند.
در دنیا دو بار بمب اتمی به کارگرفته شده است هر دو بار هم به وسیله آمریکائی ها بود که امروز خود را متولی مسأله اتمی در دنیا می دانند.
با شاخصه جنایت استکبار، آمریکائی ها در سال 1945میلادی دو شهر ژاپن را با بمب اتمی نابود کردند، در ویتنام آدم کشی کردند، در عراق جنایت کردند، در پاکستان هنوز هم دارند با هواپیماهای بدون سرنشین جنایت می کنند، در افغانستان بمباران می کنند، به هر جایی که دستشان برسد و منفعتشان اقتضا کند از جنایت ابایی ندارند، چه آن جنایت با کشتن باشد چه با شکنجه.
استکبار جهانی وقتی جنایت کرد دلشان می خواهد جنایتهایشان فراموش شود(اما فراموش شدنی نیست) پس شاخصه دیگری ظهور و بروز پیدا می کند و آن رفتار منافقانه و فریبگری است. استکبار تلاش می کند در تبلیغاتش جنایت انجام داده اش را توجیه کرده و در لباس خدمت نشان دهد.
این نظام استکبار که هدفش تقسیم جهان به سلطه گر و سلطه پذیر است از شیوه فریب در همه امورش استفاده می کند، در این شیوه جنایاتش را توجیه کرده و با لباس خدمت می پوشاند. به عنوان مثال: آمریکا وقتی ژاپن را بمباران اتمی کرد گفتند: شاید 200هزار نفر کشته شد ولی این کار هزینهتمام کردن جنگ جهانی دوم بود، اگر ما این بمب را نمی انداختیم جنگ ادامه پیدا می کرد، آن وقت دومیلیون نفر کشته می شدند بنابراین ما خدمت کردیم و بمب را انداختیم و جنگ تمام شد، در حالی که چهار ماه پیش از آن هیتلر که رکن اصلی جنگ بود خودکشی کرده بود. چند روز پیش از او هم موسولینی رئیس جمهور ایتالیا رکن دوم جنگ دستگیرشده بود و عملأ جنگ خاتمه پیدا کرده بود و ژاپن هم که پای سوم جنگ بود دوماه قبل تسلیم بودنش را اعلام کرده بود. آمریکا بمب ها را ساخته بود و باید یک جایی آزمایش می کرد جنگ بهانه ای بود تا بمب ها را روی سر مردم بی گناه هیروشیما و ناکازاکی بیندازند تا عملکردش مشخص گردد.
آمریکا با چهره فریبکارانه ادعا می کند طرفدار بشر است و هواپیمای مسافری ما را سرنگون می کنند، به جای عذرخواهی به کاپیتان ناو جنگی مدال هم می دهند، رفتارمنافقانه یعنی این.
نظام اسلامی ایران با چنین استکبار و با چنین خصوصیاتی طرف است. مقابل نظام اسلامی ملت ها قرار نگرفته اند بلکه استکباری قرار گرفته خودبرتربین، حق ناپذیر مطلق، جنایتکار و مکار و منافق صفت که غول رسانه ای تبلیغات نیز در دست اوست.
از زمان ابراهیم خلیل الله و پیامبر عظیم الشأن اسلام تا به امروز همیشه جبهه حق در مقابل استکبار قرار داشته است.
در واقع می توان گفت: انقلاب اسلامی ایران در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار پدید آمده است و استکبار جهانی در رأس آن آمریکا را به چالش کشید و تحمل چنین وضعی برای آمریکا بسیار دشوار است که در منطقه حساس غرب آسیا یک کشوری از لحاظ سیاسی، اقتصادی، نظامی و غیره بدون وابستگی به قدرت ها سر برآورده و مستقل حرکت می کند و به عنوان یک نمونه و الگویی برای ملت های منطقه درآمده و از همه مشکلات و سختی ها عبور می کند، تحمل این برای آن ها خیلی سخت است.
دولتمردان آمریکایی می گویند حیات ملت ها وابسته به تکیه کردن به آنهاست، حالا نظام اسلامی ایران به آمریکا متکی نیست و این همه تهدید، تحریم، فشار، مداخله و نفوذ نتوانسته در او اثر بگذارد و البته هر کار توانسته اند کردند، قومیت ها راتحریک کردند. چندین کودتا تدارک دیدند، صدام ملعون را وادار به حمله کردند، تحریم کردند، تمام وسایل جمعی دنیا را برای مقابله با نظام اسلامیبه خط کردند، ولی نظام اسلامی ایران روز به روز رشد پیدا کرد و قویتر شد.
اشتباه استکبار این است که عامل ایمان و همبستگی ملت ایران را نشناخته اند و لازمه
برطرف کردن مزاحمت های دشمنان، اقتدار ملت ایران، مقاومت و ایستادگی است که دشمن
را به عقب می راند و ما را به سر منزل مقصود می رساند.
قربان امینی